سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ
پتی آباد سینمای ایران
 
لینک دوستان


شیلا خداداد، مهدی ماهانی، بهاره افشاری، جمشید هاشم‌پور و نیکی کریمی و حدیثه السادات مدنی بازیگران این فیلم هستند. فیلم سینمایی «خیابان بیست و چهارم» داستان مرد جوانی است که به ظاهر عاشق خانواده است اما خانواده‌ای با نظام و قواعد ساخته شده خودش، او زندگی را برای نظم می‌خواهد. این بینش و تعارض او با نظام‌های عادی زندگی، اتفاقاتی را بین او و همسر و فرزندش پیش می‌آورد.

عوامل این فیلم عبارتند از نویسنده و کارگردان: سعید اسدی، سرمایه‌گذار و مجری طرح: مؤسسه رسانه‌ای روزنه ارتباط، مدیر فیلمبرداری: حسن کریمی، مدیر تولید: غلامرضا گمرکی، مشاور تولید: یوسف صمدزاده، صدابردار: حسن زاهدی، طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف.

سعید اسدی فیلم‌های سینمایی «عشق گمشده»، «آواز قو»، «تلافی» و «سیب سرخ حوا» را در کارنامه دارد.




انونس
 
 


 
 


 
 


 
 


 
 


 
 


 
 


[ شنبه 90/2/17 ] [ 12:37 عصر ] [ حسین ]

سال 90 مبارک

سال 90 مبارک

سال 90 مبارک

 


[ دوشنبه 90/1/1 ] [ 9:25 عصر ] [ حسین ]
[ دوشنبه 90/1/1 ] [ 4:39 عصر ] [ حسین ]



اکران نوروز1390


نام فیلم:جدایی نادر از سیمین

کارگردان: اصفر فرهادی

بازیگران :لیلا حاتمی، شهاب حسینی، پیمان معادی، ساره بیات
سارینا فرهادی، بابک کریمی، علی‌اصغر شهبازی،
شیرین یزدان‌بخش و مریلا زارعی

  **********

کران نوروز1390


نام فیلم:سه درجه تب

کارگردان: حمیدرضا صلاحمند
بازیگران:داستان خانمی است که در آستانه ازدواج بینی‌اش را به خاطر بزرگ بودن وحساسیتی که مادر داماد نسبت
به بینی او دارد، عمل جراحی می‌کند و نسبت به تعویضشناسنامه اقدام می‌کند.
زمانی که شناسنامه المثنی خود را می‌گیرد نام مردی به عنوان همسر در شناسنامه ایشان است
که ماجراهایی را برای این خانم بوجود می‌آورد? ..


بازیگران: ضا عطاران، الهام حمیدی، محمدرضا شریفی نیا، علی صادقی،شهره لرستانی، مهتاج نجومی و حسین عابدینی و بهاره افشاری
**********

اکران نوروز1390

  

نام فیلم:یکی از ما دو نفر

کارگردان: تهمینه میلانی

بازیگران: بهرام رادان,آناهیتا نعمتی,السا فیروز آذر,فتانه ملک محمدی,
پیام صالحی,سمانه پاکدل و دانیال عبادی

 خلاصه داستان:فیلم داستان دو آرشیتکت را روایت می‌کند که از دو دنیای متفاوت می‌آیند
 و به لحاظ فکری و جهان‌بینی با هم متفاوت هستند.
. ....

آ**********

اکران نوروز1390

  

نام فیلم:زن ها شگفت انگیزند

کارگردان: مهرداد فرید

بازیگران:

بازیگران: افسانه بایگان، بهاره رهنما، الهه حصاری، حمید گودرزی، جمشید هاشم‌پور،
رضا داوودنژاد، سیامک اشعریون، ناصر سهرابی و بهنوش بختیاری

 خلاصه داستان:داستان سه زن از سه طبقه اجتماعی مختلف که به یک خود آگاهی مشترک می‌رسند. ...

**********

اکران نوروز1390

  نام فیلم:اخراجی های 3

کارگردان:مسعود ده نمکی

بازیگران:اکبر عبدی,امین حیایی,محمد رضا شریفی نیا,رضا رویگری,

یوسف صیادی,مهدی هاشمی,لیلا اوتادی,بهنوش بختیاری و...

**********



[ دوشنبه 90/1/1 ] [ 4:31 عصر ] [ حسین ]

مسعود فراستی متولد 1330 تهران، دارای مدرک لیسانس هنرهای تجسمی و فوق لیسانس اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی از فرانسه است.

از فعالیت های وی میتوان به نگارش و تألیف آثار و مقالات هنری و سینمایی، تدریس در دانشکده های مختلف، تألیف و ترجمه کتاب های گوناگون، مسؤول بخش سینما و تلویزیون، عضو تحریریه مجلات سروش و سوره، سردبیری نقد سینما، دبیر هیأت تحریریه نقد سینما دوره تازه، عضو هیأت داوران سینمای دفاع مقدس، عضو هیأت مؤسس و رییس دوره دوم انجمن منتقدان و سینماگران ایران، عضو هیأت رییسه کانون منتقدان فیلم اشاره کرد.

از کتاب های مطرح منتشر شده ی سینمایی توسط فراستی می توان به کتاب های او در وصف سینمای جان فورد، هیچکاک و فلینی اشاره کرد.

 

 فراستی

- از همون اول شروع کنیم...چرا این چند هفته ی اخیر در برنامه هفت حضور ندارین؟

 

فراستی- چون تو اخرین برنامه هفت که به عنوان منتقد بودم حرفهای تندی در انتقاد از آقای مسعود کیمیایی زدم که باعث شد دوستان برآشفته بشن و علیه من جو راه بندازن. مخاطبین نه، مسئولین و اهالی سینما رو می گم. که حرف های من حرصشون رو در اورد!. واسه همین علیه من شانتاژ کردن. بعد که دیدم این طوریه با فریدون (جیرانی) نشستیم حرف زدیم و به این نتیجه رسیدیم که یه مدتی تو برنامه هفت حضور نداشته باشم تا یک کم جو بخوابه.

 

 

 

کافه سینما- اگه دوباره اون قسمت برنامه تکرار شه باز هم همون واژه ها را در مورد مسعود کیمیایی به کار می برید؟

 

فراستی- تندتر! این دفعه خیلی تندتر هم حرفهام رو می زنم!

 

 

 

کافه سینما- مضمون حرفهاتون رو نمی گم. منظورم لحنشه. یعنی دوباره با همون لحن، همون واژه ها رو برای بیان منظورتون به کار می برید؟

 

فراستی- صد در صد. واژه ها و لحن گفتاری من شدیدا هم درست و بجا بود. ببین! من وقتی گفتم خود ارضایی ذهنی از منظر روانشناسانه گفتم، از نگاه اخلاقی و اجتماعی. چیزی که در سراسر جهان اثبات شدست. هرچند که لحن من فقط یک بهانه ای بود برای دوستان. دوستان دلیل خشمشون از من این بود که حرف من اون ها را هم در بر می گرفت. یعنی از دید رفقا، مشکل لحن و واژه من نبود، بلکه حرف من بود. واسه همین ریختن به هم. آدمهای پوسیده ای که مماس با زمان نیستن. ذهنشون بسته است و در یک جا موندن. مغزشون بایکوت شده. وقتی به کیمیایی حمله کردم این طیف ادمها هم که خودشون رو تو خط انتقاد های من دیدن واکنش نشون دادن و بهونه ی الکیشون هم شد مثلا لحن من. و این که مثلا من چرا فلان واژه را به کار بردم و چرا فلان اصطلاح رو بر زبان اوردم. در حالی که خودشون هم می دونن واژه ی –خود ارضایی- جایگاه روانشاسانه داره و اجتماعی. با نگاه اخلاقی. مشکل دوستان لحن من و فلان واژه ای که به کار بردم نبود، بلکه فقط حرف و انتقاد تند من بود که خشمشون رو برانگیخت. چون حرف های من اون ها رو هم نشونه گرفته بود.

 

 

 

کافه سینما- به هر حال تو رسانه ملی که از همه جای ایران میلیون ها نفر بیننده داره، شاید از نظر خیلی ها انتظار میره از بعضی واژه ها بی پرده استفاده نشه. شما که خودتون سالهاست تو صدا و سیما هستید.

 

فراستی- صداو سیما ظرفیتش بالاست. صادقانه می گم. واقعا ظرفیت صدا و سیما بالاست. این ظرفیت داشتن رو طی این سال‌هایی که تو شبکه های مختلفش بودم فهمیدم. هرچند شاید مسئولین صدا و سیما دوست نداشتند اون واژه را به کار ببرم، اما با این حال موضع گیری خاصی هم در این مورد نداشتند. صدا و سیما تو این یک سال اخیر که تو برنامه هفت این همه حرف های تند و تیز زدم هیچ وقت جلوم رو نگرفت و برا من خط نکشید و دست و پام رو نبست.

 

 

 

کافه سینما- اصلا از این حرف ها بگذریم آقای فراستی. بریم سر چیزایی که به نظرم خیلی مهم تره. بیاین رک تر حرف بزنیم.

 

جواب- عالیه! بگو.

 

 

 

کافه سینما- انتقادی که به شخصه خود من به شما دارم اینه که شما تو برنامه هفت انتقادی رو توضیح نمی دین. فقط مطرح می کنین و بعد ول می کنین. مثلا می گین: میزانسن در نیومده! فیلمنامه کار نمی کنه! شخصیت ها پرت و پلا و معیوب هستن!. خوب چرا؟! چرا "چراش" رو توضیح نمی دین؟

 

فراستی- آفرین! آفرین!

 

کافه سینما- تو انتقاداتتون فقط میگین در نیومده و کار نکرده و ...، بدون هیج توضیح و استدلال. خوب چرا به نظرتون در نیومده؟ چرا به نظرتون فیلمنامه کار نمی کنه؟ چرا هیچ وقت توضیح نمی دین؟ شما فقط رگباری و تیکه تیکه همین طوری به طرف حمله می کنید.

 

فراستی- آفرین! آفرین!

 

کافه سینما- خوب، کارگردان می تونه چه واکنشی جز عصبانیت نشون بده؟ من اگه همین الان با لحن خودتون، مثل خودتون بدون هیچ استدلالی به شما حمله کنم شما چه می کنید؟ اگه همین الان به شما بگم انتقاداتتون در نیومده! نوشته هاتون کار نمی کنه! واژه هاتون معیوب هستن! شما چه جوابی دارین به من بدین؟

 

فراستی- آفرین! خوبه که حرف هاتو رک میزنی. فقط یک کم آروم با هم بریم. اول خدمتت عرض کنم من خیلی هم علاقه مندم انتقاد هام رو توضیح بدم و بازش کنم و بشکافم. اما به 2 دلیل نشده. اولین دلیلش مجری و جبرهایی که داره هست که نمی ذاره حرف من کامل شه. که این عمل مجری بر میگرده به تایم محدودی که در اختیار داره. مخصوصا که کارگردان ها هم همیشه دوست دارن بیشتر وقت دست اون ها باشه، واسه همین به من وقت کمتری داده میشه واسه حرف زدن، پس این که بخوام هر انتقادم رو کامل بشکافم و توضیحش بدم به هبچ وجه امکان پذیر نیست. دومین چیزی که خیلی مهمه دوست دارم اینه که بعضی موقع ها نمی ذارن! یعنی وقت من رو می گیرن از من. نمونه بارزش فیلم نفوذی! من از این فیلم متنفرم. افتضاحه. اما نذاشتن حرفم رو بزنن. زمانم رو ازم گرفتن گفتن برنامه تموم شد! یعنی من 20 دقیقه اخر وقت داشتم انتقادام رو بگم، اما یک هویی وقت من شد 2 دقیقه! و جمع بندی و تمام. می فهمی منظورم رو؟! وقتو از من می گیرن و فضا برای توضیح دادن وجود نداره. مخصوصا که سر این فیلم نفوذی داستان ها داشتم من. قبل برنامه خیلی ها به من زنگ می زدن که این فیلم، فیلم محبوب معاونت سینماییه و باهاش مدارا کن!

 

کافه سینما- یعنی گفتن هوای فیلمو داشته باش؟!

 

فراستی- نه نه! چنین چیزی رو که جرات ندارن از من بخوان! فقط گفتن مدارا کن و تند نباش. منم گفتم مصلحت مال شماهاست! من با این حرفها کار ندارم... و اگه یادت باشه من با همون لحن تند و صریحم شروع کردم به انتقاد از نفوذی. ولی وقتی اومدم انتقادهای اصلیم رو شروع کنم یک دفعه وقتمو تموم کردن! 20 دقیقه یه دفعه شد 2 دقیقه! و واقعا تاسف می خورم بابت این اتفاق. اون برنامه بدترین برنامه هفت برا من بود. چون به ناحق جلو حرف زدن و جلوی انتقادهام رو گرفتن. ولی اینو حتما باید بگم. که من در مواقعی که وقت داشتم همیشه توضیح دادم و ماجرا رو آنالیز کردم. نمونه بارزش خود فیلم جرم. کیمیایی. 15 دقیقه به صورت اکادمیک، و تئوری و تحلیلی فیلم رو نقد کردم و انتقادهای تند و تیزم رو مابین همین تحلیل ها گفتم. یا یه حبه قند میرکریمی. که انتقادهام رو توضیح دادم. که شخصیت ها مقوایی هستن و ... پس اینو یادت نره که من هر وقت تایم و زمان داشتم انتقاد هام رو توضیح دادم.

 

 

 

کافه سینما- با تمام این حرفهایی که زنید، - از تایم کم تا وقت شما ندادن به شما - ، هنوز خیلی ها می گن شما بدون استدلال و توضیح کامل، حمله می کنید و یورش می برید. و حتی گفته شده به دلیل همین ویژگی شما، خیلی فیلمساز های معتبر به این برنامه نمیان. مثلا کسایی مثل ابراهیم حاتمی کیا، رضا میرکریمی، مجید مجیدی، داریوش مهرجویی، اصغر فرهادی و خیلی های دیگه. با وجود حضور شما به عنوان منتقد، نمیان برنامه هفت. به نوعی یک تحریم پنهان. خوب، حالا فریدون جیرانی و مسئولین صداسیما باید طرف یه کدوم رو بگیرن. یا شمای منقد، یا فیلمسازهای معتبر. این موضوع رو قبول دارید؟ باید چه کرد؟

 

فراستی- قبول دارم. حرفت درسته، ولی بریم دلیل اصلیش رو پیدا کنیم. و ضمنا اینم بگم وقتی مسئولین صداسیما من رو اوردن به عنوان منتقد یعنی این چیزها رو پذیرفتن. قطعا خودشون می دونن این ماجرا ها رو.

 

 

 

کافه سینما- اصلا آقای فراستی، بذارین واضح تر از این بگم. شما واقعا انتظار دارین کسی مثل داریوش مهرجویی بیاد بشینه جلوی شما و حرفها اون مدلی شما رو بشنوه؟! یادمه شما تو مستند آقای مهرجویی گفته بودید مهرجویی بهترین فیلمش اجاره نشین هاست که اون هم افتضاحه! خوب کاملا معلومه مهرجویی 70 و خورده ای ساله حال و احوال شنیدن این حرف ها رو نداره و نمیاد برنامه هفت جلو شما. یعنی همون تحریمی که گفتم.

 

فراستی- آره! درسته، ولی این ها به من ربطی داره؟! نه، این عیب من نیست، عیب کسی مثل مهرجوییه که طاقت و حوصله نقد شنیدن و نقد شدن رو نداره. همین آقای مهرجویی که 70 و خورده ای سال سنشه و واقعیتش اینه که جزو معدود آدمهای با سواد سینمای ایرانه، وقتی نپذیره بیاد برنامه هفت جلوی بنده، نشون از ضعف خودشه که نقد و انتقاد رو تاب نمی یاره، نه ضعف و اشتباه من.

 

 

 

کافه سینما- اخه فقط بحث نقد هم نیست! حالا که اسم اومد وسط بزارین با اسم ادامه بدیم. مثلا یکی مثل ابراهیم حاتمی کیا تو برنامه رادیویی سینما صدا صراحتا گفته بود "فراستی بزرگ هتاکِ سینمای ایرانه!" خوب، یعنی بعضی فیلمسازان بزرگ می گن با نقد شدن و نقد شنیدن و این حرف ها مشکل ندارن، بلکه از توهین ها و هتاکی های شماست که دوری می کنن و فاصله می گیرن.

 

فراستی- این دیگه الکیه! این دیگه الکیه! من به کی توهین کردم؟! این همه برنامه هفت گذشت من به چه کسی اهانت کردم. بابا داستان خیلی واضح تر از این حرف هاست. دوستان تحمل نقد شدن ندارن با این حرف ها و بهونه های الکی برای خودشون سپر درست می کنن تا از ان فضای نقد شدن دور شن. من تندترین حرفهایی که تو این برنامه هفت زدم رو به فرحبخش بود. که تازه بعد این که از هفت اومدم بیرون، خود فرحبخش سریع زنگ زد فریدون و به فریدون پیشنهاد داد سریع من رو برگردونه برنامه هفت. گفت که فراستی به درد سینما و برنامه هفت می خوره. پس می بینی که همون فرح بخشش هم هم از من کینه نداره. یعنی بهش توهین نکردم. درست که تند و تیز و صریح و بی پرده حرف می زنم ولی توهین و هتاکی اینا رو بزار کنار... اصلا بذار این حرفها رو بزنن. بذار بگن فراستی توهین می کنه، بگن حتاکی می کنه. باکی نیست. من در جوابشون فقط می خندم.

 

کافه سینما- آقای فراستی شما می گین همیشه تند و تیز حرف می زنین و صریح انتقادتون رو می کنین، ولی چرا تو برنامه نقد ملک سلیمان آروم و ملایم حرف زدین؟ در حالی که مدتها قبل این برنامه بعد دیدن ملک سلیمان گفته بودید این فیلم افتضاحه و بچه شما بهش می خنده. ولی تو برنامه هفت تو نقد این فیلم به یکباره آروم شدین و لحنتون عوض شد.

 

فراستی- آره، حق با توست. من تو برنامه هفت کلی فیلم نقد کردم و همیشه تند و صریح حرفام رو زدم، جز یه برنامه. جز نقد یک فیلم. اون هم همینی که خودت گفتی. نقد فیلم ملک سلیمان، کار شهریار بحرانی. فقط همین. واسش هم دلیل دارم. و البته معذرت خواهی از مردم. هنوز اون قدر شجاعت دارم که صادقانه حرفام رو بزنم. ببین، بزار صریح حقیقیت رو بگم. واقعیتش اینه قبل از برنامه ای که قرار بود ملک سلیمان رو نقد کنم از هزار و یک جا به من زنگ زدن که این فیلم رو نکوب و باهاش یک کمی مهربون باش و مراعات کن و این حرف ها. که این فیلم مال ارشاده و مال فلان جاست و مال بهمان جا. که این فیلم مثلا معناگراست و مثلا ارزشی هست و ... از همه جا، همه کس، کوچیک و بزرگ بهم زنگ می زدن که فیلم رو نکوبم و هواش رو داشته باشم. من هم شاید یه کم تحت تاثیر این همه زنگ ها و سفارش ها، موقع نقد این فیلم مثل همیشه لحن انتقاد کردنم اون چنان تند و صریح نبود. قبول دارم. معذرت هم می خوام. مخاطب ها خودشون همه چی رو خوب می فهمن. ولی چیزی که مهمه اینه که با این حال، تو همون نقد ملک سلیمان هم هیچ تعریفی از این فیلم نکردم و انتقادهام رو باز هم بیان کردم. همون جا هم گفتم که در این فیلم –ملک سلیمان- شخصیت هاش توسط فیلم نامه نویس عمیق نوشته نشدن و و از دل داستان در نیومدن و داستان برا کارگردان مهم نبوده و ... یعنی باز هم اصل حرف هام رو زدم. انتقادهام رو کردم. تو همون برنامه. فقط با اون لحن خیلی تند و تیز همیشگی نبود. واسه همین باز هم از مخاطب ها معذرت می خوام. و باز هم تاکید می کنم که نظر من راجع به ملک سلیمان، فیلم شهریار بحرانی، همونیه که قبلا گفته بودم. و الان هم میگم؛ که این فیلم افتضاحه. سینما رو نمیشناسه و به درد خندوندن بچه من می خوره. هر کی هم که می خواد ناراحت شه به درک.

 

کافه سینما- درست! در کل خودِ شما کلا ماهیت و عملکرد برنامه هفت تو این مدت رو چطور می بینید؟

 

فراستی-با همه انتقادهایی که خودم هم به عملکرد این برنامه دارم شدیدا وجودِ این برنامه رو مفید و مثبت می دونم و حتی خبر دارم مثلا یکی از لینک های این برنامه تو سایت بیش از 300 هزار دانلود شده. یعنی استقبال شدید مخاطبین از برنامه ای که بی شک برای جامعه ی سینمایی مفید خواهد بود.

 

کافه سینما- خوب آقای فراستی، سوال های تند و صریح ما و جواب های تند و تیز و شما به پایان رسید. آخر این گفت وگو می خوام نظرتون رو راجب نظرسنجی سایت برنامه هفت بودنم. تو سایت برنامه هفت در مورد بازگشت شما –مسعود فراستی- به برنامه هفت رای گیری شد، و بیش از 70 درصد مخاطبان خواستار بازگشت شما به برنامه هفت شدن. این نظر مردمی رو چطور می بینید؟

 

فراستی- واقعا صادقانه ممنون مردمم. نه! مردم نه! مخاطب ها! واژه مردم این روزها این قدر دستمالی شده که معنی خودشو از دست داده! بذار بگم مخاطب. از همه مخاطب های برنامه هفت که این همه رای و کامنت گذاشتن که من برگردم واقعا ممنونم. به خاطر این رای ها هم که شده دوباره می یام برنامه هفت. و در صورت بازگشتم، باز هم سفت و محکم بر سر عقاید و اصولم ایستادم و باز هم رک و صریح حرف هام رو می زنم و ذره ای هم عقب نمی کشم. من منافع سینما رو از کسایی که ریاکارانه خودشونو دلسوز سینما می دونن بیشتر می فهمم. سینما رو بیشتر دوست دارم. منفعت سینما مهمترینش نقده. جرات نقد کردن و طاقت نقد شنیدن. و در این مدتی که تو برنامه هفت بودم نقدپذیرترین فیلمسازی که روبروی من قرار گرفت علیرضا امینی بود. واقعا عالی بود. دلم نمی یاد این آخری اسم امینی رو نیارم. تو نقد "هفت دقیقه تا پاییز" راحت و صمیمی انتقادهام رو گوش داد و واکنشی آروم و منطقی هم نشون داد. کاش همه اهالی سینما طاقت نقد نشنیدن و نقد شدن رو داشته باش.


[ پنج شنبه 89/12/26 ] [ 11:8 صبح ] [ حسین ]

حداقل برای 5 سال بازیگری را کنار می گذارم...وقتی نتوانم پدر و مادر و فرزندم را ببینم سیمرغ چه ارزشی دارد؟!

شهاب حسینی که پیش از این گفته بود قصد دارد از دنیای بازیگری خداحافظی کند عنوان کرد که این کار را به خاطر خانواده اش انجام می دهد.

به گزارش پارس توریسم ،وی در گفت و گو با ویژه نامه نوروزی سروش گفت که مایل است دستکم برای 5 سال این حرفه را کنار گذاشته و به زندگی شخصی خودش برسد.

او با اشاره به اینکه شهرت و محوبیت اجتماعی در کنار همه مواهبی که دارد می تواند آرامش و امنیت خصوصی فرد را بر هم بریزد اظهار داشته است: گاهی وقت ها هنرمندان ناچار می شوند دور خود و خانواده اشان حصار یا گارد دقاعی بکشند چون همواره افرادی هستند که قصد دارند وارد حریم خصوصی آنها شوند و آرامش را از آنها بربایند. او ضمن تأکید بر اینکه زندگی هنری هنرمندان با زندگی خانوادگی آنها از اساس با هم ناهمخوانی هایی دارند اضافه کرده است: انتخاب راه میانه ای برای اینکه هم زندگی خانوادگی و هم زندگی هنری ات را حفظ کنی علی رغم اینکه سختی های بسیار دارد اما غیر ممکن نیست.

شهاب حسینی در ادامه گفته است: در حال حاضر به خاطر این شرایط دشوار من تصمیم گرفتم راه میانه‌ای را انتخاب کنم که پیش از من هم بازیگرانی این راه را پیموده‌اند و موفق هم بوده‌اند مثل جناب مهدی هاشمی که همچنان با همسر محترمشان سرکار خانم گلاب آدینه زندگی بسیار خوبی دارند و در عین حال کارشان را هم هر روز بهتر از روز قبل انجام می‌دهند.

او در گفت و گو با سروش درباره بازیگرانی که علاقه ای به انتخاب راه میانه ندارند نیز تصریح کرده است: بازیگرانی که راه میانه را انتخاب نمی‌کنند دو دسته می‌شوند یک دسته بازیگرانی هستند که کارشان را بر هر چیزی مقدم می‌دانند و می‌خواهند به هر قیمتی که شده سیمرغ و خرس و تمشک و اسکار بگیرند و به نوعی بر این باور هستند که زن و فرزند جلوی دست و پای آنها را می‌گیرد و دوست دارند زودتر از دستشان خلاص شوند، یک دسته از بازیگران هم هستند که می‌گویند حرفه دوست‌داشتنی من خداحافظ. چون خانواده را بر هر چیزی ترجیح می‌دهند. شهاب حسینی با اشاره به اینکه خود او جزو بازیگران دسته دوم است گفته که مدتی است به این نتیجه رسیده ام که لااقل برای مدتی با حرفه ام خداحافظی کنم. او افزوده است: من 15 سال را وقف کارم کردم و حالا تصمیم دارم حداقل 5 سال از عمرم را وقف همسر و فرزندم کنم. من همه این سال‌ها پدر و مادرم را می‌دیدم اما متوجه نمی شدم که چه تغییراتی کردند، یک روز به خودم آمدم دیدم چقدر پیر شدند و به خودم گفتم شهاب اگر یک روز چشمانت را باز کنی و ببینی که آن‌ها دیگر... چکار می کنی؟ آن وقت جواب خودت را چی دهی؟ می‌خواستی مرغ و سیمرغ و خرس و پلنگ بگیری! به چه قیمتی؟! به قیمت اینکه فردا پسرم بیست سالش بشود و بگوید بابا من و تو به اندازه نوک سوزن همدیگر را نمی‌شناسیم، نه من حرف‌های شما را می‌فهمم و نه شما حرف‌های مرا می‌فهمی. حالا من گنج قارون داشته باشم و خانه من پر شود از سیمرغ و پلنگ‌های طلایی و نقره‌ای فستیوال‌ها و جشنواره‌های گوناگون! چه ارزشی دارد؟ فرزندم پاره تن من است وقتی من نتوانم با او به اجماع برسم، چطور می خواهم با مردم به اجماع برسم ؟!

شهاب حسینی در این گفت و گوی خواندنی خود را به عنوان پدر یک خانواده همانند کشاورزی دانسته که مدت ها وقت گذاشته و زمین زارعی اش را شخم زده و دانه کاشته و حالا باید برای حفظ و حراست از آن و جلوگیری از گزند بکوشد. او همچنین با تأکید به اهمیت و نقش جایگاه خانواده اذعان داشته است که خانواده مانع همه تکروی های فرد می شود و وقتی شما ملزم هستید که غیر از سرنوشت خودتان به سرنوشت 2 نفر دیگر هم فکر بکنید آهسته‌تر و پیوسته‌تر جلو می‌روید، فکر شده‌تر عمل می‌کنید،‌ پخته‌تر تصمیم می‌گیرید و وقتی همه این‌ها درست اتفاق بیفتد نتیجه‌ای جز موفقیت نخواهد داشت. همه عدم موفقیت‌ها به خاطر یک طرفه فکر کردن‌ها و آنی تصمیم‌ گرفتن‌ها حاصل می‌شود.

 

مننبع: ویژه نامه نوروزی سروش


[ پنج شنبه 89/12/26 ] [ 11:4 صبح ] [ حسین ]

لذت اصلی را زمانی می‌برم که گروه کنار هم جمع می شوند. لذتی که از مراحل نوشتن و جمع شدن گروه و تولید «جدایی نادر از سیمین» می‌بردم قابل قیاس با اتفاقاتی که بعد افتاد، نیست. بارها سر صحنه به بچه‌ها می‌گفتم قدر این لحظات را بدانید، چون بهترین لحظات عمر ماست.

اصغر فرهادی در نظرسنجی خبرآنلاین به عنوان چهره سال سینمای ایران انتخاب شد، هرچند خودش ترجیح می‌دهد از کلمه رقابت استفاده نکند و اتفاقاتی که برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» افتاد، دلیل این انتخاب می‌داند.

 

سمیه علیپور: اصغر فرهادی با ورود به سینما از اوایل دهه هشتاد و اوج‌گیری در نیمه این دهه، این روزها دوران پرافتخاری را سپری می‌کند؛ در سال‌هایی که ظهور و بروز اندک نسل جدید هنرمندان در حوزه‌های مختلف هنری و ادبی تبدیل به یک نگرانی شده؛ فرهادی و فیلم‌هایش بخش عمده‌ای از این دل‌نگرانی‌ها را برطرف کرده‌اند و امیدی برای روزهای بعد به وجود آورده‌اند؛ روزهایی که دیگر فرهادی به این جوانی نیست، اما در جوانی فیلم‌هایی که ساخته که از منتقدان تا مخاطبان عام و تا سینماگران و هنرمندان را به خود علاقمند ساخته است.

 

کارگردان فیلم‌های «درباره الی...» و «جدایی نادر از سیمین» چهره سال سینمای ایران از نگاه کاربران خبرآنلاین شناخته شد که این بهانه گفت و‌گوی خبرآنلاین با او بود.

 

شما در رقابت با بزرگان سینما و مدیران و مسئولان سینما، شهاب حسینی، حمید فرخ‌نژاد و به طور کلی بازیگران شناخته‌شده و کارگردانی در جایگاه کیمیایی به عنوان چهره سال از نگاه کاربران خبرآنلاین انتخاب شدید. قطعاً افرادی که شما را انتخاب کردند دلایل خودشان را دارند، به اعتقاد شما این انتخاب چه دلیلی داشته است؟

پاسخ این سئوال سخت است. از کلمه رقابت استفاده نکنیم، چون کسانی که نام برده شد دوستان صمیمی و یا همکاران خبره من هستند و رقابتی در این میان نیست. می‌توان حدس زد اتفاقاتی که این اواخر برای فیلمم رخ داده بیشتر در ذهن افراد بوده و به همین خاطر موجب شده اسم من انتخاب شود.

 

«جدایی نادر از سیمین» موفقیت‌هایی در داخل و خارج داشت، شاید این مسئله در انتخاب تاثیر داشته، اما در کنار آن برخی حواشی نیز اطراف فیلم شما بود. تصور می کنید این حواشی نقشی در این گزینش داشته است؟ با در نظر گرفتن این مسئله که معمولا در جامعه ما حواشی بیشتر از اصل در اذهان می ماند.

ممکن است موثر بوده باشد. البته قبل از اینکه فیلم اکران شود این حواشی پر‌رنگ‌تر بود، ولی بعد از اکران آن در جشنواره و خارج از ایران حواشی تحت‌الشعاع قرار گرفتند و الان خود فیلم موضوعیت بیشتری پیدا کرده است. همیشه روال همین بوده است. آثار موضوع قضاوت می‌شوند. بعید می‌دانم در مورد من هم حواشی پررنگ‌تر از اصل دیده شده باشند.

 

یکی از دلایل این انتخاب می‌تواند مسئله‌ای باشد که در جشنواره فیلم فجر رخ داد و «جدایی نادر از سیمین» جایزه بهترین فیلم را به دست نیاورد و همین موجب ناراحتی طرفداران سینمای شما شد. شاید بخشی از آرا هم به همین نگاه بازگردد. البته نمی‌خواهم قضاوتی روی داوری جشنواره داشته باشید، زیرا همواره از این کار دوری کرده‌اید. برای خودتان عجیب نبود فیلمتان جوایز متعددی از فجر گرفت، اما عنوان بهترین فیلم را به دست نیاورد؟

این کار من نیست. قضاوت درباره داوری سخت‌تر از خود داوری است. از آنجایی هم که فیلم‌ها‌ی دیگر را ندیده‌ام نمی‌توانم قضاوت کنم. اساساً وارد شدن فیلمساز به مقوله نوع داوری اثرش را سوء‌تفاهم‌بر‌انگیز می‌دانم. این‌ها شغل و کار ما نیست، جزو حاشیه‌هایی است که باید از آن گذشت. هرچقدر فیلمساز به این مقوله‌ها نزدیک نشود راحت‌تر می‌تواند کارش را انجام دهد.

 

در ادامه پرسش قبلی به این مسئله می‌رسیم که تصمیم شما در مقطعی که مشکلاتی برای «جدایی نادر از سیمین» به وجود آمده بود، تصمیمی منطقی بود تا در نهایت منجر به ادامه ساخت فیلم شد.

خیلی‌ها مصاحبه‌ها‌ی آن روزهای من را نخواندند و عده‌ای هم با شیطنت سعی کردند از این موضوع سوء استفاده کنند و آن مصاحبه‌ها را تعبیر و جعل کنند. آن روزها نکته این بود که این حاشیه‌ها دامن باقی اهل سینما را نگیرد که مسئولیتی در زمینه صحبت‌های من در شب جشن نداشتند. من بعد از چند روز سکوت احساس کردم دیگران تاوان صحبت‌های من را می‌دهند. خیلی این را کار اخلاقی نمی‌دانستم. یک جور کنار کشیدن بود. مصاحبه‌ای کردم تا مبادا به نظر بیاید کنار کشیده‌ام. متاسفانه یکی از خبرگزاری‌ها و عده‌ای دیگر سعی کردند بعد از مدتی اسم این دو مصاحبه را نامه بگذارند و همچنین آن را به الفاظی که من در نظر نداشتم تعبیر کنند. بعد دوباره مجبور شدم مصاحبه کنم و توضیح کوتاهی بدهم که اگر قرار به عذرخواهی بود فیلم من حتی یک ساعت هم متوقف نمی‌شد. به هر حال گذشت، ولی من در دفترچه یادداشتم اسم آن روزها را روزهای بی‌اخلاقی گذاشته‌ام.

 

در موقعیت خیلی سختی قرار داشتید. اولین سختی این بود که بعد از «درباره الی...» تصمیم به ساخت «جدایی نادر از سیمین» گرفتید و بعد از آن مرحله با این مشکل روبرو شدید. بعد از اتفاقاتی که رخ داده بود اگر صحبت می‌کردید، قابل پیش‌بینی بود برخی سخنان شما را پا پس کشیدن تلقی کنند و اگر صحبت نمی‌کردید نسبت به کسانی مدیون می‌ماندید که به گفته خودتان بعد از آن سخنان دچار مشکل شده بودند. چطور در آن مقطع تصمیم گرفتید؟

این ماجراها دو مقطع داشت. یکی مقطعی که تصور کردم در برابر این تصمیم غیرمنطقی سکوت بهترین کار است. می‌دانستم این موقعیتی است که دوامی ندارد و بالاخره حل می‌شود. فکر کردم کاری به این داستان نداشته باشم و از فرصت استفاده کنم برای تمرین با بازیگران که همین کار را هم کردیم. بیرون سر و ‌صدا بود و حاشیه و ما فرصت خوبی پیدا کرده بودیم برای کار و تمرین بیشتر، اما وقتی دیدم این ماجرا ابعاد گسترده پیدا کرد و همکارانم تاوان صحبت‌هایم را می‌دهند و آزار می‌بینند و تلفن‌ها و پیغام‌های اهالی سینما که پیگیر بودند و نگران من را بر آن داشت واکنش نشان دهم. اگر آن روز صحبتی نمی‌کردم به نظر می‌رسید از سر منزه‌طلبی سکوت کرده‌ام تا بقیه تاوان بپردازند. من پیش آمدم تا خودم تاوانش را بپردازم احساس عقب‌نشینی نداشتم و هنوز هم ندارم.

 

قبل از اینکه در جشن خانه سینما روی سن بروید حتما می‌دانستید قرار است جایزه بگیرید، اما فکر کنم قبلا گفته بودید صحبت‌های روی سن اصلا از قبل آماده نشده بود. ما محدودیت‌ها را می‌شناسیم، می‌دانیم گفتن چه حرف‌هایی حساسیت‌برانگیز است. چطور صحبت‌هایی را روی سن مطرح کردید که تقریبا همه می‌دانیم بیان آن‌ها حتما واکنش‌هایی به همراه دارد؟

ببینید، قرار بود صبح بعد از جشن اتفاقاتی بیفتد. بهانه‌ای برای این نیاز بود. آن دعوا هنوز ادامه دارد. من هم آن شب به مراسم نمی‌رفتم مطمئن باشید بر سر موضوع دیگری این داستان شکل می‌گرفت. مهم نیست. همیشه نمی‌شود همه چیز گل و بلبل باشد. بخشی از کار ما هم روبرویی با همین بی‌اخلاقی‌ها و تخریب‌هاست، اما نه اینکه خیلی روی آن متمرکز شویم و آزار ببینم. اگر قرار بود روی این ماجراها متمرکز شوم الان فیلمی وجود نداشت که به بهانه‌اش درباره همین حاشیه‌ها صحبت کنیم.

 

آقای کیارستمی مشخصاً نقشی در تصمی گیری شما در آن مقطع حساس داشتند؟ اینکه فیلم‌تان را به باقی قضایا ترجیح بدهید؟

این هم یکی از سوء تفاهم‌هایی است که در این زمینه مطرح شده است. ایشان به صورت مستقیم چیزی به من نگفتند. البته اولین کسی که واکنش رسانه‌ای به آن اتفاق نشان داد آقای کیارستمی بود که همین جا از ایشان تشکر می‌کنم.

 

آقای فرهادی ما با کارگردان نسبتاً جوانی روبرو هستیم که حال و هوای سینمای ایران را عوض کرده است، امید به وجود آورده، امیدی به آینده سینمای ایران. خودتان چقدر این نگاه‌ها را احساس می‌کنید؟

من همواره سعی کرد‌ه‌ام فریفته و تابع شناسنامه‌ای نیاشم که بیرون از من از فرهادی تعریف می‌شود. آن نگاهی که از بیرون نسبت به من وجود دارد با نگاه خودم نسبت به خودم یکی نیست. این را از سر شکسته نفسی و تعارف و تواضع نمی‌گویم. من نسبت به خودم خیلی سخت‌گیر و بی‌رحمم. بیشتر نیمه خالی لیوان را می‌بینم.

 

ما فیلمسازانی داشتیم که بر اثر تعریف‌های منتقدان خیلی مطرح شدند و همان منتقدان هم توانستند در مقطعی دیگر واکنشی متفاوت نشان دهند. چطور شما سوار این موج نشدید در شرایطی که خیلی از منتقدان کارهای شما را می‌پسندند. هیچ گاه دغدغه کشمکش بین خودتان و منتقدان را نداشتید؟

تنها دغدغه من این است که فیلم خوب بسازم. اگر کارگردانی فیلم خوب ساخت دیگر نباید نگران باشد، حتی اگر در مقطعی دیگران کارش را نپسندند، در درازمدت می‌تواند جایگاه خودش را پیدا کند. هیچ فیلم خوبی در تاریخ سینما فراموش نمی‌شود. ممکن است در لحظه تولد مورد توجه قرار نگیرد، اما بعد از سال‌ها جایگاه خودش را پیدا می‌کند. یا ممکن است خیلی از فیلم‌ها در لحظه تولد بسیار جلب توجه کنند، اما به مرور فراموش شوند. به همین دلیل تنها وظیفه من ساختن فیلم خوب است و نگران بودن نسبت به اینکه فیلمم در حد توانم باشد و به آن اعتقاد داشته باشم. باقی مسائل به دست می‌آید. نباید تلاش کرد دل منتقدان را از طریقی غیر از فیلم ساختن به دست آورد. اگر چنین کاری کنیم رابطه شکننده است و از دست می‌رود، اما اگر تماشاگر را چه منتقد و چه غیرمنتقد از طریق فیلم به خودتان نزدیک کنید، رابطه با‌ثبات خواهد بود و از بین رفتنی نیست.

 

چطور این حد و مرزها را نگه می‌دارید؟ خودتان را از خانواده دور می‌کنید تا فیلم بسازید، از نگاه‌های بیرونی فاصله می‌گیرد، نگاه منتقدان را کنار می‌زنید و فقط به فیلمتان فکر می‌کنید. مشخصا همه این‌ها ما را به یک واژه و مفهوم می‌رساند. تمرکز. اصغر فرهادی به نظر یک انسان سرشار از تمرکز به نظر می‌آید.

البته من در کار فقط این‌گونه هستم. همان قدر که در کار متمرکزم در رانندگی حواس‌پرتم و مسیرها را اشتباه می‌روم. وسواس نسبت به کار از کودکی و خانواده من می‌آید. من اگر یک صفحه متن بنویسم و یک خط‌خوردگی در آن باشد آن صفحه را ادامه نمی‌دهم. باید از نو بنویسم تا خط‌خوردگی نداشته باشد.این‌ها از ویژگی‌های شخصی است. هر زمان که پلانی می‌گیرم، جمله و کلمه و دیالوگی می‌نویسم به این فکر می‌کنم که این می‌ماند و می‌گویم پس تا می‌توانی آن را به چیزی که فکر می‌کنی بهترین است نزدیک کن. بعدها دیگر نمی‌توانی برگردی و آن را تصحیح کنی. اگر این نکته را در نظر داشته باشیم دیگر سهل‌انگارانه رفتار نمی‌کنیم. باید بدانیم لحظه خلق زمان ناب و گرانقیمتی است که باید به بهترین شکل از آن استفاده کنیم.

 

می‌توان از زمان استفاده درستی داشت، اما کسی که می‌خواهد از این زمان بهره ببرد باید توانی در درون داشته باشد تا بهترین را روی کاغذ بیاورد.

بخش اعظمی از این مسئله شهودی است. وقتی من شروع به نوشتن می‌کنم خودم متوجه نیستم چطور و طی چه فعل و انفعالاتی این کار انجام می‌شود. ایده‌ها چطور و از کجا می‌آیند. وقتی شروع به نوشتن می‌کنی وارد حسی شهودی می‌شوی که نوشته‌ها تو را پیش می‌برند.

 

همه آگاهی‌ها، تکنیک‌ها و داشته‌های فنی را از پیش داریم، اما در لحظه خلق حسابگرانه برای یاری به آنها دست دراز نمی‌کنیم. من در این مرحله باید روی کارم کاملا متمرکز باشم و حاشیه‌ای آزارم ندهد. متاسفانه بعد از «چهارشنبه‌سوری» حاشیه‌های اطراف فیلم‌های من زیاد شد و انرژی زیادی برای مرتفع کردن آن‌ها صرف شد.

 

اگر بتوانم فضایی برای خودم فراهم کنم که این حاشیه‌ها دیگر وجود نداشته باشند، طبیعتا راحت‌تر می‌توانم کار کنم. علاوه بر این نکته، اطرافیانم، چه خانواده و چه گروهی که با آنان کار کردم خیلی به من کمک کردند آن تمرکز را از دست ندهم. دیگرانی وجود دارند که این رنج را متحمل می‌شوند تا من در آرامش کار کنم. اول از همه خانواده‌ام و همسرم، پدر و مادرم و گروه همکارانم این روحیه را به خوبی درک کرده‌اند.

 

علم و دانش چی؟ برای خلق بهترین‌ها باید پشتوانه محکمی از دانش وجود داشته باشد.

علم و دانش را پیش از شروع به خلق کردن باید کسب کرد. مسیری که طی کرده‌ام میان‌بر نبود. من دانشگاه رفتم و هفت هشت سالی را آنجا گذراندم. ساخت فیلم کوتاه هشت میلی‌متری، فیلم 16 میلیمتری، نوشتن نمایشنامه، نمایشنامه رادیویی، سریال، فیلمنامه سینمایی و بعد فیلم سینمایی.

 

این مسیر مشخصی است و پر از فرصت برای آموختن. آموختن شرط لازم است. گرچه خیلی‌ها معتقدند تحصیلات آکادمیک کارآیی ندارد، اما دارد. ممکن است سر کلاس توقعی که دارید برآورده نشود، اما حضور در محیط دانشگاهی به شما سلیقه می‌دهد. شما در طول دوران تحصیل خوب و بد یک اثر هنری را تشخیص می‌دهید. اساسا این مسئله مهمی است که بدانید چه چیز به لحاظ خلاقه خوب است و چه چیز بد. وقتی به این سلیقه دست پیدا کنید بخش اعظمی از مسیر را رفته‌اید.

 

اگر بخواهیم بگوییم اصغر فرهادی ذاتا فیلمساز بوده شاید این مراحل رشد پله پله را نادیده گرفته باشیم، اما این یک حس قوی است که به نظر می‌رسد این استعداد به صورت ذاتی در شما وجود داشته است.

هر دوی این‌هاست. حتما پتانسیل‌هایی وجود داشته که مرا راغب به یادگیری فیلمسازی کرده است. هر دو با هم هستند. اگر یکی نباشد نمی‌تواند بار آن یکی را بر دوش بکشد و شما را به مسیر کار خلاقه سوق دهد. استعداد ذاتی و پرورش آن باید در کنار هم باشد.

 

قطعا شما به عنوان کسی که از بچگی به سینما علاقه داشته، کارهای فیلمسازان مختلف را دنبال کرده‌اید. آثار کدامیک از فیلمسازان را بیشتر می‌پسندید؟

این انتخاب در هر مقطعی فرق می کرد. پیش از اینکه به فیلمسازی علاقمند شوم در نوجوانی به ادبیات علاقه زیادی داشتم و وقتی وارد دانشگاه شدم ادبیات نمایشی خواندم. دوره نوجوانی من با خواندن رمان گذشت و سراغ کارهای ماندگار رفتم. نگاه اجتماعی که می گویند در کارهای من وجود دارد از همان دوره می‌آید، زیرا در آن سال‌ها فقط چنین کارهای می‌خواندم. خواندن تمام آثار دولت‌آبادی، چوبک و ساعدی نوجوانی من را تا سن 18 سالگی پر کرد و در کنارش سینما، اما در مورد سینما هر فیلم ایرانی که فکر می‌کردم قابل دیدن است می دیدم. در مقاطع مختلف فیلمسازان مختلف برایم مهم بودند. در یک دوره کارهای آقای تقوایی برایم خیلی محبوب بودند و هنوز هست. در یک دوره کارهای آقای مهرجویی، آقای فرمان‌آرا.

 

اغلب کارگردانی که از تئاتر به سینما می‌آیند رد پای تئاتر را به همراه دارند و گاه ایراد کار برخی همین تئاتری نگاه کردن به سینما عنوان شود، اما شما با نگاه هوشمندانه خود بخش مورد نیاز از تئاتر را در سینما به کار گرفته‌اید؛ هدایت و تفهیم کامل بازیگر قبل از حضور مقابل دوربین. اندوخته‌های تئاتری خود را در سینما چطور مورد استفاده قرار می دهید؟

وجه اشتراک فیلم‌هایی که در سینما ساختم با تجربیات و کارهای تئاتری من یک چیزی است؛ چیزی به اسم درام. درام را از تئاتر گرفته‌ام، روایت معمایی فیلم‌ها و درام موجود در آن‌ها را از تئاتر کسب کرده‌ام. نکته دیگری که از تئاتر دارم این است که جنس کار تئاتر منحصر به صحنه و تئاتر است و نمی‌توان آن را جای دیگری اجرا کرد.

 

تئاتر ویژگی‌های ارزشمندی دارد که فقط وقتی زنده است و هیچ واسطه‌ای بین تماشاگر و بازیگرش نیست، معنا پیدا می‌کند. به همین دلیل هیچ وقت تله‌تئاتر برایم جذاب نبوده، چون تئاتر نیست و دوربین واسطه تماشاگر و بازیگر است. از آنجا که می‌دانم ویژگی‌های تئاتر مخصوص خود صحنه است هیچ گاه تلاش نکردم از آن‌ها در فیلم‌هایم استفاده کنم، اما شگردهای تکنیکی را که در ارتباط با بازیگر، طراحی صحنه و اجرا که امکان انتقال آن از تئاتر به سینما بود، مورد استفاده قرار دادم.

 

آقای فرهادی شما چند کار را با هم انجام می دهید، مثلا فیلم‌ها فیلمنامه‌نویس، گاه بازیگردان و کارگردان دارند و شما همه این کارها را انجام می دهید، این مسئله یک بعد مثبت دارد؛ اینکه فردی این همه توانایی را با هم دارد و نتیجه کارهایش قابل قبول است. مسئله دیگر اینکه این شکل کار موجب تک‌محوری پیش رفتن می‌شود.

از زمانی که می نویسم تا لحظه‌ای که تیزر آماده می‌شود باید سر کار حضور داشته باشم. این چیزی است که در من وجود دارد و نمی‌توانم آن را کتمان کنم. در همه وجوه کارم باید خودم باشم. به مرور آدم‌هایی را پیدا می‌کنم که با این روحیه کنار می‌آیند. مثلا وقتی تدوینگر کار می‌کند بدون اینکه زحمتی برای او داشته باشم و دستش را ببندم در تمام ساعات کار کنار او نشسته‌ام و یا سر صداگذاری که معمولا نیاز نیست کارگردان در همه مراحل باشد حاضر می‌شوم. این به دلیل نداشتن اعتماد به بقیه نیست. شکل گرفتن کار برایم جذاب است. مثل ساختمانی که در حال ساخت است. بچه که بودم، خانه‌ای می‌ساختند و همه علاقه من این بود که بعد از مدرسه آنجا بروم و دیوارها را که بالا می‌روند تماشا کنم. من شکل گرفتن آن خانه را با لذت نگاه می‌کردم. این روحیه هنوز در من مانده است.

 

با این روحیه با کسی مثل محمود کلاری با سال‌ها سابقه کار در سینما به مشکل نمی‌خورید؟

بعد از این همه سال در عرصه نمایش و تلویزیون و سینما، نزدیکترین آدم را به خودم به لحاظ روحی محمود کلاری می‌بینم. آن‌قدر شبیه هم هستیم که علاوه بر نداشتن مشکل از این روحیه همدیگر لذت هم می‌بردیم و می‌بریم همچنان. وقتی گروهی که انتخاب می‌شوند احساس می‌کنند فردی که با او کار می‌کنند بالا سرشان نایستاده و کنارشان قرار دارد لذت بیشتری می‌برند.

 

در مورد بازیگری کارهایتان. زمانی که خرس نقره‌ای برلین به بازیگران فیلمتان تعلق گرفت، دوستی پرسید این خرس به خانه کدامیک از بازیگران باید برود و من تصور کردم خانه اصغر فرهادی. چون هر کدام از بازیگران تجربیاتی در سینما داشتند، اما برای این کار جایزه گرفته اند. پس نقش شما در نوع بازی آنان اهمیت زیادی دارد. خودتان از نقوذ روی بازیگران بگویید؛ بازیگرانی که گاه اعلام می کنند در جریان کار شما تحت فشار بوده‌اند.

اگر اعتقاد داشته باشید که درون بازیگر را درست کنید بیرون او هم درست می‌شود. خیلی از اتفاقات خود‌به‌خود می‌افتد. اگر بازیگر و نقش را به خوبی بشناسید و بتوانید وجه اشتراک آن دو را درک کنید و آن‌ها را به هم نزدیک کنید اتفاق مورد نظر خود به خود می‌افتد.

 

بخشی از کار در مرحله انتخاب بازیگر رخ می‌دهد و بخش دیگر این است که با درون بازیگر به صورت غیرمستقیم وصل بشوید تا او روی ریلی بیافتد که مسیر را به صورت مستقیم و درست برود. در کارهایی که انجام دادم تلاش کردم غیر مستقیم با ترفند و بازی درون بازیگران را پیدا کنم که چه روحیه‌ای دارند و روی این کار کنم و آنچه را که می‌خواهم در درونشان بکارم تا در بیرون از آن برداشت کنم. اگر می‌گویند مویشان سفید شده به خاطر فشار کارگردان نیست، به خاطر موقعیت تلخی است که در قصه با آن روبرو شده‌اند. باور موقعیت درام باعث رنج می‌شود.

 

نکته‌ای که در کارهایتان دیده می شود حضور مستمر برخی در کارهایتان و بعد وارد شدن افراد جدید است. مقطعی با ترانه علیدوستی کار کردید و با مانی حقیقی همکاری داشتید و حالا پیمان معادی...

بیشتر خود فیلم‌ها به من می‌گویند با چه کسی کار کنم. وقتی بحث فیلم پیش می‌آید ارتباط‌های شخصی خیلی دخیل نیستند. قصه به من می‌گوید این بازیگر باید باشد، حالا فرقی نمی کند دوست صمیمی من باشد و یا کسی که اصلا نسبت عاطفی با او ندارم. خیلی از دوستان من هستند که تاکنون امکان همکاری با آنان را نداشته‌ام و از سوی دیگر بازیگرانی هم هستند که آشنایی چندانی با آنان ندارم، اما آنها انتخاب می‌شوند. پیش از شروع قصه هیچ‌کس نمی‌داند آدم‌های فیلمم چه کسانی هستند. بر اساس ارتباط‌‌های بیرون از کار عواملم را نمی‌چینم.

 

این طور هست که تصور کنیم اگر این بازیگر برود و فرد دیگری بیاید، شما با همین کیفیت می‌توانید از او بازی بگیرد؟

نمی‌دانم. من تلاش می‌کنم بهترین افراد را برای کارم انتخاب کنم. تا حالا این را آزمایش نکرده‌ام که بازیگری را به ناچار بپذیرم و حالا بخواهم امتحان کنم که می‌توانم همان بازی مطلوبم را از او هم بگیرم.

 

آقای فرهادی خیلی از بازیگران دوست دارند با شما کار کنند. نگاه شما به این مسئله چطور است؟

حتما خود آنان می‌دانند اگر انتخاب می‌شوند به این خاطر است که می‌توانند آن نقش را بازی کنند و نسبت به آن نزدیک هستند و اگر انتخاب نمی‌شوند به این معنا نیست که ناتوانند، بلکه به آن نقش نمی‌خورند. من برای انتخاب بازیگران هر فیلم از صفر شروع می‌کنم و همه بازیگرانی را که با آنها کار کرده‌ام یا کار نکرده‌ام، مرور می‌کنم.

 

یک طرف اصغر فرهادی است و از سوی دیگر توقع از سوی مخاطب و منتقد و اهالی سینما. با همه این توقع‌ها چطور کنار می‌آیید. به این‌ها توجه نمی‌کنید و کار خودتان را انجام می‌دهید؟

نمی‌توان گفت که توجه نمی‌کنم. به ناچار در معرض همه این مسائل هستم و پنهان‌کاری است اگر بگویم من به این‌ها کاری ندارم و کار خودم را انجام می‌دهم. به هر حال این‌ها خواسته یا ناخواسته تاثیر می‌گذارد، اما اگر آگاه باشید شناسنامه‌ای که از خودتان دارید تابع شناسنامه‌ای که دیگران از شما دارند، نشود از خطر رها شده‌اید.

 

اگر تابع توقع دیگران از خودتان نشوید به نتیجه بهتری می‌رسید. اگر من می‌خواستم به نگرانی‌ها در مورد خودم پس از «درباره الی...» پاسخ دهم اصلا نباید فیلم می‌ساختم و باید صبر می‌کردم این نگرانی‌ها فروکش کند و فراموش شود و دو یا سه سال بعد فیلم بسازم، اما به این نتیحه رسیدم بهتر است سریعا ساخت فیلمی را با پذیرش ریسک آزرده خاطر شدن علاقه‌مندان آغاز کنم.

 

آدم لذت بردن افراطی از موفقیت‌هایم نیستم. نه اینکه جایزه برایم بی‌ارزش باشد، اما از آنهایی نیستم که در موفقیتی بمانم و سعی کنم بیشترین لذت را ببرم. نکته دیگر اینکه لذت اصلی را زمانی می‌برم که گروه کنار هم جمع می شوند. لذتی که از مراحل نوشتن و جمع شدن گروه و تولید «جدایی نادر از سیمین» می‌بردم قابل قیاس با اتفاقاتی که بعد افتاد، نیست. بارها سر صحنه به بچه‌ها می‌گفتم قدر این لحظات را بدانید، چون بهترین لحظات عمر ماست. البته در لحظه‌ای که خبر دریافت جایزه را می‌شنوم خوشحال می‌شوم، اما خیلی پایدار نیست. متاسفانه چند ساعت بعد آن حس کمرنگ می‌شود.

 

چرا متاسفانه؟

خب، وقتی یک موفقیت نصیب می‌شود باید از آن لذت برد. خوب نیست چند ساعات بعد آن را فراموش کرد.

 

لذت نمی برید یا این حس را بیرونی نمی کنید؟

آن طور نیستم که مدت‌ها سرمست خوشحالی یک موفقیت باشم. این حس عمر طولانی ندارد.

 

 

منبع: خبرآنلاین / سمیه علیپور


[ پنج شنبه 89/12/26 ] [ 11:3 صبح ] [ حسین ]

سینمای ایران در سالی که گذشت تعدادی از هنرمندانش را از دست داد و در سوگ آنان نشست که از جمله آنان می‌توان به: «مهدی دانش‌رفتار»، «رضا کرم‌رضایی»، «محمود بنفشه‌خواه»، «کیومرث ملک‌مطیعی»، «حمیده خیرآبادی»، «نعمت حقیقی»، «طاهره سادات هاشمی»، «علی اصغر اوجانی»، «محمد رضا اعلامی»، «آرام شهیدی»، «قربانعلی ترابی»، «محمود بهرامی»، «محمد باقر آشتیانی»، «فرامرز فرازمند»، «بهنام صفری»، «مهین شهابی»، «ناصر اسماعیل‌زاده»، «رضا خندان»، «منوچهر حقانی‌پرست»، «معصومه اسکندری»، «محمد رازدشت»، «اسماعیل ریاحی»، «مهدی آریان‌نژاد»، «حسین باغی»، «محسن یوسف‌بیگ»، «عباس امیری» و «مهری ودادیان»، 27 هنرمندی هستند که در سال 1389 از میان ما رفتند و به دیار باقی شتافتند.



[ پنج شنبه 89/12/26 ] [ 11:2 صبح ] [ حسین ]
نام فیلم: آتشکار

کارگردان :محسن امیریوسفی

بازیگران: حمید فرخ نژاد -محمد ماهوش -مینا مصطفی پور -مهرداد جلوخانی -عبدالرضا صرامی
یداله انوری -محمداسماعیل مختاریان-حسین صمدی

خلاصه داستان: یک کارگر آتشکار، بر سر تصمیمی با روح پدرش درگیر می شود.

**********
 

 
نام فیلم:حوالی اتوبان

 کارگردان :سیاوش اسعدی

بازیگران:گلچهره سجادیه -شهاب  حسینی - بهناز جعفری - افسانه چهره آزاد - افشین سنگ چاپ
 ملیحه نیکجومند - نورا هاشمی - سپیده اعلایی -هومن سلطانی - ناصر آویژه

خلاصه داستان : داستان زوج جوانی است که با ورود زنی میانسال زندگی شان دستخوش تغییر می شود

 **********

 
نام فیلم:داماد خجالتی

کارگردان:آرش معیریان

تهیه کننده:سیدمحسن وزیری
بازیگران:حمید گودرزی ،حدیث فولادوند، یوسف صیادی، سحر کرمانیان،
محمدرضا وزیری، رضا شفیعی جم، فتحعلی اویسی، آیدا قهرمان،
نعیمه نظام دوست، داریوش سلیمی و سحر کرمانیان

**********

 
نام فیلم:بر خورد خیلی نزدیک

کارگردان:اسماعیل میهن‌دوست

بازیگران:لادن مستوفی، آنا نعمتی، حمیدرضا پگاه، شاهرخ فروتنیان،

 سروش صحت، رامین راستاد و نرگس صفدریان

درخلاصه داستان «برخورد خیلی نزدیک» آمده است: تصادفی در یک بزرگراه رخ می‌دهد که راننده هر دو خودرو زن هستند
. راننده خودرو عقبی در پی مصدومیت شدید به بیمارستان منتقل می‌شود و به کما می‌رود
و افسر رسیدگی‌کننده، به ماهیت و شکل تصادف شک می‌کند.

**********
 

 
نام فیلم:طاووس های بی پر

کارگردانی :جواد مزدآبادی

بازیگران:فریبرز عرب نیا ،هنگامه قاضیانی ،پرویز سنگ سهیل ، حمیدرضا هدایتی          
خسرو احمدی ،آناهیتا افشار ،آهو خردمند  ،حشمت آرمیده

**********

 

[ سه شنبه 89/12/17 ] [ 12:46 عصر ] [ حسین ]

 

 مجموعه دست‌نوشته‌های یادگاری برای مرحوم رسول ملاقلی‌پور

فایل پیوست شامل دست‌نوشته‌هایی از حاضرین در اولین مراسم بزرگداشت مرحوم ملاقلی‌پور در ایران است که به همت خانه شهریاران جوان و فرهنگسرای رسانه (در زمان مدیریت دکتر ناصر اسدی) در تالار حرکت سابق، ایوان شمس کنونی برگزار شد.

این فایل شامل یادبودهایی از علی شادمان، گلشیفته فراهانی، سید رضا میرکریمی، ابراهیم حاتمی‌کیا (دبیر افتخاری بزرگداشت)، جواد طوسی، امیر رضا خادم، ناصر شفق، اتابک نادری، شهرام گیل‌آبادی، محمدرضا جعفری جلوه و خانواده آن مرحوم می‌باشد.

این دست‌نوشته‌ها ابتدا قرار بود در کتاب یادبود ایشان چاپ گردد که به دلیل تغییر مدیریت‌ها میسر نگردید و حال پس از گذشت سه سال برای این که به دست فراموشی سپرده نشود



[ سه شنبه 89/12/17 ] [ 12:44 عصر ] [ حسین ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ فیلم ، بازیگر ها جشن ها و اخبار داغ سینمای ایران
آرشیو مطالب
امکانات وب