سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ
پتی آباد سینمای ایران
 
لینک دوستان

مهناز افشار در سال 76 و از تلویزیون و بازی در مجموعه «عشق گمشده» عرصه بازیگری را تجربه کرد و پس از آن سر از شورعشق، شیرهای جوان و دوستان سر در آورد. شورعشق ساخته شد و ناگهان دو چهره اصلی فیلم افشار و بهرام رادان به شهرتی باورنکردنی دست پیدا میکنند... و پس از آن بازی در فیلمهای خاکستری، نگین و دختری در قفس... اما در سال 83، شانس یک بار دیگر در خانه مهناز افشار را میزند و او با سه فیلم زهرعسل، کما و سیزده گربه روی شیروانی که با فروش بالایی روبهرو میشوند، به سینماها میآید افشار باز هم یک پله بالاتر میآید، ضمن اینکه، اکران تقریبا همزمان سه فیلم از او، نام و چهرهاش را بیشتر در اذهان ماندگار میکند.

اما سال 83 و بازی در فیلم ایرج قادری، «آکواریوم» او را تا حد یک سوپراستار معرفی میکند و پس از آن بازی در سالاد فصل، تله و سرانجام فیلم دیدنی «آتشبس» و بازی در کنار محمدرضا گلزار... مهناز افشار، از خوشقولترین هنرپیشههای سینماست، اگر دوست نداشته باشد، برای مثال گفتگو کند، همان لحظه میگوید و این خوشقولی از نکات بارز زندگی اوست.

 این گفتگو چند ماه قبل با ایشان انجام شد، دلمان میخواست این گفتگو را در شمارهای چاپ کنیم که از خواندن آن لذت ببرید و چه شمارهای بهتر از نوروز... مهناز افشار «بی‌‌ریا» به پرسشهای خبرنگار ما پاسخ داد، آنچه که میخوانید ماحصل این گفتگو است. با سپاس از مهناز افشار...

قصه بازیگر شدن من

پس از دیپلم قرار بود معماری بخوانم ولی چون در تربیت بدنی دانشگاه سراسری پذیرفته شدم، تصمیم گرفتم که تدوین بخوانم. چهار سال زیرنظر استاد مجید فخرایینژاد، تدوین خواندم و پس از آن هم خانم فضلاللهی که یک کار 90 دقیقهای با هم انجام داده بودیم، مرا به آقای نوابی برای بازی در اولین و آخرین کار تلویزیونیام «گمشده» معرفی کردند. آقای اسکندری طراح گریم بودند که من را به دفتر پویافیلم و آقای فرحبخش معرفی کردند و از آنجا استارت کار سینمایی من زده شد.

تجربه یا تحصیل

من فکر میکنم هر دو به نوعی موثر است. درست است که تدوین خوانده  بودم که به هرحال شاخهای از هنر سینماست، اما پس از آن کلاسهای بیان را نزد آقای سمندریان گذراندم و مطالعات زیادی در زمینه بازیگری داشتم، با این حال به نظر من، هم تجربه، هم تحصیل، نه فقط در سینما، بلکه در همه رشتهها بسیار مهم و تاثیرگذار است.

گمشده

با سریال «گمشده» و با تلویزیون به عرصه تصویر معرفی شدم، اما پس از آن در تلویزیون کار نکردم. خیلیها از من میپرسند، چرا؟

معتقد هستم، مسیرم همیشه هدایت شده است و من تنها باید تلاشم را انجام بدهم و این مسیر برای من فقط در سینما رقم خورده بود و تا الان هم به همین منوال پیش رفته است. ضمن اینکه من هیچ وقت کار در تلویزیون را برگشت به عقب نمیدانم و از آنجایی که همیشه دوست دارم، خلاف موج و خلاف روالی که رایج است، عمل کنم، چند ماه پیش قرار بود در سریال «شمسالعماره» سامان مقدم کار کنم، ولی یک جراحی فک برای من پیش آمد و حدود 20 روز نمیتوانستم صحبت کنم در واقع قسمت نبود که در تلویزیون کار کنم و بازیگر دیگری جایگزین من شد.

آتشبس

«آتشبس» نشان داد که زوج گلزار و افشار میتوانند به گیشه رونق بخشند. اما این اتفاق در «کلاغ پر» نیفتاد!

من معتقدم یک زوج سینمایی اگر در یک فیلمی جواب میدهند به این دلیل است که در جای خودشان قرار گرفتهاند! ضمن اینکه من به کار گروهی اعتقاد دارم و به نظرم از گروه تدارکات گرفته تا کارگردان همه در موفقیت یک پروژه موثر هستند و صرفا به این که حضور یک بازیگر به تنهایی میتواند موفقیت یک فیلم را تضمین کند، اعتقاد ندارم.

چون معتقدم اگر بازیگر به درستی سر جایش قرار نگیرد و کار گروهی درست نباشد، آن کار موفق نخواهد شد. نمونه این موضوع را حتی در هالیوود هم میشود دید. بازیگرانی هستند که در یک فیلم زوجهای موفقی هستند، اما همین زوج در فیلم بعدی موفق نیستند.

از صفر شروع کردم

برای من چه در زندگی حرفهای و چه در زندگی شخصی، مهمترین اصل، انسانیت و تواضع است و فکر میکنم که انسان هر قدمی که بر میدارد نباید گذشته را فراموش کند. من هیچ وقت فراموش نمیکنم که من همان «مهناز افشار»ی هستم که از صفر شروع کردم، حتی تجربیات و اشتباهات گذشتهام، درسی بوده برای امروز و فردا و از همه این تجربیات برای قدمهای آینده در زندگیام استفاده میکنم...

از او میپرسیم تا اینجای زندگی خوشبخت بودید؟  

ببینید، به نظرم در این دنیا هیچ چیز مطلق نیست. به اعتقاد من همه چیز بالا و پایین و کم و کاست دارد، اما خدا را شکر به خاطر عشق و اعتقادات قلبی که دارم خوشبختی را در این میدانم که اولا خانوادهام سلامت هستند و تن خودم سالم است و دوم اینکه صفات بدی که در درون هر انسانی است و ممکن است درون من هم باشد را سعی می‌‌کنم از بین ببرم، خدا را شکر... فعلا خوشبختم.

 

از او میپرسیم تا اینجای زندگی خوشبخت بودید؟  

ببینید، به نظرم در این دنیا هیچ چیز مطلق نیست. به اعتقاد من همه چیز بالا و پایین و کم و کاست دارد، اما خدا را شکر به خاطر عشق و اعتقادات قلبی که دارم خوشبختی را در این میدانم که اولا خانوادهام سلامت هستند و تن خودم سالم است و دوم اینکه صفات بدی که در درون هر انسانی است و ممکن است درون من هم باشد را سعی می‌‌کنم از بین ببرم، خدا را شکر... فعلا خوشبختم.

شور عشق

یادم هست که شور عشق، اولین فیلمی بود که با اقبال جوانان روبهرو شد وبه اصطلاح جوانپسند بود. شور عشق در مورد رابطه جوانان ساخته شده بود و آن زمان هم فروش خوبی داشت. البته زرشک زرین هم یادم هست که به این فیلم تعلق گرفت! خیلی جالب بود که آن جایزه و آن جشنواره، فقط یک بار اتفاق افتاد و آن هم نصیب شور عشق شد. تا آن جایی که من به یاد دارم این فیلم بین قشر جوان جامعه بسیار موفق بود و به ناموفق بودن این فیلم اعتقادی ندارم.

 

تغییر و تحول در زندگی 

معمولا آدمهای خردادی، انسانهای بسیار متغیری هستند من هم این گونه هستم! حتی شده برای تغییر یک لیوان را جابهجا کنم. برای تغییر در حال و هوای جایی که زندگی میکنم، این کار را میکنم. من بزرگترین کارها را برای تغییر حالم انجام میدهم و اصلا هم برایم اهمیتی ندارد که آن کار سخت باشد یا آسان، به طور کلی خیلی اهل تغییر و تحول هستم.

حمایت از کودکان غزه 

فکر میکنم عید دو سال پیش بود که به اتفاق یک عده از دوستان رفتیم دیدار بچههای بیسرپرست. من به کارهای انساندوستانه علاقه دارم و اهل شعار دادن هم نیستم، وقتی ماجرای غزه را فهمیدم بخشی از دستمزدم را بخشیدم و سند این موضوع هم هست پس از آن هم اعلام کردم «حاضرم به غزه بروم».

ویژگیهای خوب و بد اخلاقی 

بارزترین مشخصه منفی اخلاقی من این است که فکر میکنم کمی عجول هستم و بارزترین مشخصه مثبتم هم این است که تا آنجایی که بتوانم سعی میکنم به شخصیت دیگران لطمهای وارد نکنم!

پدر 

پدر قوت قلبی برای من در زندگی بود، یاد او همیشه در خاطرم است، روزی نیست که با یاد پدر زندگی نکنم، او همه چیز من در این زندگی بود، مادرم مونس من است، بدون او زندگی برای من دیگر معنا ندارد.

دوستی در سینما 

خدا را شکر، با همه همکارانم ارتباط تعریف شده و دوستانهای دارم. نه خیلی زیاد صمیمیت دارم و نه خیلی زیاد دورم و سعی میکنم، رفتار مناسبی داشته باشم.

خاک وطنم

من حدود هفت، هشت سال پیش از خارج از کشور یک پیشنهاد خارجی داشتم، معتقدم اگر شرایط رفتن به این گونه باشد که بتوانم بروم و فیلم خوبی بازی کنم و بعد هم به مملکت خود بازگردم و کار کنم، حتما این کار را خواهم کرد، به این دلیل که من خاک وطنم را با هیچ جای دنیا عوض نخواهم کرد!

بلوتوث جعلی 

حدود چند ماه پیش بود به من خبر دادند که 2، 3 تا بلوتوث به نام من آمده... من هم به سردار روزبهانی مراجعه کردم، بلوتوث مشخص بود که جعلی است و من نیستم. مثلا مادر من که یک آدم سنتی است و اهل تکنولوژی هم نیست، متوجه شد که یک مسئله غیراخلاقی در مورد من پخش شده! این اتفاق اثر منفی برای من دارد و اینها خدشههایی است که به روحیه و شخصیت آدم وارد میشود. من شکایت کردم و حتی نامهای هم به سردار احمدیمقدم نوشتم بابت نوع برخوردی که صورت گرفته و از همین جا به خاطر پیگیری که صورت گرفت از سردار احمدیمقدم و سردار روزبهانی تشکر میکنم.

ورزش 

شنا را به صورت مستمر انجام میدهم و اگر بتوانم اسکی هم میکنم. اهل قرمز و آبی هم نیستم، چون اصلا فوتبال را دنبال نمیکنم، ولی وقتی احساس میکنم تیم ملی با پیروزی خود یک امتیاز مثبت برای مردم و خاک وطنم کسب میکند آن را دنبال میکنم، چون من عاشق ایرانم، به همین دلیل هر اتفاقی که یک ارزشی و حرمتی به این خاک اضافه کند، برای من ارزشمند است.

به نظر من همه چیز در زندگی تاثیرگذار است همان طور که یک رنگ تیره میتواند روحیه شما را، کمی غمگین کند، یک رنگ روشن شما را شاد میکند.

دنیای بازیگری

شاید در سالهای آینده، شاهد آن باشید که مهناز افشار دیگر بازی نکند. به این دلیل که فکر میکنم باید دنیاهای دیگری را هم تجربه کنم.

ستاره در سینما 

ببینید تعریف ستاره در دنیا یک جور است و در ایران جور دیگر. ستاره در ایران به بازیگری گفته میشود که دانش و علم این کار را داشته باشد، مردم دوستش داشته باشند و فیلمهایش پرمخاطب باشد. در کل، ستاره کسی است که به معنای واقعی «بازیگر» باشد. در مورد خودم معمولا به این مقوله فکر نمیکنم که ستاره هستم، چون اعتقاد دارم باید کمی بیشتر بیاموزم، هر چند که معتقدم باید خیلی تلاش کنم.

هزینه 

من با هزینه زندگی میکنم! اگر همین الان تصمیم بگیرم که همه پول موجود در کیفم را خرج کنم، خرج میکنم و برعکس، معمولا مشخص نیست که چه زمانی هوس خرج کردن میکنم!

فروش فیلم

به نظر من هیچ اشکالی ندارد که در یک مقطعی باعث شویم تماشاچی که با سینما قهر کرده بیاید و با سینما آشتی کند و بعد از آن فیلمهای بهتری هم ببیند. درست مثل «اخراجیهای 2»، فروش آن، به سود سینمای ایران بود.


[ جمعه 89/1/13 ] [ 2:0 عصر ] [ حسین ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ فیلم ، بازیگر ها جشن ها و اخبار داغ سینمای ایران
آرشیو مطالب
امکانات وب