سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ
پتی آباد سینمای ایران
 
لینک دوستان
حمید گودرزی و همسرش
حمید گودرزی و همسرش ماندانا دانشور در گفت وگویی  از آشنایی و زندگی مشترک شان حرف زدند. بخش هایی از این گفت و گو را می خوانید:
از ابتدای آشنایی‌تان بگویید؟!

حمید گودرزی: سال 82 در ساختمانی در میدان آرژانتین همسایه بودیم ، آشنایی ما از آنجا شروع
شد، من آن زمان دانشجوی رشته کارگردانی بودم.

ماندانا دانشور: و من ماندانا 16 ساله, محصل بودم.

حمید
گودرزی: این آشنایی ادامه پیدا کرد و با پیشنهاد ازدواج من, مخالفت‌های
اولیه خانواده همسرم شروع شد چون آن‌ها در آمریکا ساکن بودند. 


با شغل شما هم مشکل داشتند؟!

حمید گودرزی: تا حدی بله و مساله دیگر این بود که سطح اقتصادی خانواده همسرم از خانواده من بالاتر بود.

ماندانا
دانشور: البته فکر می‌کنم بیشتر به این دلیل بود که آن زمان 16 سال داشتم
و نظر پدرم این بود که من هم باید همراه آن‌ها به آمریکا بروم.

حمید
گودرزی: تا آن زمان قصد ازدواج نداشتم اما با خودم گفتم اگر قصد ازدواج
داری، تا آخر این مشکل جلو برو اما این مخالفت‌ها به سال نکشید و با
پافشاری کردن ما , با هم ازدواج کردیم. پدر ماندانا به من پیشنهاد داد که
به آمریکا بروم اما من دوست نداشتم برای زندگی جایی غیر از ایران باشم چون
شغل من داشت در ایران شکل می‌گرفت.

ماندانا دانشور: بله و آن موقع با پخش سریال مسافری از هند شهرت حمید شکل گرفت.

چطور توانستید در زندگی زناشویی با هم یکی باشید؟!

ماندانا
دانشور: البته در ابتدای راه که صد در صد با هم یکی نبودیم اما کم کم
مشکلات حل شد، چون اختلاف اساسی نداشتیم و بیشتر اختلاف سلیقه بود. در
نهایت کمی من گذشت کردم و کمی حمید و فکر می‌کنم حالا خیلی شبیه هم
شده‌ایم.

در ابتدای زندگی شرطی هم گذاشتید, مثلا این‌که با هم قهر نکنید؟!

حمید
گودرزی: ما هیچ زمان با هم قهر نکردیم حتی یک ربع، وقتی با هم دعوا می‌
کنیم هر دو به یک اندازه برای آشتی کردن پیش‌قدم می‌شویم, البته ماندانا
بیشتر.

ماندانا دانشور: زمانی که حمید عصبانی می‌شود فقط پایش را
تکان می‌دهد. خودش را به خواب می‌زند و بحث را ادامه نمی‌دهد اما من بحث
را ادامه می‌دهم تا او را قانع کنم و شاید این دلیل است که با هم قهر
نمی‌کنیم.


در خانه شما چه کسی صبحانه درست می‌کند؟!

حمید
گودرزی: من ساعت 8 صبح بیدار می‌شوم و صبحانه درست می‌کنم. ماندانا ساعت 10 بیدار می‌شود. او به ندرت غذا درست می‌کند اما آشپر قابلی است, در حالی
که از هیچکس تعلیم آشپزی ندیده. با آب انار فسنجانی درست می‌کند که شاید
خیلی‌ها این فن را ندانند. البته به آشپزخانه علاقه ندارد. در مقابل به
کارهایی مثل لوله‌کشی, سیم‌کشی و کارهای مربوط به ماشین علاقه دارد (با
خنده)

اگر ببینید کسی در خیابان به حمید گودرزی ابراز احساسات کند چه واکنشی نشان می دهید؟!

ماندانا دانشور: حالا دیگر خیلی روی این مساله حساسیت ندارم.

حمید گودرزی: در این مواقع با آرامش برخورد می‌کند مگر این‌که کسی ابراز علاقه بیش از حد نشان دهد, آن وقت ناراحت می‌شود.

ماندانا دانشور: رویم را برمی‌گردانم تا احساس راحتی کند (با خنده)


برادرتان آترین با شما زندگی می‌کند؟!

ماندانا دانشور: بله, برادرم چهار سال پیش پس از 15 سال به ایران برگشت و همراه ما زندگی می‌کند.


امروز احساس خوشبختی می‌کنید؟!

حمید
گودرزی: بله, تا امروز خدا را برای تمام نعمت‌هایی که به من داده شاکر
هستم و رمز موفقیت همانا تشکر کردن از خداوند است که اگر برای کوچک‌ترین
دارایی‌ات او را شکر کنی, لحظه به لحظه به احساس خوشبختی نزدیک‌تر می‌شوی.
خوشبختی من و همسرم در زندگی کامل است.



گفتگو کننده: شهرام منفرد - آرزو فراهانی

[ سه شنبه 89/8/11 ] [ 2:25 عصر ] [ حسین ]
فیلم "ملک سلیمان" در سینماهای تهران به فروش 253 میلیون تومانی دست پیدا
کرد. این فیلم با 19 روز نمایش در 16 سینمای تهران توانسته به فروشی معادل
253 میلیون و 580 هزار تومان دست پیدا کند. سه شنبه نیز در تهران 13
میلیون و 500 هزار تومان فروش داشته است.

امین زندگانی، مهدی فقیه،
محمود پاک‌نیت، حسین محجوب، ارژنگ امیرفضلی، الهام حمیدی و ... بازیگران
این فیلم سینمایی هستند. مجتبی فرآورده تهیه‌کننده "ملک سلیمان" است.

شهریار بحرانی فیلم‌های سینمایی "دنیای وارونه"، "مریم مقدس"، "هراس"، "حمله به اچ 3" و... را کارگردانی کرده است.

[ جمعه 89/8/7 ] [ 11:32 صبح ] [ حسین ]

















لطفا مزاحم نشوید.



نویسنده و کارگردان: محسن عبدالوهاب
بازیگران: باران کوثری ، افشین هاشمی ،
هدایت هاشمی ، شیرین یزدان بخش و حامد بهداد
خلاصه داستان: این فیلم از سه اپیزود تشکیل شده:
ماجرای اختلاف زن و شوهری
جوان ، دزدیده شدن کیف یک روحانی
و ورود یک تعمیرکار تلویزیون
به خانه یک پیرمرد و پیرزن...
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ، فرهنگ ، زندگی ، ملت ،
ایران ، اریکه ایرانیان ، جوان ، پایتخت ،
مرکزی ، پردیس تماشا ، حافظ ، سپیده ، ماندانا و...



********************


دردسر بزرگ


کارگردان: مهدی گلستانه
بازیگران: حامد کمیلی ، رضا داود نژاد ،
لیلا اوتادی ، سحر قریشی ،
فتحعلی اویسی ، بهاره افشاری ،
کیانوش گرامی ، مختار سائقی
خلاصه داستان: ماجرای جوان ساده دل روستایی است ک
ه به دعوت پسرخاله اش به شهر تهران می آید و با اتفاقاتی روبرو می شود.
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ، ملت ، جوان ،
اریکه ایرانیان ، عصر جدید ، ایران ، پردیس زندگی ،
ماندانا ، شاهد ، پارس ،کارون ، گلریز و...

********************


هر چه خدا بخواهد

کارگردان: نوید میهن دوست
بازیگران: ترانه علیدوستی ، رضا عطاران ، حامد کمیلی ، ارژنگ امیر فضلی ،
فرهاد اصلانی ، بهنوش بختیاری ، سعید آقا خانی ، بهاره رهنما ،
تینا آخوند تبار و پوریا پورسرخ
خلاصه داستان: بازماندگان دو خانواده برای تحویل گرفتن جسد متوفیان
خود عازم جزیره کیش می شوند غافل از اینکه اجساد آنها گم شده است...
سینماهای نمایش دهنده: قدس ، آزادی ، زندگی ، ملت ، اریکه ایرانیان ،
ماندانا ، جوان ، مرکزی ، پایتخت ، پیروزی ،
سروش ، بهاران ، پیوند و جی

********************

ملک سلیمان

کارگردان: شهریار بحرانی
بازیگران: امین زندگانی ، محمود پاک نیت ، الهام حمیدی ،
حسین محجوب ، علیرضا کمالی نژاد ، زهرا سعیدی ،
مهدی فقیه ، جواد طاهری ، سیروس صابر و...
تهیه کننده: مجتبی فراورده
خلاصه داستان: خداوند به وسیله نشانه هایی سلیمان را تحریک می کند
تا از او ملک بی بدیلی بخواهد. اما سلیمان برای بدست آوردن چنین
حکومتی باید جهان و جهانیان و شیاطین را تحت تسلط خود در بیاورد و...
سینماهای نمایش دهنده: استقلال ، آزادی ، پردیس ملت ، پردیس زندگی
، فرهنگ ، مرکزی ، سپیده ، بهمن ، فلسطین ،
اریکه ایرانیان ، ایران ، شاهد ، ناهید ، جوان ،
ایران ، پردیس تماشا ، بهاران ، شکوفه و...

********************

سنپطرزبورگ


کارگردان: بهروز افخمی
بازیگران: پیمان قاسم خانی ، محسن تنابنده ، اندیشه فولادوند
، بهاره رهنما و شیلا خداداد
تهیه کننده: حمید اعتباریان
خلاصه داستان: سنپطرزبورگ داستان دو کلاهبردار است
که به دنبال پیداکردن یک گنج قدیمی که سال ها پیش در تهران چال شده
می گردند و...
سینماهای نمایش دهنده:
آفریقا ، آزادی ، صحرا ، پردیس ملت ، پردیس زندگی ،
اریکه ایرانیان ، پایتخت ، جوان ، فلسطین ، ایران ،
موزه سینما ، ماندانا ، ناهید و...
********************

شکلات داغ

کارگردان: حامد کلاهداری
بازیگران: نیکی کریمی ، فریبرز عرب نیا ،
حامد کمیلی ، داریوش ارجمند ، علیرضا خمسه و...
تهیه کننده: علیرضا سجادپور
خلاصه داستان: این فیلم درباره اتفاقاتی است
که با رفت و آمد یک زن به یک کافی شاپ رخ می دهد و...
سینماهای نمایش دهنده:
عصر جدید ، ایران ، اریکه ایرانیان ،
فرهنگ ، آزادی ، پردیس ملت ، پردیس زندگی ، پ
ردیس تماشا و...

********************

بعدازظهر سگی سگی


کارگردان: مصطفی کیایی
بازیگران: مجید صالحی ، بهاره رهنما ، سعید آقاخانی ،
فرناز رهنما ، علی صادقی ، مهران رجبی ،
امیر نوری... و رضا عطاران
تهیه کننده: مسعود جعفری جوزانی
خلاصه داستان: بعداز ظهر سگی سگی در مورد چند جوان است
که دست به سرقت می زنند اما در محاصره پلیس قرار
می گیرند و...
سینماهای نمایش دهنده:
آزادی ، اریکه ایرانیان ، پردیس زندگی ،
آستارا ، ایران ، موزه سینما ، ماندانا ، میلاد ، عصرجدید ،
فلسطین ، جی ، کارون ، مرکزی ، پیروزی ، فرهنگسرای نور ،
گلریز و...


[ چهارشنبه 89/7/28 ] [ 8:25 عصر ] [ حسین ]

سن پطرزبورگشقایق دهقانحیاییفرش   قرمز
[ پنج شنبه 89/7/22 ] [ 11:14 صبح ] [ حسین ]
گزارش تصویری چهاردهمین جشن سینمای ایران
شهاب حسینی و همسرش
ترانه علیدوستیحامد بهدادجشن خانه سینماجشن خانه سینماصابر ابر
باران کوثریشهاب حسینی
[ شنبه 89/6/27 ] [ 10:44 صبح ] [ حسین ]
گزارش تصویری چهاردهمین جشن سینمای ایران
شهاب حسینیجشن سینما ترانه علیدوستینگار جواهریانشهاب حسینی ترانه علیدوستیفرهادی
[ جمعه 89/6/26 ] [ 4:0 عصر ] [ حسین ]
 اظهارات اصغر فرهادی، سخنان جهانگیر کوثری درباره فرهاد توحیدی، مسئله
امنیت شغلی سینماگران و دیگر اتفاقات روی صحنه و بیرون سالن، حواشی
چهاردهمین جشن سینمای ایران بودند.

به گزارش خبرآنلاین،
چهاردهمین جشن سینمای ایران با وقفه ای یکساله امسال به صورت رقابتی
برگزار شد و به این بهانه جمع گسترده ای از سینماگران پنج شنبه شب 25
شهریور در سالن همایش های برج میلاد گرد هم آمدند. این گردهمایی فرصتی بود
تا هم سینماگران از دغدغه های خود بگویند و هم مسئله ناتمام مانده امنیت
شغلی آنان یادآوری شود.

برخی از اتفاقاتی که در حاشیه جشن چهاردهم رخ داد به این شرح است:

-اظهارات غیرمنتظره جهانگیر کوثری درباره فرهاد توحیدی دبیر جشن تعجب
حاضران را برانگیخت. این تهیه کننده که برای اعطای تندیس بهترین جلوه های
ویژه بصری روی سن رفته بود، در بخشی از سخنان کوتاه خود گفت: «نمی دانم
چرا مسئولان جشن برای دبیری، دبیری این قدی گذاشتند؟» این سخنان از سوی
اغلب سینماگرانی که روی صحنه حاضر شدند پاسخ داده شد اما جواب نهایی از
سوی حاضران پرتعداد سالن بود که بعد از دعوت محمدمهدی عسگرپور از توحیدی
برای حضور روی سن، این فیلمنامه نویس را ایستاده تشویق کردند.

-اصغر فرهادی که در میان تشویق پرشور حاضران برای دریافت تندیس بهترین
کارگردانی روی سن آمده بود از سینماگرانی یاد کرد که مدتی است به دلیل
نبود شرایط مناسب از فضای سینما دور شده اند و در این میان از بهرام
بیضایی و امیر نادری نام برد. این سخنان فرهادی تشویق حاضران را چندین
برابر کرد.

-پخش تصویر مسعود ده نمکی و محمدرضا شریفی نیا که کنار یکدیگر نشسته بودند با اعتراض گروهی از حاضران در سالن روبرو شد.

-«من عضو خانه سینما هستم» این جمله ای بود که اغلب افراد بعد از حضور
پشت تریبون آن را بیان می کردند تا تاکیدی روی اهمیت و جایگاه خانه سینما
صورت بگیرد.

-حضور فرهاد آئیش و مائده طهماسبی به عنوان مجریان چهاردهمین جشن
سینمای ایران، فضای این دوره از جشن را نسبت به سال هایی که مجریان
رادیویی و تلویزیونی و یا افراد غیرسینمایی مسئولیت اجرای برنامه را
برعهده داشتند متفاوت کرد.

-قطعات نمایش کوتاهی که با حضور مهران رجبی در نقش های کارگر شهرداری،
فروشنده سی دی های قاچاق و ... اجرا شد علاوه بر جذابیت های نمایشی برخی
از مشکلات موجود در سینما و به خصوص نبود امنیت شغلی را برای هنرمندان به
خاطر آورد.

-پخش به موقع و درست تمامی کلیپ ها و شکل کلیپ گونه معرفی نامزدها هیچ
گاه اشکالات فنی موجود در سال های گذشته را به خاطر حاضران نیاورد.

-ترانه علیدوستی که برای اعطای جایزه بهترین صدابرداری روی صحنه حاضر
شده بود از مسئولان برگزاری جشن سینمای ایران خواست تا در دوره هایی که
اعضای صنف نامزد دریافت جایزه نیستند آنان را برای حضور در این جشن دعوت
کنند.

-محمدمهدی عسگرپور در بخشی از سخنان خود به گردهمایی لغو شده سینماگران
برای امنیت شغلی اشاره کرد و یادآور شد در شرایط کنونی راه اندازی جشن با
اتحاد اعضای صنوف محقق شد.


[ جمعه 89/6/26 ] [ 11:24 صبح ] [ حسین ]
فرهاد توحیدی دبیر چهارهمین جشن سینمای ایران در مراسم اعطای جوایز به جای ارائه گزارش متنی را مرتبط با شرایط کلی سینما قرائت کرد.

به
گزارش خبرآنلاین، دبیر جشن سینمای ایران که سال قبل و امسال علاقهای به
قرائت گزارشی از چگونگی پیشروی کارها در سه ماهه فعالیت دست‌اندرکاران جشن
نشان نداد، سخنان خود را در مراسم جشن سینمای ایران چنین آغاز کرد: «خانم
ها، آقایان، مهمانان گرامی! من نویسنده ام. نمیگویم فیلمنامه نویس، چون
داستان هم مینویسم. گاهی مقاله و گاهی سفرنامه هم می?نویسم واز شما چه
پنهان گاهی به اجبار نامه?های اداری نوشته ام.»

او در ادامه گفت: «کارم نوشتن است و به نوشتن افتخار می کنم.
شاید هیچکس بهتر از همسر عزیزم و پسرانم ندانند که کاغذ سفید چقدر برایم
محترم است. همسرم درست بیست و هشت سال پیش دفتر زیبایی به من داد  تا در
آن بنویسم. دفتر تا امروز سفید باقی مانده است، چون فکر می?کنم باید
بهترین نوشته زندگی?ام را در آن بنویسم.»

توحیدی اظهار داشت: «شاید در نگاه اول کمال?گرا به نظر برسم،
اما روی دیگر سکه کمال?گرایی ترس است. دفتر سفید مانده چون ترسو هستم.
نمی‌خواهم با واقعیت سقف توانایی نوشتنم رو در رو شوم. درست مثل  همین
لحظه که پیش روی شما ایستاده?ام?. من می‌ترسم ...»

او با اشاره به اینکه انتظار می?رود در جایگاه دبیر متنی را
به عنوان گزارش کار بخواند، گفت: «انتظاری که در این لحظه از نوشته من
می?رود تقدیم گزارش است. گزارشی از روند برگزاری یک جشن. گزارشی که از
نوشتن آن متنفرم. نوشتن وقتی جنبه تکلیف به خود می­گیرد تنفرآمیز می?شود.
این سرشت هر کار اجباری است. پس گزارش نمی?نویسم.»

او ادامه داد: «آمار نمی?دهم آمار می?تواند حجاب باشد. چهره
دروغ را می?توان با آمار پوشاند و حقیقتی را نیز می?توان با آمار دروغ
جلوه داد. شاید دوستانم از من انتظار داشتند گزارش امسال من هم طنز باشد.
در واقع از اول هم می­خواستم طنز بنویسم. حتی برایش فیلمنامه?ای نوشتم?.»

دبیر جشن گفت: «در آن فیلمنامه قرار بود روی صحنه بیایم در
حالی که کوهی از کاغذ زیر بغلم زده?ام. با مجری دست می?دهم و کاغذها روی
زمین می‌ریزد. گزارشم در لابلای انبوه کاغذها گم می?شود و من هر بار برگی
را از میان کاغذها بر می?دارم و می­خوانم. مطالب به هم بی?ربطند.»

او ادامه این فیلمنامه را چنین تشریح کرد: «بعدا معلوم
می?شود که به خاطر دبیری جشن سینما از نوشتن باز مانده­?ام و برای امرار
معاش ورقه?های امتحانی شاگردان دوستم را که دبیر است تصحیح می­کنم و
این?ها که می­خوانم انشای شاگردان اوست. انشاهایی که من در ازای هر برگ صد
تومان دارم تصحیح شان می­کنم. ایده بدی بود.»

او گفت:?«به جای آن گزارش اجباری یا نوشته مطابیه?آمیزی که
لحظه?ای لبخند بر لب بنشاند، تصمیم گرفتم نامه?ای برای شما بخوانم. این
نامه سرنوشت عجیبی دارد.»

توحیدی اظهار داشت: «آن?ها که چند پیراهن بیشتر از من پاره
کرده?اند می­دانند که ساختمان خانه سینما پیش از آن که خانه سینما شود
«ایران فیلم» بود. ساختمان آجری دو طبقه?ای در شمال کوچه سمنان، بعد یک
حیاط و آن سوی حیاط ساختمانی دیگر که استودیوهای صدا و اتاق?های تدوین و
بعد از آن فضایی مشجر که تا خیابان سمیه امروز و ثریای سابق می?رسید.»

او گفت: «امروز از باغ که در آن فیلم?های زیادی فیلمبرداری
شد خبری نیست و به جای استودیوها امروز ساختمانی ساخته شده که علاوه بر
فضاهای اداری، سالن سینمای کوچکی دارد.»

دبیر جشن چهاردهم گفت: «سال گذشته که من دبیر جشن سیزدهم
بودم تصمیم گرفتم با کمک دوستانم سالن سینمای خانه را بازسازی کنم.
صندلی‌ها را برداشتیم، در و دیوارهای قدیمی را نوسازی کردیم و پرده قدیمی
را دورانداختیم...»

توحیدی ادامه ماجرا را چنین شرح داد: «پشت پرده سینما، دیوار
گچی جاهایی نیاز به ترمیم داشت. غروبی بعد از خروج کارگران به سالن رفتم
تا خرابی دیوار را وارسی کنم. در گوشه چپ دیوار سوراخی به قاعده یک مچ دست
پیدا بود. گچ?ها ریخته بودند و آجری نمایان شده بود.»

او ادامه داد: «خواستم با دست میزان پوکی گچ را امتحان کنم
که متوجة لقی آجر شدم، تا آجر را با دست تکان دادم از دیوار جدا شد و دو
سه آجر دیگر هم فروریخت و بالاخره حفره?ای در دیوار باز شد. تلفن همراهم
را روشن کردم و با نور مختصر آن درون حفره را کاویدم. چیزی شبیه جعبه کفش
در حفره بود.»

او گفت: «جعبه را بیرون کشیدم. نمی?توانستم سردرآورم که جعبه
آنجا چه می?کند. می?ترسیدم حفره را بیشتر بازکنم چون قاعدتا دیوار به
ساختمان پشتی راه می?برد که متعلق به دیگران بود. توی جعبه چیزهای عجیب و
غریبی نبود.»

دبیر جشن اظهار داشت: «یک بطری نوشابه کوچک، از آن شیشه­های کوتاهی که هم سن و سال?های من به یاد
می­­آورند 5 ریال بیشتر قیمت نداشت. چند کاغذ مچاله شده که معلوم بود آغشته به سیمان است. یک شاقول و دیگر هیچ.»

او گفت: «می­خواستم جعبه و آشغال?هایش را دور بریزم. در نور
سالن روی یکی از کاغذها سربرگ یک شرکت قدیمی فیلمسازی به چشمم خورد. موضوع
برایم جالب شد. کاغذ خشک و زرد و مچاله بود و می?ترسیدم اگر بازش کنم پاره
شود.»

توحیدی در مورد این نامه گفت: «نامه را به خانه بردم و روی
بخار کتری گرفتم تا کمی نرم شود. کاغذ را آرام آرام باز کردم. گرد و خاکش
را تکاندم و متن را دیدم. نامه?ای تکان دهنده بود، خطاب به وزیر فرهنگ و
هنر. نامه تاریخ سال 1356 را دارد. اما نویسنده نامه معلوم نیست.»

او ادامه داد: «از این برگ پیداست که نامه طولانی?تر از یک صفحه است، آنچه در این صفحه نوشته شده چنین است:

جناب آقای وزیر! ما تقاضای هیچ نوع کمکی از نظر اقتصادی از
دولت نداریم و دست تکدی هم دراز نکرده?ایم ما فقط می?خواهیم سازمان?های
اجرایی حقمان را نگیرند. می­خواهیم دولت آیین نامه?های کهنه را که 20 سال
پیش تدوین شده و با شرایط زمانی امروز تطبیق نمی­کند از سر راه سینما
بردارد.»

در ادامه این متن آمده: «در امر ممیزی تجدید نظر شود و به
سینمای ایران آزادی بیان بیشتری داده شود. نتیجه این ممیزی?ها فقط این است
که اجبارا فیلمسازان ایرانی فقط از قصه روسپیان و کلاه مخملی?ها فیلم
می?سازند ...»

توحیدی باقی نامه را از قول نویسنده مجهول چنین روایت کرد:
«آقای وزیر آمار اقتصادی سینما نشان می?دهد که این اقتصاد تا چه حد ناسالم
است و همین عدم سلامت است که آن را فساد پذیرهم می­کند. فیلم فارسی فقط 7
ریال عاید تهیه کننده می?کند طبق آمار باید بالغ بر یک میلیون نفر یک فیلم
را تماشا کنند  تا سرمایه فیلم بازگشت داده شود آنهم در مدتی طولانی ...»

او گفت: «آقای وزیر! برای اقتصاد سینما باید فکری کرد. وقتی
مملکت خودمان این طور فقیر و ویران است چگونه دم از تمدن بزرگ  می?زنیم.
جامعه به قعر انحطاط سقوط می?کند، و به تباهی کامل روحی نزدیک می?شود.
چنان یکسره چهره انسانی خود را باخته?ایم که برای تأمین معیشت تمام اصول
اخلاقی و روح روان خویش را می?فروشیم.»

او اظهار داشت: «آقای وزیر فرهنگ و هنر! بعضی از همکاران من
می?گویند: «از دست ما که کاری ساخته نیست آنها می?گویند نه می?شود مثل
دنیای غرب اعتصاب کرد، نه می?شود دولتمردان را وادار کرد که به حرف ما گوش
کنند. زور آنها زیاد است، اما من و بیشتر همکارانم می?گوییم که از دست همه
ما کاری ساخته است؛‌ روش ما چنین است هرگز آگاهانه از دروغ پشتیبانی
نکنیم.»

توحیدی بخش پایانی متن را چنین قرائت کرد: «هرگاه دریافتیم
که مرز تزویر از کجا می?گذرد از آن خط آلوده پا پس بکشیم. آنگاه خواهیم
دید که چگونه به سرعت و به طرزی چاره ناپذیر تکه پاره?های دورغ فرو
می?ریزد و آنچه می?بایست عریان باشد خود را یکسره بی?پوشش نشان خواهد داد.»

دبیر چهاردهمین جشن سینمای ایران سخنان خود را چنین پایان
داد: «متأسفانه نامه?ای که تنها یک صفحه آن در دستم بود اینجا ناتمام
می?ماند... روز بعد سراغ جعبه رفتم. کاغذهای دیگر را بیرون کشیدم. اما آ‌ن
کاغذها ادامه نامه نبودند، روی یکی که معلوم بود مال پیمانکار بنایی است
قیمت پاکت?های سیمان و سیم آرماتوربندی و میخ نوشته شده بود . آن یک برگ
نامه را تا امروز نگه داشته?ام و امروز می?خواهم آن را به موزه سینما هدیه
کنم.»

فرهاد توحیدی
[ جمعه 89/6/26 ] [ 3:0 صبح ] [ حسین ]
فیلم سینمایی «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی با دریافت پنج تندیس
و کسب عنوان بهترین فیلم، رکورددار چهاردهمین جشن سینمای ایران شد.

به
گزارش خبرآنلاین، مراسم اعطای تندیس های چهاردهمین دوره جشن سینمای ایران
شب گذشته پنج شنبه 25 شهریور با حضور جمع گسترده ای از سینماگران و اعضای
صنوف خانه سینما در سالن همایش های برج میلاد برگزار شد و جوایز 19 بخش
این دوره از جشن به دست صاحبان آن ها سپرده شد.

اسامی برگزیدگان چهاردهمین جشن سینمای ایران به این شرح است:


بهترین فیلم: «درباره الی» به تهیه کنندگی اصغر فرهادی و سیدمحمود رضوی

بهترین کارگردانی: اصغر فرهادی برای فیلم سینمایی «درباره الی»

بهترین فیلمنامه: جلیل سامان برای فیلم سینمایی «وقت بودن» (زندگی)

بهترین بازیگر نقش اول زن: نگار جواهریان برای فیلم سینمایی «طلا و مس»

بهترین بازیگر نقش اول مرد: شهاب حسینی برای فیلم های «درباره الی» و «پرسه در مه»

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: صابر ابر برای فیلم سینمایی «درباره الی»

بهترین بازیگر نقش مکمل زن: مریلا زارعی برای فیلم سینمایی «درباره الی»

بهترین فیلمبرداری: حمید خضوعی ابیانه برای فیلم سینمایی «ملک سلیمان»

بهترین تدوین: هایده صفی یاری برای فیلم سینمایی «درباره الی»

بهترین موسیقی فیلم: محمدرضا علیقلی برای فیلم سینمایی «عصر روز دهم»

بهترین طراح صحنه: عبدالحمید قدیریان برای فیلم سینمایی «ملک سلیمان»

بهترین طراح لباس: عبدالحمید قدیریان برای فیلم سینمایی «ملک سلیمان»

بهترین چهره پردازی: سودابه خسروی برای فیلم سینمایی «شبانه روز»

بهترین جلوه های ویژه بصری: لئو لو برای فیلم سینمایی «ملک سلیمان»

بهترین جلوه های ویژه میدانی: محسن روزبهانی برای فیلم سینمایی «شب واقعه»

بهترین صدابرداری: محمود سماک باشی برای فیلم سینمایی «وقتی همه خوابیم»

بهترین صداگذاری و میکس: محسن روش برای فیلم سینمایی «کودک و فرشته»

بهترین عکاسی فیلم (بخش مواد تبلیغی): مهدی دلخواسته برای فیلم سینمایی «یک گزارش واقعه»

بهترین کارگردانی فیلم اول (دیپلم افتخار): مجید برزگر برای فیلم سینمایی «فصل باران های موسمی»


هوشنگ
گلمکانی، حامد بهداد، عزیز ساعتی، مرتضی رزاق‌کریمی، محمدرضا دلپاک، ترانه
علیدوستی، نظام‌الدین کیانی، ناصر ممدوح، بابک حمیدیان، مسعود بهنام،
جهانگیر کوثری، عبدالله اسکندری، لاله اسکندری، جمشید گرگین، پروین صفری،
امیر اثباتی، علیرضا خمسه، محمد سریر، صدیق تعریف، محمدرضا مؤئینی، سروش
صحت، رضا میرکریمی، محمدرضا سکوت، آتیلا پسیانی، سیدغلامرضا موسوی،
امیرشهاب رضویان، فرشته طائرپور، نگار جواهریان، سیدجمال ساداتیان، ‌اصغر
فرهادی، همایون اسعدیان، باران کوثری، رسول صدرعاملی، حسین ترابی، رخشان
بنی‌اعتماد، سیروس الوند، عزیز‌الله حمیدنژاد و محمدمهدی عسگرپور از جمله
سینماگرانی بودند که با حضور بر روی صحنه جوایز بخش‌های مختلف را اهدا
کردند.





[ جمعه 89/6/26 ] [ 3:0 صبح ] [ حسین ]




پوستر چهاردهمین جشن سینمای ایران با عکس هایی از برخی فیلم های سینمایی و عکسی از مرحوم سیف الله داد رونمایی شد.

در
پوستر چهاردهمین جشن سینمای ایران، عکس‌هایی از فیلم‌های "عروس آتش"، "من
ترانه 15 سال دارم"، "فرزند خاک"، "خیلی دور خیلی نزدیک"، "شهر زیبا"،
"تقاطع"، "دایره"، "بودن یا نبودن"، "مصائب شیرین"، ‌"رقص در غبار" و
"اتوبوس شب" به همراه عکسی از زنده‌یاد سیف‌الله داد وجود دارد.

جشن خانه سینما
[ شنبه 89/6/20 ] [ 11:13 صبح ] [ حسین ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ فیلم ، بازیگر ها جشن ها و اخبار داغ سینمای ایران
آرشیو مطالب
امکانات وب