سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ
پتی آباد سینمای ایران
 
لینک دوستان

 هدیه چهارم تیر سال 1350 در تهران متولد شد و با وجود آنکه تحصیلات آکادمیک در زمینه بازیگری نداشت و بیشتر در رابطه با طراحی دکوراسیون داخلی فعال بود، پیشنهادهایی برای بازیگری داشت که از جمله آن‌ها می‌توان به «بودن یا نبودن» اثر کیانوش عیاری و «روز واقعه» ساخته شهرام اسدی اشاره کرد.

هدیه تهرانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هدیه تهرانیهدیه تهرانیهدیه تهرانی

 

 

 

جالب آنکه برای هر دوی آن‌ها نیز نقش اصلی کار در نظر گرفته شده بود که اولی را به واسطه تصادف اتومبیل و آسیب دیدگی ناشی از آن و دومی را به دلایل شخصی از دست داد که این دو نقش دو بازیگر - «عسل بدیعی» و «لادن مستوفی» - را به سینمای ایران معرفی کرد.

تهرانی سرانجام در سال 1375 با فیلم «سلطان» ساخته مسعود کیمیایی وارد سینما شد و بازی در خور توجهی را ارائه کرد.

نخستین چیزی که در بازی وی جلب توجه کرد، چهره سنگی و مغرور بود که تقریبا با کمترین نوسان در صحنه‌های مختلف همراه بود.

ایفای نقش «مریم کوهسار» دختر سرایدار خانواده‌ای ثروتمند که به جوانی به نام «سلطان» علاقه‌مند شده، تهرانی را خیلی زود به شهرت رساند و سیل پیشنهادهای سینمایی را به سمت وی سرازیر کرد.

«غریبانه» و «سیاوش» فیلم‌های بعدی تهرانی بودند که اولی ملودرامی کلیشه‌ای و دومی فیلمی جوان پسند به کارگردانی سامان مقدم بود که هردوی آن‌ها نیز با فروشی فوق العاده مواجه شدند.

همین امر موقعیت تهرانی را در سینما محکمتر کرد و به مرور وی را در مسیر ستاره شدن قرار داد.

در این بین فیلم سینمایی «قرمز» ساخته فریدون جیرانی نقش به سزایی در وقوع این امر داشت و وی نیز یکی از بهترین بازی‌های تاریخ بازیگری خود را در این فیلم ارائه کرد؛ «هستی مشرقی»، زن تنهایی که در زندگی با شوهر شکاک و بیمار خود به بن بست رسیده و جز کشتن یا کشته شدن راهی ندارد.

اوج بازی وی را می‌توان در سکانس پایانی فیلم و برق انتقام جاری در چشمانش مشاهده کرد که نخستین سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول را نیز برای او به ارمغان آورد.

«دست‌های آلوده» ساخته سیروس الوند در کنار فیلم‌هایی همچون «آبی»، «پارتی» و «زمانه» از دیگر فیلم‌های هدیه تهرانی در سال‌های پایانی دهه هفتاد بودند که عمده آن‌ها به ارائه تصویری یکسان از وی می‌پرداختند، بی‌آنکه کمتر خلاقیتی در خلق آن به کار ببرند.

تصویر دختر صورت سنگی و مقتدری که دیگران در برابر وی قدرت چندانی ندارند، کلیشه غالبی از هدیه تهرانی در این سالهاست که با اقبال عمومی نیز مواجه شده بود.

در این میان فقط بهروز افخمی با «شوکران» دست به کلیشه زدایی زد و تهرانی را در نقش پرستاری به نام «سیما ریاحی» به کار گرفت.

نقشی برگرفته از فیلم‌های «نوآر» که مخاطب را با خود همراه کرده و در این مسیر چندباری به وی رودست می‌زند اما در ‌‌نهایت به همدلی با خود برمی انگیزاند.

فیلمنامه فوق العاده «شوکران» در کنار عوامل مطرح آن همچون «نعمت حقیقی» و «مهرزاد می‌نویی» در مقام مدیر فیلمبرداری و تدوینگر به بازی‌های درخشانی از جنس بازی تهرانی نیاز داشت که این امر نیز خوشبختانه رخ داده است.

در سال‌های ابتدایی دهه هشتاد و تا نیمه آن، تهرانی بسیار پرکار بود و همچنان ستاره سینمای کم ستاره ایران به حساب می‌آمد.

«کاغذ بی‌خط» ساخته ناصر تقوایی یکی از بهترین و متفاوت‌ترین نقش آفرینی‌های اوست که با نقش‌های همیشگی وی تفاوتی چشمگیر دارد.

تهرانی در نقش زنی خانه دار علاقه‌مند به نویسندگی، بازی متفاوتی را ارائه کرده و شمایل صورت سنگی را اندکی تلطیف کرده است.

اوج کار این بازیگر را باید در پلان‌های دونفره با بازیگر بزرگی همچون «خسرو شکیبایی» جستجو کرد که به هیچوجه در برابر وی کم نیاورده است.

ایفای نقش‌های کوتاه در فیلم‌های «دوئل»، «خانه‌ای روی آب» و «یک بوس کوچولو» نیز وجه هنری کارنامه کاری او را تقویت کرد و نشان داد که همچنان در کنار فیلم‌های صرفا تجاری، علاقه زیادی نیز به نقش‌هایی این چنینی دارد.

در سال 1384 که پس از آن، دوران کم کاری خود را کلید زد، در فیلم «چهارشنبه سوری» ساخته اصغر فرهادی بازی کرد؛ فیلمی جذاب و دیدنی با فیلمنامه‌ای سنجیده که به زندگی آشفته زوجی جوان در آستانه جدایی می‌پرداخت.

تهرانی در نقش «مژده سمیعی» یک تنه بخش مهمی از بار دراماتیک کار را به دوش کشیده و آمیزه‌ای از شک و رنج تنهایی را به بهترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد.

ظرایف مست‌تر در بازی وی به حدی است که به جرات می‌توان آن را بهترین و کامل‌ترین نقش آفرینی تهرانی به حساب آورد که در سال‌های پس از آن موفق به تکرار آن نشده است.

اعطای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول به تهرانی نیز خود موید همین امر است.

از نیمه دوم دهه هشتاد به بعد تهرانی به مرور و به شکلی کاملا خودخواسته کم کار شده و به سمت فعالیت در دیگر شاخه‌های هنری کشیده شد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به برگزاری نمایشگاه عکس با موضوع آب اشاره کرد.

کاری عجیب و غیرمتعارف در سینمای جهان که تهرانی آن را انجام داده و در این سال‌ها فقط در چند فیلم متعلق به سینمای خاص ایفای نقش کرد.

در این بین فقط «فرزند صبح» و نقش دایه حضرت امام خمینی (ره) در کودکی می‌توانست تهرانی را به سطح اول سینمای ایران بازگرداند که متاسفانه این اتفاق نیز به خاطر کیفیت پایین فیلم یاد شده، رخ نداد.

«هفت دقیقه تا پاییز» ساخته علیرضا امینی از جمله نقش آفرینی‌های تاثیرگذار هدیه تهرانی در این سال‌ها است که به خوبی مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

وی در نقش یک فیلمبردار مجالس عروسی که به یکباره با تصادف و مرگ فرزند جلوی چشمانش روبرو شده، حضوری خیره کننده دارد و سیر تغییرات روحی، روانی شخصیت یاد شده را به شکل مطلوبی به نمایش گذاشته است.

تهرانی در جشنواره سی‌ام فیلم فجر بار دیگر پرکار شد و با دو فیلم «یک روز معمولی» ساخته حسن فتحی و «پل چوبی» به کارگردانی مهدی کرم‌پور حضور یافت.

در اولی در نقش مادری ایرانی مقیم پاریس که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند حضوری کوتاه داشته و در «پل چوبی» نیز در نقشی فرعی ظاهر شده است.

تهرانی در هر دو نقش رگه‌هایی از دوران موفق بازیگری خود در گذشته را بروز داده اما کوتاهی نقش اجازه هنرنمایی بیشتر را به این بازیگر نداده است.


[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 1:20 عصر ] [ حسین ]

سه بازیگر معتبر و نام‌دار تئاتر، سینما و تلویزیون ایران از نسل‌های مختلف بازیگری در فاصله سه روز تولدشان را جشن گرفتند. عزت‌الله انتظامی و رضا کیانیان متولد  30 خرداد هستند؛ انتظامی امسال 88 ساله شد و کیانیان 61 ساله. پرویز پرستویی هم 2 تیر 55 سالگی را تجربه کرد. به این بهانه نگاهی می‌اندازیم به آرزوی اقای بازیگر در استانه نودسالگی و مروری بر کارنامه بازیگرانی که هر کدام در اعتلای جایگاه بازیگری ایران نقشی ماندگار داشتند...



عزت الله انتظامی؛ در آرزوی درخشش مجدد روی صحنه


عزت الله انتظامی که وارد هشتاد و هشتمین بهار زندگی خود می شود، درباره حضور خود بر صحنه تئاتر در سال جاری گفت: این روزها باید فرصت را برای جوانان تئاتر مهیا کرد که در شرایطی که امکانات و بودجه تئاتر کافی نیست جوانان پرشور تئاتری بتوانند در این عرصه فعالیت کنند. بازیگر برجسته و صاحب نام سینما و تئاتر ایران در هشتاد و هشتمین بهار زندگی خود گفت: دلم می خواهد همچون گذشته بر صحنه تئاتر بدرخشم.

آقای بازیگری سینما و تئاتر ایران تأکید کرد: خیلی دلم می خواهد همچون گذشته حرکت مستمری در تئاتر داشته باشم و بر صحنه تئاتر بدرخشم. ما دیگر به جایی رسیده ایم که نیاز به گریم نداریم و می توانیم به همین شکل برای مردم کار کنیم.

وی برای جوانان مستعد و علاقه مند تئاتر آرزو کرد که به پختگی لازم در عرصه تئاتر برسند و فعالیت های تأثیرگذاری در عرصه تئاتر داشته باشند.

عزت الله انتظامی طی چند سال متمادی به عنوان رئیس هیأت مدیره خانه تئاتر و همچنین رئیس هیأت مدیره موزه سینما فعالیت می کند.

وی متولد 30 خردادماه سال 1303 در تهران است. وی فعالیت خود را در عرصه هنر از سال 1328 آغاز کرد. انتظامی از حدود 14سالگی تئاتر را با پیش پرده خوانی در تماشاخانه‌های لاله‌زار آغاز کرد. پس از یک سال به تماشاخانه‌های هنر و تهران رفت. همزمان در سال 1320 نخستین نمایش حرفه‌ای خود را با عنوان "التیماتوم" با کارگردانی اصغر تفکری در تئاتر پارس لاله‌زار اجرا کرد و تا سال 1326 توانست در بیش از 10 نمایش نقش‌پردازی کند.

عزت الله انتظامی در سال 48 وارد دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران شد و زیر نظر اساتید برجسته ای همچون حمید سمندریان به تحصیل تئاتر پرداخت و در نمایش های این کارگردان برجسته تئاتر از جمله "کرگدن" به ایفای نقش پرداخت.

"ولپن"، "تارتوف"، "امیرارسلان" و "بنگاه تئاترال" از جمله آثار نمایشی بودند که با بازی انتظامی در تئاتر سعدی و تماشاخانه سنگلج به صحنه رفتند. وی به عنوان بازیگر تئاتر به همراه علی نصیریان، جمشید مشایخی و محمدعلی کشاورز فعالیت های مستمری را در اداره برنامه های تئاتر و تماشاخانه سنگلج در کارنامه کاری خود دارد و یکی از تأثیرگذارترین بازیگران تئاتر ایران است.

انتظامی با فیلم "گاو" داریوش مهرجویی در سال 47 وارد بازیگری سینما شد و درخشش چشمگیر او در نقش آفرینی هایش در عرصه سینما باعث شد تا لقب "آقای بازیگری" را به خود اختصاص دهد. انتظامی در آثاری از داریوش مهرجویی، علی حاتمی، ابوالحسن داوودی، امیرشهاب رضویان، علی رئیسیان، محمد بزرگ نیا و رسول صدرعاملی به ایفای نقش پرداخت.

طی سال های گذشته بارها و بارها هنرمندان و مخاطبان تئاتر انتظار این را داشتند که باز هم شاهد نقش آفرینی آقای بازیگر بر صحنه تئاتر باشند اما طی سال های گذشته این امر میسر نشد. سال گذشته اخباری مبنی بر حضور انتظامی به عنوان بازیگر در نمایش "آمدیم نبودید رفتیم" رضا حداد منتشر شد اما باز هم انتظار علاقه مندان به تئاتر به پایان نرسید و بازیگر برجسته سینما و تئاتر ایران بر صحنه تئاتر حضور پیدا نکرد.


رضا کیانیان؛ بازیگر مولف سینمای ایران

رضا کیانیان بازیگر هوشمند و مولف سینمای ایران که تاکنون نقش های ماندگاری را در سینمای ایران به ثبت رسانده است30 خرداد ماه 61 ساله می شود.

به گزارش خبرنگار مهر، فردا سه شنبه 30 خردادماه تولد رضا کیانیان بازیگر، عکاس، مجسمه ساز و نویسنده شناخته شده کشور است. کیانیان فارغ التحصیل تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و از سال 1345 بازیگری تئاتر را با حضور در نمایش های "آنتیگونه"، "خرده بورژوا"، "چهره های سیمون ماشا"، " ازدواج آقای می سی سی پی"، "یادگار سالهای شن" و... آغاز کرد.
وی علاوه بر بازیگری در زمینه طراحی صحنه و فیلمنامه نویسی هم کار کرده و چند سال پیش برای طراحی صحنه نمایش "نیلوفر آبی" به کارگردانی حمید امجد برنده جایزه شد. کیانیان تاکنون دو نمایشگاه عکس با نام های "قار سوم" با موضوع کلاغ و "عکس های تنهایی"با موضوع طبیعت و همچنین نمایشگاهی از مجسمه های خود با عنوان"دوباره نگاه کن" برگزار کرده است.

کیانیان در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "آژانس شیشه ای" جایزه بهترین بازیگر نقش دوم را گرفت و در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "کیمیا" کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد نقش دوم بود. او برای بازی ماندگارش در فیلم "خانه ای روی آب " به کارگردانی بهمن فرمان آرا سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از بیستمین جشنواره بین المللی فیلم فجر به دست آورد.

نویسندگی مقالات مختلف درباره بازیگری و چاپ کتابهای تخصصی از دیگر فعالیت های این بازیگر پرکار به حساب می آید. وی تا کنون شش کتاب با عنوان"بازیگری در قاب"،" ناصر و فردین"،" این مردم نازنین" و... منتشر کرده است. کیانیان در سالهای اخیر بازی های درخشانی نیز در تئاتر با حضور در نمایشهای"بازی استریندبرگ" به کارگردانی حمید سمندریان، "حرفه ای ها" به کارگردانی بابک محمدی و "پرفسور بوبوس" به کارگردانی آتیلا پسیانی داشته است.

کیانیان در طول دوران بازیگری اش توانسته به بازیگری مولف تبدیل شود.این هنرمند برای رسیدن به این جایگاه تلاشهای بسیاری انجام داده و در زمینه بازیگری مقالات و کتابهای مختلفی را به نگارش درآورده است. نوشتن و اندیشیدن درباره حرفه خود باعث شده کیانیان از دیگر بازیگران هم نسلش جلوتر و فعالتر باشد.

وی با کند و کاو در هر نقش و با دوری از سیستم استانیسلاوسکی که بازیگر را در نقش غرق می سازد تلاش کرده با فاصله گذاری با نقش هایی که ایفا می کند برخورد کرده و ازطریق ارائه تکنیک های متفاوت در هر نقش با مخاطب ارتباط برقرار کند.

کیانیان در طول سال های فعالیتش توانسته هم با مخاطبان عام و هم مخاطبان سختگیر و منتقدان سینما ارتباط خوبی برقرار کند. چون بازیگری دغدغه کیانیان است و از این کار لذت می برد بنابراین برای اجرای هر نقش چه کوتاه و چه بلند تلاش می کند.

حضور در فیلم های سینمایی"آژانس شیشه ای"،" کیمیا"،" یک بوس کوچولو"، "خانه ای روی آب"،" خاک آشنا"،" روبان قرمز"،"نیش زنبور"،" راه آبی ابریشم"، "گزارش یک جشن"،"یک حبه قند"،"راه آبی ابریشم"،"صداها"،"صد سال به این سال‌ها"،"سگ کشی"،"سلطان" و.... از جمله بازی های موفق رضا کیانیان است.

وی چند کار موفق تلویزیونی را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است."روزگار قریب"کیانوش عیاری،"یک مشت پر عقاب"اصغر هاشمی،"دوران سرکشی"کمال تبریزی،"کیف انگلیسی"ضیاءالدین دری و"مختار نامه"داوود میرباقری از جمله این سریال ها هستند.

در حال حاضر نیز مجموعه تلویزیونی" راه طولانی" به کارگردانی رضا کریمی هر شب از شبکه یک سیما در حال پخش است که بازی کیانیان در این سریال تا امروز واکنش های متفاوتی را پی داشته است.

پرویز پرستویی؛ بازیگری با تجربه‌های متفاوت

دوم تیرماه تولد 55 سالگی پرویز پرستویی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است که نقش‌های به یاد ماندنی وی را بر روی پرده سینما همه به خاطر داریم. بازیگری که ریسک تجربه در کارهای متفاوت را همیشه می‌پذیرد.

پرویز پرستویی متولد 1334 همدان دارای مدرک درجه یک هنری که معادل با کارشناسی است. وی فعالیت هنری را در مراکز رفاه خانواده، خانه‌های جوان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زیر نظر بهزاد فراهانی با نمایش "ماجرای یک محل" آغاز کرد.
در کارنامه پرستویی، سیمرغ بلورین فجر شانزدهم بخاطر بازی در فیلم "آژانس شیشه‌ای" و سیمرغ بلورین فجر بیست و سوم بخاطر بازی در فیلم "بید مجنون" مشهود است. بازیگری که با حضورهای متفاوت در فیلم‌های دفاع مقدسی، کمدی‌های فاخر و آثار اجتماعی توانست بسیاری از ظرفیت‌های بالقوه خود را بالفعل کند.

وی که بازیگری را با تئاتر آغاز کرد، پس از بازی در چند فیلم و مجموعه تلویزیونی توانست جایگاه خاصی بین بازیگران ایرانی پیدا کند. بازیگری که ریسک تجربه در کارهای متفاوت را پذیرفت و کارنامه پربار سینمایی او 30 فیلم مختلف را شامل می‌شود که در میان آنها از فیلم‌های ماندگار سینمای دفاع مقدس تا آثار کمدی و... می‌توان نمونه‌هایی پیدا کرد.

"دیار عاشقان" به کارگردانی حسن کاربخش اولین تجربه بازیگری سینمایی او در سال 1362 است. از نوع فیلمهایی که با رنگ و بو و نگاهی مستقیم به جنگ برای ارزشگذاری به آن در دهه شصت ساخته می‌شدند و به نوعی حضور پرستویی و کاراکتر بازیگری او را با جنگ و دفاع آمیخته کرد. هر چند این بازیگر هنوز فرصت لازم داشت تا مخاطبان خود را با تسلط و تکیه بر جلوه‌های بازیگری خود تحت‌تأثیر قرار دهد و تصویر ماندگار خود را در اذهان ثبت کند.

"پیشتازان فتح" به کارگردانی ناصر مهدی‌پور در سال 1363 ساخته شد. فیلمی با تکیه بر وجوه اکشن و حادثه‌ای جنگ که به گروه دوازده نفری شناسایی و پاکسازی مین‌ها می‌پردازد که در واقع زمینه ساز عملیات مستند "فتح المبین" شدند. فیلم با تکیه بر چهار معبر پاکسازی شده توسط این گروه که تعداد آشنای 12 نفر برایشان تعریف شده، کمتر به پرداخت پررنگ شخصیت‌ها می‌پردازد و بیش از هر چیز هم خود را بر بخش سخت افزاری جنگ قرار می‌دهد. حضور پرستویی هم در این فیلم برگرفته از شکل گیری شمایل تاریخی او به عنوان رزمنده و هم در راستای نهادینه کردن دغدغه‌های خاص او در فیلم‌های مرتبط با جنگ و جبهه قرار می گیرد.

فیلم‌های "مار" و "شکار" ساخته مجید جوانمرد، "سازمان 4" ساخته حسن جوان‌بخش محصول سال 1366 و "حکایت آن مرد خوشبخت" ساخته رضا حیدرنژاد محصول سال 1369 هستند. فیلم‌هایی که فقط به مثابه تجربه‌های متفاوت پرستویی ورای آثار دفاع مقدسی می‌تواند در پرونده او جایگاهی پیدا کند.

"لیلی با من است" ساخته کمال تبریزی در سال 1374 بی‌شک فیلمی بود که فرصت دیده شدن بی‌واسطه به این بازیگر داد. فیلمی خاص در سینمای دفاع مقدس که تجربه موفقی در تلفیق کمدی و جنگ به شمار می‌رفت. پرستویی در این فیلم وجوهی از کنش و واکنش‌های لحظه‌ای را به نمایش گذاشت که تسلط همه جانبه او را بر بازیگری و کنترل بر توانایی‌هایش را نشان می‌داد و او را به عنوان یک بازیگر با ظرفیت‌های ناشناخته‌ای در حیطه کمدی مطرح کرد و... شروعی بر حضور این بازیگر در فیلم‌های این گونه سینمایی.

"مرد عوضی" ساخته محمدرضا هنرمند محصول سال 1376 است. فیلمی که نشان داد پرستویی کشف جدید و به حق سینمای کمدی است بدون آنکه ظرفیت و قابلیت‌های دیگر او هنوز به طور کامل آشکار شده باشد. مردی که با پیوند عضو به نوعی ظاهر و هویتش هم دستخوش تغییراتی می‌شود.

"روانی" را داریوش فرهنگ در سال 1376 ساخت با فیلمنامه‌ای از جابر قاسمعلی. فیلمی با حضور ستارگانی چون نیکی کریمی، خسرو شکیبایی و پرویز پرستویی که قصه درگیری‌های ذهنی یک زن جوان را روایت می‌کند. فیلم از معدود حضورهای پرستویی است که چندان متناسب با قامت بازیگری او نمی‌نماید. پرستویی در این فیلم با ژانر دلهره و ترس نقش شوهری را بازی می‌کند که فقط با تشویش و بحران‌های روحی همسرش مواجه می‌شود و... کلیت فیلم حول محور زن و رابطه غیرمستقیم او با خسرو شکیبایی می‌گذرد که با حضور مولفه‌هایی چون پیشگویی، زن فالگیر و... پررنگ می‌ شود.

"آژانس شیشه‌ای" ابراهیم حاتمی‌کیا که در سال 1376 ساخته شد، بی‌اغراق فیلم نمونه دفاع مقدس و اثری ماندگار در حیطه سینمای جنگ و حتی در کارنامه بازیگران، کارگردان و عواملش باقی ماند. فیلمی که با انطباق بر قامت بازیگری پرستویی او را و حاج کاظم را در هم ادغام کرد و دیگر پس از آن نمی‌شد او را بدون آن اسلحه در دست، بدون آن غرور سرکوب شده و بدون همه کشمکش‌هایی که هر لحظه دچارش بود، تصور کرد.

"روبان قرمز" را حاتمی‌کیا یک سال بعد ساخت. فیلمی که بار نمادین آن بر وجه رئالیسم سنگینی می‌کرد ولی همچنان او را در قامت رزمنده‌‌ای مین یاب و منزوی با کشمکش‌هایی خاص و مشکل در برقراری ارتباط با دیگران مطرح کرد. پرستویی در این فیلم با تکیه بر کنش و واکنش‌های لحظه‌ای و نوع بدویتی که از خود به نمایش می‌گذارد توانست تفاوتی اساسی بین کاراکتر رزمندگانی که تا به حال بازی کرده قائل شود و نشان دهد که بازیگری است با قابلیت‌های مهار نشدنی و البته غیرقابل پی‌بینی که هنوز تا افتادن به ورطه تکرار فاصله دارد.

"مومیایی 3" محمدرضا هنرمند در سال 1378 ساخته شد که فیلم موفقی در ادامه "مرد عوضی" بود و با شناخت از قابلیت‌های کمدی پرستویی استفاده خوبی از حضور او در کنار بازیگرانی چون مهتاب کرامتی و... داشت. "عشق شیشه‌ای" رضا حیدرنژاد در سال 1378 با وام گرفتن بخشی از نام "آژانس شیشه‌ای" قصد رویکرد سهل‌الوصول به گیشه داشت. کمدی سطحی که حضور پرستویی در نقش یک بازیگر نقش‌های فرعی و اکشن و رابطه عاطفی او در کنار حضور روابطی چون استخدام آدمکش حرفه‌ای برای سر به نیست کردن خود و... حضوری در حد و اندازه کارهای کمدی او به همراه نداشت.

"شوخی" را همایون اسعدیان در سال 1378 ساخت. باز هم کمدی که با دریافتی سهل‌الوصول این بار از رابطه زوج پرستویی و حبیب رضایی در "آژانس ..." به نوعی یک کمدی متوسط از آب درآمد. "موج مرده" حاتمی‌کیا در سال 1379 ساخته شد ولی مدتی در محاق توقیف باقی ماند. پرستویی این‌بار در قالب کاراکتر یک سردار سپاه که با همسر و فرزندش که از نسل جدید است دچار کشمکش است خوش درخشید اما دیده نشد. کشمکشی که به جامعه و قشر نظامی هم تسری پیدا می‌کند و به نوعی تنهایی او را در پایبندی به آرمان‌هایی که کمرنگ شده، برجسته می‌کند.

"آب و آتش" فریدون جیرانی که در سال 1379 ساخته شد، از معدود انتخاب‌های نادرست او است. پرستویی را در کاراکتر علی مشرقی، نویسنده‌ای که درگیر رابطه‌ای ناخواسته با یک زن خیابانی می‌شود، نمی‌توان باور کرد. هر چند قصه، موقعیت و رابطه جسورانه‌ای که در فیلم طراحی شده، می‌توانست فرصت خوبی برای حضور متفاوت او باشد ولی پرستویی نتوانست این شخصیت را به مهارت سایر بازی‌هایش جان ببخشد و ماندگار کند.

"عزیزم من کوک نیستم" محمدرضا هنرمند که تجربه خاصی در حیطه کمدی فانتزی بود در سال 1378 نتوانست انتظارات از همکاری مجدد هنرمند و پرستویی را برآورده کند و یادآور "مرد عوضی" شود. هر چند پرستویی تلاش کرد از کاراکتر پدری کم درآمد که به خاطر نیازهای به حق پسرش اتفاقی در مسیر آدم ربایی قرار می گیرد، چهره‌ای تازه ارائه دهد.

"دیوانه‌ای از قفس پرید" محصول سال 1381 با کارگردانی احمدرضا معتمدی ساخته شد. این‌بار پرستویی در قالب یک کاراکتر بازمانده از جنگ که دچار نقصان جسمی است در کنار علی نصیریان و نیکی کریمی ظاهر شد. او تلاش کرد چهره‌ای متفاوت از یک بازمانده جنگ که بدل به قربانی بازی و طمع کاری می شود ارائه دهد ولی بازی او در این کاراکتر به لیست طلایی نقش آفرینی هایش اضافه نمی شود.

"بانوی من" یدالله صمدی در سال 1381 کمدی بسیار متوسطی بود که نه برای پرستویی در عرصه کمدی وجه جدیدی به همراه داشت و نه ترکیب او با بازیگرانی چون کتایون ریاحی و پانته‌آ بهرام و نه مثلث عشقی که چیزی ورای آثار کلیشه‌ای این حیطه به همراه نداشت. کاری که در حد تکراری محض باقی ماند.

بازی کوتاه او در "دوئل" ساخته احمدرضا درویش در سال 1382 در قالب یک فرمانده درگیر در جنگ و پس از آن "کافه ترانزیت" کامبوزیا پرتوی در سال 1383 تجربه‌های دیگر پرستویی بودند. او در این فیلم در نقش یک برادر شوهر سنتی آذری قرار گرفت که کنش و واکنشی مطابق سنت و قومیت خاص خود داشت و به نوعی کلیشه ای راه می‌رفت، حرف می‌زد، اعتقاد داشت و حتی دستور می‌داد. در مجموع با لهجه آذری او سعی کرد هر چه بیشتر این کاراکتر را جان ببخشد ولی نتوانست تصویری ملموس از خود ارائه دهد.

بازی در "بید مجنون" مجید مجیدی در سال 1383 در نقش یک مرد کور که با عمل جراحی بینایی خود را به دست می‌آورد و دوباره کور می‌شود، کاراکتری بود که انرژی زیادی از این بازیگر گرفت و او هم تلاش حرفه‌ای خود را برای نزدیک شدن به این نقش به کمک گرفت. کاراکتری که در عین چالش‌های درونی و بیرونی نوعی بازی حسی و زیرپوستی از این بازیگر طلب می‌کرد و پرستویی هم در این میان کم فروشی نکرد تا لیست طلایی خود را رنگین‌تر کند.

"به نام پدر" حاتمی‌کیا که در سال 1384 ساخته شد به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر ادامه سیر قهرمان همیشگی این فیلمساز این‌بار در موقعیت رویارویی با دخترش بود. به همین جهت هم مولفه‌های آشنای حضور خود در فیلم‌های حاتمی‌کیا را وام گرفت تا این‌بار تقابل این پدر را نه با جامعه و نه با بیگانگان بلکه با دخترش ترسیم کند و تاوان ناخواسته جنگیدن خود را به گونه‌ای غیرمستقیم دریافت کند.

"پاداش سکوت" ساخته مازیار میری است. فیلمی که با حرکت بر مسیر حضورهای موفق او در آثار دفاع مقدسی همان حس و حال و مولفه‌های آشنا را به مدد می‌گیرد که این نکته نمی‌تواند نقطه برجسته‌ای در کارنامه این بازیگر محسوب شود. در این فیلم در کنار پرستویی که به نوعی از بازی خود در نقش حاج کاظم در "آژانس شیشه‌ای" وام می‌گرفت، سیما تیرانداز، جعفر والی، آتیلا پسیانی، متاب کرامتی و... بازی کردند.

"صد سال به این سال‌ها" آخرین ساخته سینمایی سامان مقدم است که هنوز امکان اکران عمومی پیدا نکرده است. فیلمی که به روایت تاریخ ایران در سال‌های قبل و بعد از انقلاب می‌پردازد. پرستوی، رضا کیانیان و فاطمه معتمدآریا از بازیگران اصلی آن هستند. وی در این فیلم نقش مردی را بازی می‌کند که حوادث انقلاب مسیر زندگیش را تغییر می‌دهد و در پایان با شخصیت اصلی همراه می‌شود.

"بیست" فیلمی از عبدالرضا کاهانی که اولین جایزه بین‌المللی را برای وی به عنوان بهترین بازیگر مرد از جشنواره باتومی به ارمغان آورد. وی در این فیلم نقش آقای سلیمانی صاحب رستورانی را بازی می‌کند که قرار است 20 روز دیگر به دلیل مشکلات روحی و جسمی که وی دارد به فروش گذاشته شود. پرستویی در بیست بازیگر نقشی است که به بیماری افسردگی و وسواس دچار است که هر چند روز یکبار به دیدن یک روانپزشک می‌رود. این نقش یکی از مهترین نقش‌های وی در سال‌های اخیر است که با یک بازی درونی و با فاصله از نقش‌های قبلی این بازیگر به تصویر کشیده شده است.

"سیزده 59" آخرین فیلم پرویز پرستویی است که سال گذشته اکران عمومی شد. وی مدتی است در کنار بازیگری، به سرمایه‌گذاری در آثار سینمایی می‌پردازد. این فیلم نیز جز اولین کارهای وی به شمار می‌رود که به عنوان سرمایه‌گذار در پروژه حضور دارد.

این فیلم در ژانر دفاع مقدس ساخته شده و اثری اجتماعی در ارتباط با تبعات جنگ تحمیلی است. پرستویی در این فیلم که پیش بینی می‌شد به دلیل گریم متفاوت و همکاری با یک کارگردان جوان و تجربه‌گرا بازی متفاوت و به یادماندنی به تصویر بکشد. دوباره حاج کاظم آژانس شیشه‌ای و نقش‌هایی از این دست را که متعلق به سینمای دفاع مقدس است و ما عمدتا وی را با این چهره می‌شناسیم را تکرار کرد.

این فیلم پس از مدتی دوری وی از سینمای دفاع‌مقدس یک آغاز دوباره و ناامید کننده‌ای را برای علاقمندان به پرستویی و حتی منتقدان به همراه داشت. به طوریکه ادامه آن را می‌توانیم در فیلم "من و زیبا" فریدون حسن‌پور ببینیم که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر به نمایش درامد و با واکنش‌های منفی روبرو شد. البته از وی در همان جشنواره فیلم "خرس" خسرو معصومی نیز به نمایش در امد که بازی وی باز هم در این فیلم با مضمون مثلث عشقی و البته با دورنمایه دفاع مقدس مورد توجه قرار نگرفت زیرا به دنبال تکرار گذشته بود.

شنیده حاکی است پرستویی قرار است به زودی در پروژه‌ای طنز به کارگردانی کمال تبریزی با فیلمنامه‌ای از پیمان قاسم‌خانی به ایفای نقش بپردازد. نام این افراد در کنار هم یادآور فیلم موفق"مارمولک" است. این پروژه می‌تواند آغاز فصل تازه‌ای برای این بازیگر برجسته سینمای ایران باشد.

عزت‌الله انتظامی 88 ساله شد، رضا کیانیان 61 ساله و پرویز پرستویی 55 ساله   عزت‌الله انتظامی 88 ساله شد، رضا کیانیان 61 ساله و پرویز پرستویی 55 ساله
 


 
 


   

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 1:15 عصر ] [ حسین ]

پیام روشن فیلم بعد از تولید و اکران فیلم‌های موفق عقاب‌ها، خواستگاری، دنیا و.. اینبار اکران فیلم جدید و متفاوت خود با مضمون خانوادگی و پلیسی به نام «قفس طلایی» که در ایران و آمریکا با صدای دالبی فیلمبرداری شده از روز چهارشنبه (17/3/91) آغاز نمود.

در خلاصه داستان این فیلم آمده: امیر جهت ادامه تحصیل به آمریکا مهاجرت کرده و در آنجا با مشکلاتی مواجه می‌گردد. برادرش منصور جهت کمک به او مجبور به مسافرت به آمریکا می‌شود که در آنجا با ماجراهای ناخواسته‌ای مواجه می‌شود...

سینماهای تهران: آزادی، فرهنگ، زندگی، اریکه ایرانیان، شکوفه، سپیده، مرکزی، ماندانا، حافظ، شاهد، جی، پیام

سینماهای شهرستان‌ها: هجرت کرج، ساویز کرج، قدس اصفهان، انقلاب تبریز، ایران ارومیه، ایران شیراز، بهمن کاشان، استقلال خرم آباد، بهمن ملایر

عوامل فیلم قفس طلایی عبارتند از: تهیه کننده: علی اکبر مزینانی/ کارگردان: محمد زرین دست/ مدیر فیلمبرداری: علی مزینانی/ نویسنده: شبیر شیرازی/ تدوین: حامد رضی-حمید تاو/ مدیر دوبلاژ: چنگیز جلیلوند/ صداگذاری و میکس: اسحاق خانزادی/ طراح صحنه و لباس: کیهان مرتضوی/ موسیقی: فرشید وحدت/ مدیر تولید: مهدی احمدی/ مجری طرح: منصور مزینانی/ صدابردار صحنه: بابک اردلان/ پخش از شرکت پیام روشن فیلم

بازیگران ایرانی: امین حیایی، سروش گودرزی، نیلوفر خوش خلق، آهو خردمند و.. هوشنگ توکلی

بازیگران خارجی: اورتسز ماتاسینا، جو استوز، شلبی لی، فرانسیس یوان، کتیلین مک لین

* آنونس و پوستر فیلم «قفس طلایی» را اینجا ببینید:

آنونس فیلم «قفس طلایی»/ 11 مگابایت / --> دانلود <--


[ چهارشنبه 91/3/31 ] [ 8:34 عصر ] [ حسین ]

به بهانه سی و پنجمین سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی، کافه سینما به بازخوانی خاطرات سینمایی مسعود کیمیایی، عباس شباویز و داریوش ارجمند از علاقه مردمی ترین روشنفکر این سرزمین به «قیصر» جریان ساز سینمای ایران، پرداخته است

1-مسعودکیمیایی:

من دکتر «علی شریعتی» را از کتاب‌ و سخنرانی‌هایش می‌شناختم و گاهی با هم در تماس بودیم. برای همین، دیدار من با «دکتر شریعتی» خیلی قبل‌تر از نمایش «قیصر» اتفاق افتاده بود. اما خیلی‌ها این ماجرا را نمی‌دانند. «دکتر شریعتی» را چندین‌بار دیده بودم، اما شب نمایش «قیصر» بود که از دور ایشان را دیدم و سلام‌و‌علیکی کردیم. این‌که می‌گویند «کیمیایی» هیچ‌وقت «دکتر شریعتی» را ندیده و با او حرف نزده، حرف درستی نیست.

یادم هست او «قیصر» و «گاو» را دیده بود و می‌گفت بین این‌دو، فیلم موردنظر ما «قیصر» است. چون معتقد بود «قیصر» فیلم «نر» و «پرحرکتی»‌ از کار درآمده است. خیلی هم «قیصر» را دوست داشت و ابراز لطف می‌کرد، اما من هیچ‌وقت درباره این فیلم با او حرف نزدم؛ یعنی هیچ‌وقت فرصتش پیش نیامد. «شریعتی» درباره فیلم با «عباس شباویز» مفصل حرف زده بود و برای او از خوبی‌های فیلم گفته بود. آن‌‌وقت‌ها، «دکتر» دوستان و مریدانی در «حسینیه ارشاد» داشت که پای حرف‌های او می‌نشستند.

من البته همیشه به «حسینیه ارشاد» نمی‌رفتم، اما «شریعتی» را می‌شناختم. از آن جمعی که در «حسینیه ارشاد» پای حرف‌های «دکتر شریعتی» می‌نشستند، آقایان «فخرالدین انوار» و «سید محمد بهشتی» و «محمدعلی نجفی» بعد‌ها همگی نخستین مدیران سینمایی بعد از انقلاب شدند. یادم می‌آید آن‌ها، در سال‌های اول دهه 1350، یک‌بار تئاتری را براساس فیلم «رضا موتوریِ» من آماده کردند و در «حسینیه ارشاد» روی صحنه بردند. البته پایان آن‌را تغییر داده بودند.

یک‌روز «دکتر شریعتی» با من تماس گرفت و گفت «اجازه می‌دهی پایان فیلم را در این اجرایی که برای تئاتر می‌کنیم، تغییر بدهیم؟» آن‌ها می‌خواستند جایی را که «عباس‌قراضه» می‌آید، عوض کنند. به‌هرحال می‌خواستند آن را در «حسینیه ارشاد» اجرا کنند و به‌نظرشان باید تغییراتی در داستان می‌دادند.

من هم مخالفتی با کارشان نکردم. کارگردان آن نمایش به‌نظرم «فخرالدین انوار» بود و باقی، یا روی صحنه بازی می‌کردند، یا این‌که در پشت صحنه بودند. اما کلّاً می‌دانستم که دیدگاه‌های من و «شریعتی» با هم منطبق نیستند. برای همین هم بود که تماس‌های دائمی‌نداشتیم. هرازگاهی همدیگر را می‌دیدیم و حرف می‌زدیم. اگر چه این اتفاق در شب نمایش «قیصر» نیفتاد که او هم در سینما حاضر بود.

2-عباس شباویز:

«قیصر» که مونتاژ شد دوتا نمایش خصوصی دادم . یکی در سالن کوچک بالای سینما مولن روژ بود که دکتر شریعتی را هم دعوت کرده بودم . کسی آنجا اورا نمی شناخت. من موقع تاریکی سالن دکتر را آوردم و فیلم را دید . در حقیقت بدون اینکه کیمیایی بداند، سناریوی قیصر را هم داده بودم و او خوانده بود . نظرش این بود که اگر این فیلم درست ساخته شود تنها فیلمی است که به درست ساخته شده . تنها فیلمی است که به سیستم نه گفته است. . بعد هم که فیلم را دید خیلی خوشش آمد ! البته ترتیبی هم داده شد که مسعود کیمیایی و دکتر شریعتی با هم ملاقات داشته باشند - ولی کیمیایی سر ملاقات نرفت که نمی دانم چرا

3-داریوش ارجمند:

فیلم «قیصر» را به همراه دکتر شریعتی دیدم. او نظر بسیار مثبتی درباره این فیلم داشت. پس از تماشای فیلم، او درکلاس این مساله را مورد توجه قرار داد و عنوان قیصر را استعاره‌ای از شکست شاه عنوان کرد.

وی درادامه خاطره طنز دیگری ازدکترعلی شریعتی بازگو کرد و ادامه داد:« دکترشریعتی با اشاره به صحنه‌ای از فیلم که قیصر پاشنه کفشش را ور می‌کشد، گفت من جورابی مشابه جوراب قیصر دارم که با تصور اینکه مختص بچه خوشتیب‌هاست از پوشیدن آن اجتناب می کردم، اما حالا با دیدن اینکه طبقه عام اجتماع هم از این جوراب ها می پوشد دیگر نگران این شبهه نیستم.»


[ چهارشنبه 91/3/31 ] [ 8:34 عصر ] [ حسین ]
          

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ فیلم ، بازیگر ها جشن ها و اخبار داغ سینمای ایران
آرشیو مطالب
امکانات وب