حمید علیدوستی و همسرش زوج عاشق و معشوق سفرهای خانوادگی تیم «هما» بودند و «ترانه» دختر یکسالهشان در آغوش دوستان دستبهدست میشد. همه این کودک دوستداشتنی را با آن لبخند شیریناش دوست داشتند. حمید علیدوستی یک هافبک چپ بود که شاید قبل از ورودش به تیم هما سالی 2،3 گل بیشتر نمیزد. اما با ورد به هما، همای سعادت بر دوشش نشست و آقای گل ایران و آسیا شد. شادی ازدواج و تولد اولین فرزند او، با شادی موفقیتهای پیدرپیاش همراه شد و روزهای خوبی را برای خانواده کوچک علیدوستی رغم زد. بچههای هما مسافرتهای دستهجمعی زیادی میرفتند و قانون نانوشتهای بینشان بود که همه حتما باید با زن و بچه بیایند. در همین سفرها بود که عشق و علاقه این خانواده کوچک نگاه حسرتآمیز دیگران را به خود جلب میکرد. حمید علیدوستی عاشق کتاب، موسیقی، فیلم و سینما و بود و شاید به همین خاطر همسری هنرمند و مجسمهساز را انتخاب کرد. آلمان بودند و حمید در بوندسلیگای 2 بازی میکرد و اقای گل بود که یک نفر به خانواده 3 نفرهشان اضافه شد: «ترانه» صاحب یک برادر شد. «پویان» دوست و همراه او در تمام سالهای بچگی و نوجوانی و جوانی شد، همدل و همراز. «ترانه» عشق به سینما و حضور در برابر دوربین را از راه دوری نیاورده بود. پدر، عاشق سینما بود و اتاقی بزرگ پر از فیلم داشت. خیلی از دوستان نزدیکش میگویند که اگر فوتبالیست نمیشد، قطعا به سینما و کارگردانی روی میآورد. او درباره سینما آدمی صاحب سلیقه و نظر بود. «ترانه» اما با موسیقی شروع کرد. در دوره راهنمایی، دو سال به هنرستان موسیقی رفت و کلارینت و پیانو مینواخت. در دبیرستان، رشته تجربی میخواند، اما دلش با درس و کتاب نبود. همین شد که سر از کلاسهای بازیگری امین تارخ در آورد. همان سال، رسول صدرعاملی او را صاحب استعداد دید و جسارت به خرج داد و روی این چهره ناشناخته سرمایهگذاری کرد. اولین حضور «ترانه» در برابر دوربین، نقش دختری همنام و همسن و سال خودش بود؛ «ترانه پرنیان» محور یکی از بهترین درامهای اجتماعی سینمای ایران، «من ترانه 15 سال دارم» بود. وقتی قدم روی سن تالار وحدت گذاشت تا سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن نقش اول بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کند، باور این غریبه جوان برای اهالی سینما سخت بود. کسی نمیداند این لبخند شیرین او بود که «ترانه» را خیلی زود به چهرهای محبوب تبدیل کرد یا جوایز متعدد جهانیاش، مثل جایزه بهترین بازیگر زن از پنجاه و پنجمین فستیوال فیلم لوکارنو (سوئیس). به گزارش کافه سینما در ادامه این گزارش آمده: «ترانه» آزاد و رها بازی میکرد و کسی نگرانش نبود. کسی که حمید علیدوستی و همسرش نگرانش بودند، پویان بود. بیخود نبود که دل مادر همیشه نگران او بود. بیعلت نبود که پدر همیشه او را کنترل میکرد. سرنوشت، پایان تلخی را برای او رقم زده بود. «ترانه» سر صحنه فیلمبرداری «چهارشنبهسوری» اصغر فرهادی بود. زندگی عجب بازیهای عجیبی دارد. خواهر سر صحنه یکی از تلخترین درامهای سالهای اخیر به نام «چهارشنبهسوری» بود که برادرش قربانی چهارشنبهسوری شد. روزهای بد و سنگین برای خانواده علیدوستی از راه رسید. «ترانه» سر صحنه بود که آن خبر تلخ را شنید. پویان علیدوستی، 25 اسفند سال 83 به خاطر منفجر شدن مواد محترقه در روز چهارشنبهسوری فوت کرد. ترانه که شوکه شده بود، نفهمید که چطور خود را به خانه رساند. امروز وقتی بازی طبیعی و دلنشین او در «زندگی با چشمان بسته» را در برابر حامد بهداد (در نقش برادرش میبینیم) میشود فهمید که چهقدر دلتنگ برادر است. خانواده کوچک علیدوستی دچار بحران شد و «ترانه» برای فرار از فشار و غم به سرعت به صحنه برگشت: «دوست داشتم که خیلی سریع و به طورخود خواسته سر خودم را با بازی در فیلم گرم کنم و دوباره به گروه پیوستم. در حقیقت یک هفته سر کار نرفتم که سه روز آن، سه روز اول عید بود که در هر صورت و بدون هیچ اتفاقی هم آن سه روز تعطیل بود. در واقع من به خاطر این حادثه فقط 4 روز کار را متوقف کردم. شاید کسی که هیچوقت نتواند با این مسئله کنار بیاید، مادرم است. البته نمیتوان گفت که این اتفاق برای چهکسی سختتر بوده!» حمید علیدوستی و همسرش روزهای تیره و سیاه را صبورانه تحمل کردند تا دوباره کمکم به لطف «ترانه»شان روزهای خوش از را رسید. «ترانه» سینمای ایران این روزها بعد از گذشت 10 سال از اکران «من ترانه 15 سال دارم» دوباره با فیلمی از رسول صدر عاملی («زندگی با چشمان بسته») روی پرده سینماها خودنمایی میکند. اما زندگی او برخلاف آخرین فیلمش، غمگین نیست؛ بلکه شاد و پر از خنده، شادی، نقل و نبات است. «ترانه علیدوستی» اواخر تیرماه جشن نامزدیاش را برگزار کرد و ترانه عشق و شادی را نواخت. او تابستان پر از جشن و شادی را میگذراند. شادی جشن نامزدی به همراه شادی اکران «زندگی با چشمان بسته» (که سه سال در انتظار مجوز نمایش بود)، حضور دوباره در فیلم پدر سینماییاش (رسول صدرعاملی) و شادی برگزاری جشن بزرگداشت برای «ترانه» (از سوی فیلمیران) و... همه و همه تابستان داغ و خاطرهانگیزی را برای عروسخانم ما رغم زده است. هر چند این روزها برای اینکه در کنار نامزدش (علی منصور) باشد، ایران نیست و به انگلستان رفته. عروس بیست و هشت ساله ما 6، 7 سالی از آقا داماد کوچکتر است. امیدواریم سکونت این businessman موفق در لندن باعث دوری «ترانه» از سینمای ایران نشود. این زوج جوان مراسم نامزدیشان را در خانه مادر داماد در ولنجک برگزار کردند و مشغول سپری کردن روزهای تکرارنشدنی دوران نامزدی هستند. [ دوشنبه 90/6/21 ] [ 11:23 صبح ] [ حسین ]
[ پنج شنبه 90/6/17 ] [ 12:14 عصر ] [ حسین ]
فیلم «زندگی با چشمان بسته» جدیدترین فیلم رسول صدرعاملی که برای نمایش دچار مشکلاتی شده بود سرانجام یکشنبه شب با حضور عوامل فیلم و علاقه مندان سینما در پردیس سینمایی ملت به نمایش درآمد. صحبتهای علیدوستی و حسنی / کیفیت بالا / حجم: 18 مگابایت / --> دانلود <-- صحبتهای علیدوستی و حسنی / کیفیت معمولی / حجم: 8 مگابایت / --> دانلود <--
اجرای این مراسم ویژه را فرزاد حسنی برعهده داشت و در این مراسم رامبد جوان، پیمان معادی، سحر دولتشاهی، فرج حیدری، علی سرتیپی، غلامرضا موسوی، آتوسا قلمفرسایی، علی کهن دیری، هایده صفییاری و.... حضور داشتند که در ادامه عکس های پگاه بزرگمنش را خواهید دید.
[ جمعه 90/6/11 ] [ 12:9 عصر ] [ حسین ]
«زندگی با چشمان بسته» فیلم پر بازیگری است. ترانه علیدوستی بعد از دو فیلم ناموفق بار دیگر به سینمای صدر عاملی بازگشته و حضور دوباره حامد بهداد و پولاد کیمیایی در کنار هم از جذابیتهای دیگر این فیلم است. دو آنونس فیلم «زندگی با چشمان بسته» با گویندگی رسول صدرعاملی را اینجا ببینید: (با کیفیت بالا) آنونس اول فیلم «زندگی با چشمان بسته» / حجم: 6 مگابایت / --> دانلود <-- آنونس دوم فیلم «زندگی با چشمان بسته» / حجم: 3 مگابایت / --> دانلود <--
[ پنج شنبه 90/6/3 ] [ 3:33 عصر ] [ حسین ]
|
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |