حمید گودرزی و همسرش ماندانا دانشور در گفت وگویی از آشنایی و زندگی مشترک شان حرف زدند. بخش هایی از این گفت و گو را می خوانید: از ابتدای آشناییتان بگویید؟! حمید گودرزی: سال 82 در ساختمانی در میدان آرژانتین همسایه بودیم ، آشنایی ما از آنجا شروع شد، من آن زمان دانشجوی رشته کارگردانی بودم. ماندانا دانشور: و من ماندانا 16 ساله, محصل بودم. حمید گودرزی: این آشنایی ادامه پیدا کرد و با پیشنهاد ازدواج من, مخالفتهای اولیه خانواده همسرم شروع شد چون آنها در آمریکا ساکن بودند. با شغل شما هم مشکل داشتند؟! حمید گودرزی: تا حدی بله و مساله دیگر این بود که سطح اقتصادی خانواده همسرم از خانواده من بالاتر بود. ماندانا دانشور: البته فکر میکنم بیشتر به این دلیل بود که آن زمان 16 سال داشتم و نظر پدرم این بود که من هم باید همراه آنها به آمریکا بروم. حمید گودرزی: تا آن زمان قصد ازدواج نداشتم اما با خودم گفتم اگر قصد ازدواج داری، تا آخر این مشکل جلو برو اما این مخالفتها به سال نکشید و با پافشاری کردن ما , با هم ازدواج کردیم. پدر ماندانا به من پیشنهاد داد که به آمریکا بروم اما من دوست نداشتم برای زندگی جایی غیر از ایران باشم چون شغل من داشت در ایران شکل میگرفت. ماندانا دانشور: بله و آن موقع با پخش سریال مسافری از هند شهرت حمید شکل گرفت. چطور توانستید در زندگی زناشویی با هم یکی باشید؟! ماندانا دانشور: البته در ابتدای راه که صد در صد با هم یکی نبودیم اما کم کم مشکلات حل شد، چون اختلاف اساسی نداشتیم و بیشتر اختلاف سلیقه بود. در نهایت کمی من گذشت کردم و کمی حمید و فکر میکنم حالا خیلی شبیه هم شدهایم. در ابتدای زندگی شرطی هم گذاشتید, مثلا اینکه با هم قهر نکنید؟! حمید گودرزی: ما هیچ زمان با هم قهر نکردیم حتی یک ربع، وقتی با هم دعوا می کنیم هر دو به یک اندازه برای آشتی کردن پیشقدم میشویم, البته ماندانا بیشتر. ماندانا دانشور: زمانی که حمید عصبانی میشود فقط پایش را تکان میدهد. خودش را به خواب میزند و بحث را ادامه نمیدهد اما من بحث را ادامه میدهم تا او را قانع کنم و شاید این دلیل است که با هم قهر نمیکنیم. در خانه شما چه کسی صبحانه درست میکند؟! حمید گودرزی: من ساعت 8 صبح بیدار میشوم و صبحانه درست میکنم. ماندانا ساعت 10 بیدار میشود. او به ندرت غذا درست میکند اما آشپر قابلی است, در حالی که از هیچکس تعلیم آشپزی ندیده. با آب انار فسنجانی درست میکند که شاید خیلیها این فن را ندانند. البته به آشپزخانه علاقه ندارد. در مقابل به کارهایی مثل لولهکشی, سیمکشی و کارهای مربوط به ماشین علاقه دارد (با خنده) اگر ببینید کسی در خیابان به حمید گودرزی ابراز احساسات کند چه واکنشی نشان می دهید؟! ماندانا دانشور: حالا دیگر خیلی روی این مساله حساسیت ندارم. حمید گودرزی: در این مواقع با آرامش برخورد میکند مگر اینکه کسی ابراز علاقه بیش از حد نشان دهد, آن وقت ناراحت میشود. ماندانا دانشور: رویم را برمیگردانم تا احساس راحتی کند (با خنده) برادرتان آترین با شما زندگی میکند؟! ماندانا دانشور: بله, برادرم چهار سال پیش پس از 15 سال به ایران برگشت و همراه ما زندگی میکند. امروز احساس خوشبختی میکنید؟! حمید گودرزی: بله, تا امروز خدا را برای تمام نعمتهایی که به من داده شاکر هستم و رمز موفقیت همانا تشکر کردن از خداوند است که اگر برای کوچکترین داراییات او را شکر کنی, لحظه به لحظه به احساس خوشبختی نزدیکتر میشوی. خوشبختی من و همسرم در زندگی کامل است. گفتگو کننده: شهرام منفرد - آرزو فراهانی [ سه شنبه 89/8/11 ] [ 2:25 عصر ] [ حسین ]
|
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |