لیلا اوتادی متولد 14 مرداد ماه 1362، دارای مدرک کارشناسی معماری داخلی از دانشگاه تهران است. وی با فیلم «چشمان سیاه» ساخته ایرج قادری بازیگری را آغاز کرد. اوتادی این روزها ایام پر مشغلهای را سپری میکند و پس از بازی در فیلمهایی چون عروسک، آدم کش، باغ قرمزو سفید و سیاه جدیدترین ساخته قاسم جعفری و پس از تهیهکنندگی یک فیلم کوتاه در حال فراهم کردن مقدمات تهیهکنندگی اولین فیلم بلند سینمایی خود است. گفتگوی نوروزی با او داشتیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم: تجربه و تحصیل قطعا هر دو اثرات مثبت خود را در روند رو به رشد بازیگر خواهد گذاشت اما نه تنها تحصیلات آکادمیک، بلکه زندگی آکادمیک هم خود مکمل یک بازیگری خوب است. چرا که تحصیلات در هر رشتهای به خصوص رشتههای هنری کمک به سزایی در شناخت استعداد و خلاقیت هنری به فرد میکند. مطالعه در نوع زندگیهای مختلف به خصوص در ارتباط با نقشهایی که پیشنهاد میشود بسیار حائز اهمیت است و در کنار آن قطعا نقش تجربه نیمه دیگر ماجراست. حس و تکنیک به شخصه معتقدم تلفیق حس و تکنیک جواب بهتری میدهد. تجربه به من ثابت کرده است که دانستن تکنیک قدم اول است و اگر میخواهی بازی متفاوتی ارائه بدهی باید راه تلفیق حس و تکنیک را خوب بدانی و این سختترین بخش ماجرا ست، اما اثر و نتیجه اش بسیار به ارائه یک بازی خوب کمک میکند. نوروز نوروز همیشه به من حس خوبی داده است و واقعا به معنای نو شدن همه چیز است.در نوروز همه چیز دچار تغییر میشود، از فصل و سال بگیرید تا حال و هوای انسان. همیشه هفتههای آخر اسفند را به خاطر حال و هوای آمدن نوروز و بهار دوست داشتهام. نوروز همیشه همراه با سنتهای خوب و اصیل ما ایرانیهاست، مثل خانه تکانی، عید دیدنی، عیدی دادن، سفره هفتسین و... امیدوارم سال خوب و پربرکتی برای ایرانیان باشد. نه گفتن را بلد بودم از اوتادی در مورد گزیده کاریاش در تمام این سالها پرسیدم و گفتم چرا مثلا فیلمی مانند «ناسپاس» را رد کردی که در پاسخ میگوید: «نه گفتن را بلد بودم!» در تمام این 9 سال که وارد عرصه بازیگری شدهام، خوشبختانه پیشنهادات زیادی بوده است و همکاران لطف بسیاری به من داشتهاند. سعی کردهام جواب این لطف را نه با زیاده کاری بلکه با گزیده کاری و ارائه بازیهای متفاوت در فیلمهای خوب و همکاری با کارگردانهای صاحب سبک جبران کنم. سینمای ایران در انتظار سوپر استار سوپر استار تعریفی مشخص در تمام دنیا دارد. بازیگری محبوب، مشهورو الگوی اکثر مردم که حضورش در فیلم، علاوه بر تضمین گیشه میتواند بازیهای حرفهای هم از خود به نمایش بگذارد. با این تعریف شاید بتوان گفت سینمای ایران در حال حاضر چهار یا پنج ستاره دارد و در انتظار یک سوپر استار است. ترجمه کتاب و شعر در حال حاضر مشغول ترجمه یک کتاب انگلیسی به زبان فارسی هستم. البته این اولین بار نیست که دست به ترجمه میزنم. البته علاقه به ترجمه از کودکی در من وجود داشت. یادم میآید زمانی که کودک بودم وقتی پدرم برایم کتاب انگلیسی میخرید، فورا شروع به ترجمه آن میکردم.در کنار ترجمه، کتاب شعرم نیز در حال اتمام است که با نام «و تو...» به زودی منتشر خواهد شد. خانواده خوشبخت خانواده خوشبخت چند نشانه بیشتر ندارد.خوشبختی در نگاه تک تک اعضای یک خانواده خوشبخت به زندگی مشهود است.برای من، خانواده خوشبخت خانوادهای است که افراد آن، درجه اول اهمیت را برای یکدیگر دارند.من همیشه وقتی دور از خانه و خانواده هستم، لحظه شماری میکنم که زودتر به خانه برگردم و در کنار خانوادهام باشم، این برای من یعنی خوشبختی. فیلم میسازم بعضی از نقشها و فیلمنامهها که به نظرم جالب میآمد، اما نمونهاش در سینمای ایران کمتر دیده میشد مرا تشویق کرد که سرمایه گذاری در فیلمهای مورد علاقهام را نیز تجربه کنم.در همین راستا یک فیلم کوتاه به نام «مهمانی زیر آب» را به تازگی تهیه کردهام که در مرحله صداگذاری و تدوین است. اولین فیلم بلند سینمایی خودم را هم به زودی و در اوایل سال آینده تهیه خواهم کرد که فیلمنامه آن در مرحله بازنویسی است.این فیلم که «شیطان شلوار لی میپوشد» نام دارد، در ژانر طنز ساخته خواهد شد. مطبوعات مطبوعات همیشه یکی از رسانههایی است که موظف به تبلیغ و کمک رسانی در عرصههای مختلف فرهنگی، ورزشی و سیاسی است. شاید در ایران، واژه کمکرسانی بیشتر به حاشیهسازی و... مبدل شده است، اما به هر حال نشریات فاخر و خوب هم کم نداریم. متاسفانه به تازگی شاهد چاپ مصاحبههایی دروغین از خودم در چند نشریه که بعضا زرد و برخی معتبر هم بودند، بودم و به همین دلیل تنها مصاحبههایی که در سایت شخصیام به آدرس www.leilaotadi.com قرار دارد مورد تاییدم است. امیدوارم روزی مطبوعات ما آنقدر حرفهای شوند که به کمک صنعت سینما، فوتبال و...بیایند، نه به... سینمای ایران از هرچیزی برایم مهمتر است از اوتادی در مورد موضوع پیشنهاد فیلم خارجی میپرسم که در جواب میگوید: ترجیح دادم با موافقت وزارت ارشاد این کار را انجام دهم و در جلسهای که با مسولین فرهنگی کشور داشتم و بررسی شرایط فیلم، به این نتیجه رسیدم که بازی در یک فیلم خارجی را به زمان دیگری موکول نمایم چرا که کشورم و سینمای آن برایم از هر چیز دیگری مهم تر و عزیز تر است. مربی بدنسازی بودم به نظرم بازیگر باید برای بازی در هر نقشی از نظر فیزیکی آمادگی داشته باشد واین آمادگی جز با ورزش مداوم میسر نیست.ورزش همیشه جزء لاینفک زندگیام بوده، من حتی تا چند سال پیش، به مدت دو سال مربی بدنسازی هم بودهام، اما به دلیل مشغله کاری نتوانستم آن را ادامه دهم، اما به طور مدام خودم این ورزش را پیگیری میکنم.در کنار این ورزش، تنیس و اسب دوانی را هم به صورت حرفهای دنبال میکنم. و سفر باید کرد... سفر تقریبا بهترین تفریح من است و آشنایی با فرهنگ و جوامع مختلف برایم همیشه جذاب است به همین دلیل زیاد سفر میکنم. در میان تمام کشورهایی که سفر کردهام میتوانم بگویم هرکدام یک ویژگی و شاخصه مختص به خود را داشتند و شاید نتوان گفت کدام یک از بقیه بهتر بوده است اما سفر به کشورها و جزایری که کمتر در موردش میدانیم و کمتر از آنها خواندهایم و شنیدهایم را بیشتر از همه دوست دارم. نمایشگاه عکاسی من عکاسی را از زمان دانشکده به دلیل اینکه رشتهام معماری بود انجام میدادم و به هر سفری که میرفتم دوربین را هم همراه خودم میبردم. در چند سفر آخرم، به این فکر افتادم که برای کودکان بیسرپرست کاری انجام بدهم. این موضوع دلیل اصلی برگزاری نمایشگاه عکسم در سال آینده است که به نفع یونیسف برگزار خواهد شد. برای برگزاری این نمایشگاه با موضوع شهرها چند تور دور اروپا و... انجام دادهام و این نمایشگاه در ایران و چند کشور دیگر به نفع یونیسف برپا خواهد شد. از لابهلای حرفها سه خواهر و یک برادر دارم. دوست دارم همه ژانرها را تجربه کنم به خصوص کارهای هنری، کمدی و اکشن را بیشتر دوست دارم. البته اگر در ژانر وحشت هم فیلمنامه خوبی به دستم برسد حتما آن را کار خواهم کرد. فکر میکنم آرمان همه انسانها در زندگی، آرامش و امنیت خاطر است.من هم از این قاعده مستثنا نیستم و دوست دارم در زندگی به آرامش و امنیت خاطر برسم. در درجه اول نقشی که به من پیشنهاد شده است حائز اهمیت است. بعد فیلمنامه، کارگردان و بقیه عوامل مثل نقشهای دیگرو... البته از همه مهمتر هر نقشی که بازی میکنم با تمام علاقهام بازی میکنم و تمام سعیام را میکنم که خروجی کار مطلوب باشد. فکر میکنم دغدغه اصلیام مفید واقع شدن است. موفقیت در زندگی هنری و زندگی شخصی را هم به این دغدغهها اضافه کنید. سینمای تجاری و هنری سینمای هنری یک سری اشلهای مخصوص به خودش را دارد که کاملا معیارها و آرمانهایش با سینمای تجاری متفاوت است.اعتقاد دارم که هر دو، برای بقای سینما و صنعت سینما لازم است. من هردو سینما را در جایگاه خود میپسندم و در هردوی آنها بازی کردهام و پاسخهای رضایتبخشی هم گرفتهام. تعریف اوتادی از بازیگری بازیگری فرصتی است برای تجربه شرایط و زندگیهایی که ممکن است در حالتهای عادی زندگی قادر به تجربه آنها نباشیم. مطمئنا بازیگری حرفه حساس و خاصی است که مورد توجه و قضاوت عموم مردم قرار میگیرد. ولی برای من بخش مهم شغلم این است که زندگیهای مختلفی را میتوانم تجربه و احساس کنم. رویای کودکی لیلا انسان وقتی کودک است به خیلی چیزها فکر میکند، شاید یک دورانی پزشکی، یک دورانی مهندسی و... فکر میکنم بازیگر شدن رویای کودکی خیلی از انسانهاست و بعضیها این رویا را دنبال میکنند و به آن میرسندو بعضی دیگر وقتی به سن بالاتری میرسند به چیزهای دیگری میپردازند و دنبال این کار نمیروند. بازیگری هم یکی از رویاهای قوی کودکیام بود که آن را دنبال کردم. [ جمعه 89/1/13 ] [ 6:0 عصر ] [ حسین ]
مهناز افشار در سال 76 و از تلویزیون و بازی در مجموعه «عشق گمشده» عرصه بازیگری را تجربه کرد و پس از آن سر از شورعشق، شیرهای جوان و دوستان سر در آورد. شورعشق ساخته شد و ناگهان دو چهره اصلی فیلم افشار و بهرام رادان به شهرتی باورنکردنی دست پیدا میکنند... و پس از آن بازی در فیلمهای خاکستری، نگین و دختری در قفس... اما در سال 83، شانس یک بار دیگر در خانه مهناز افشار را میزند و او با سه فیلم زهرعسل، کما و سیزده گربه روی شیروانی که با فروش بالایی روبهرو میشوند، به سینماها میآید افشار باز هم یک پله بالاتر میآید، ضمن اینکه، اکران تقریبا همزمان سه فیلم از او، نام و چهرهاش را بیشتر در اذهان ماندگار میکند. اما سال 83 و بازی در فیلم ایرج قادری، «آکواریوم» او را تا حد یک سوپراستار معرفی میکند و پس از آن بازی در سالاد فصل، تله و سرانجام فیلم دیدنی «آتشبس» و بازی در کنار محمدرضا گلزار... مهناز افشار، از خوشقولترین هنرپیشههای سینماست، اگر دوست نداشته باشد، برای مثال گفتگو کند، همان لحظه میگوید و این خوشقولی از نکات بارز زندگی اوست. این گفتگو چند ماه قبل با ایشان انجام شد، دلمان میخواست این گفتگو را در شمارهای چاپ کنیم که از خواندن آن لذت ببرید و چه شمارهای بهتر از نوروز... مهناز افشار «بیریا» به پرسشهای خبرنگار ما پاسخ داد، آنچه که میخوانید ماحصل این گفتگو است. با سپاس از مهناز افشار... قصه بازیگر شدن من پس از دیپلم قرار بود معماری بخوانم ولی چون در تربیت بدنی دانشگاه سراسری پذیرفته شدم، تصمیم گرفتم که تدوین بخوانم. چهار سال زیرنظر استاد مجید فخرایینژاد، تدوین خواندم و پس از آن هم خانم فضلاللهی که یک کار 90 دقیقهای با هم انجام داده بودیم، مرا به آقای نوابی برای بازی در اولین و آخرین کار تلویزیونیام «گمشده» معرفی کردند. آقای اسکندری طراح گریم بودند که من را به دفتر پویافیلم و آقای فرحبخش معرفی کردند و از آنجا استارت کار سینمایی من زده شد. تجربه یا تحصیل من فکر میکنم هر دو به نوعی موثر است. درست است که تدوین خوانده بودم که به هرحال شاخهای از هنر سینماست، اما پس از آن کلاسهای بیان را نزد آقای سمندریان گذراندم و مطالعات زیادی در زمینه بازیگری داشتم، با این حال به نظر من، هم تجربه، هم تحصیل، نه فقط در سینما، بلکه در همه رشتهها بسیار مهم و تاثیرگذار است. گمشده با سریال «گمشده» و با تلویزیون به عرصه تصویر معرفی شدم، اما پس از آن در تلویزیون کار نکردم. خیلیها از من میپرسند، چرا؟ معتقد هستم، مسیرم همیشه هدایت شده است و من تنها باید تلاشم را انجام بدهم و این مسیر برای من فقط در سینما رقم خورده بود و تا الان هم به همین منوال پیش رفته است. ضمن اینکه من هیچ وقت کار در تلویزیون را برگشت به عقب نمیدانم و از آنجایی که همیشه دوست دارم، خلاف موج و خلاف روالی که رایج است، عمل کنم، چند ماه پیش قرار بود در سریال «شمسالعماره» سامان مقدم کار کنم، ولی یک جراحی فک برای من پیش آمد و حدود 20 روز نمیتوانستم صحبت کنم در واقع قسمت نبود که در تلویزیون کار کنم و بازیگر دیگری جایگزین من شد. آتشبس «آتشبس» نشان داد که زوج گلزار و افشار میتوانند به گیشه رونق بخشند. اما این اتفاق در «کلاغ پر» نیفتاد! من معتقدم یک زوج سینمایی اگر در یک فیلمی جواب میدهند به این دلیل است که در جای خودشان قرار گرفتهاند! ضمن اینکه من به کار گروهی اعتقاد دارم و به نظرم از گروه تدارکات گرفته تا کارگردان همه در موفقیت یک پروژه موثر هستند و صرفا به این که حضور یک بازیگر به تنهایی میتواند موفقیت یک فیلم را تضمین کند، اعتقاد ندارم. چون معتقدم اگر بازیگر به درستی سر جایش قرار نگیرد و کار گروهی درست نباشد، آن کار موفق نخواهد شد. نمونه این موضوع را حتی در هالیوود هم میشود دید. بازیگرانی هستند که در یک فیلم زوجهای موفقی هستند، اما همین زوج در فیلم بعدی موفق نیستند. از صفر شروع کردم برای من چه در زندگی حرفهای و چه در زندگی شخصی، مهمترین اصل، انسانیت و تواضع است و فکر میکنم که انسان هر قدمی که بر میدارد نباید گذشته را فراموش کند. من هیچ وقت فراموش نمیکنم که من همان «مهناز افشار»ی هستم که از صفر شروع کردم، حتی تجربیات و اشتباهات گذشتهام، درسی بوده برای امروز و فردا و از همه این تجربیات برای قدمهای آینده در زندگیام استفاده میکنم... از او میپرسیم تا اینجای زندگی خوشبخت بودید؟ ببینید، به نظرم در این دنیا هیچ چیز مطلق نیست. به اعتقاد من همه چیز بالا و پایین و کم و کاست دارد، اما خدا را شکر به خاطر عشق و اعتقادات قلبی که دارم خوشبختی را در این میدانم که اولا خانوادهام سلامت هستند و تن خودم سالم است و دوم اینکه صفات بدی که در درون هر انسانی است و ممکن است درون من هم باشد را سعی میکنم از بین ببرم، خدا را شکر... فعلا خوشبختم.
از او میپرسیم تا اینجای زندگی خوشبخت بودید؟ ببینید، به نظرم در این دنیا هیچ چیز مطلق نیست. به اعتقاد من همه چیز بالا و پایین و کم و کاست دارد، اما خدا را شکر به خاطر عشق و اعتقادات قلبی که دارم خوشبختی را در این میدانم که اولا خانوادهام سلامت هستند و تن خودم سالم است و دوم اینکه صفات بدی که در درون هر انسانی است و ممکن است درون من هم باشد را سعی میکنم از بین ببرم، خدا را شکر... فعلا خوشبختم. شور عشق یادم هست که شور عشق، اولین فیلمی بود که با اقبال جوانان روبهرو شد وبه اصطلاح جوانپسند بود. شور عشق در مورد رابطه جوانان ساخته شده بود و آن زمان هم فروش خوبی داشت. البته زرشک زرین هم یادم هست که به این فیلم تعلق گرفت! خیلی جالب بود که آن جایزه و آن جشنواره، فقط یک بار اتفاق افتاد و آن هم نصیب شور عشق شد. تا آن جایی که من به یاد دارم این فیلم بین قشر جوان جامعه بسیار موفق بود و به ناموفق بودن این فیلم اعتقادی ندارم.
تغییر و تحول در زندگی معمولا آدمهای خردادی، انسانهای بسیار متغیری هستند من هم این گونه هستم! حتی شده برای تغییر یک لیوان را جابهجا کنم. برای تغییر در حال و هوای جایی که زندگی میکنم، این کار را میکنم. من بزرگترین کارها را برای تغییر حالم انجام میدهم و اصلا هم برایم اهمیتی ندارد که آن کار سخت باشد یا آسان، به طور کلی خیلی اهل تغییر و تحول هستم. حمایت از کودکان غزه فکر میکنم عید دو سال پیش بود که به اتفاق یک عده از دوستان رفتیم دیدار بچههای بیسرپرست. من به کارهای انساندوستانه علاقه دارم و اهل شعار دادن هم نیستم، وقتی ماجرای غزه را فهمیدم بخشی از دستمزدم را بخشیدم و سند این موضوع هم هست پس از آن هم اعلام کردم «حاضرم به غزه بروم». ویژگیهای خوب و بد اخلاقی بارزترین مشخصه منفی اخلاقی من این است که فکر میکنم کمی عجول هستم و بارزترین مشخصه مثبتم هم این است که تا آنجایی که بتوانم سعی میکنم به شخصیت دیگران لطمهای وارد نکنم! پدر پدر قوت قلبی برای من در زندگی بود، یاد او همیشه در خاطرم است، روزی نیست که با یاد پدر زندگی نکنم، او همه چیز من در این زندگی بود، مادرم مونس من است، بدون او زندگی برای من دیگر معنا ندارد. دوستی در سینما خدا را شکر، با همه همکارانم ارتباط تعریف شده و دوستانهای دارم. نه خیلی زیاد صمیمیت دارم و نه خیلی زیاد دورم و سعی میکنم، رفتار مناسبی داشته باشم. خاک وطنم من حدود هفت، هشت سال پیش از خارج از کشور یک پیشنهاد خارجی داشتم، معتقدم اگر شرایط رفتن به این گونه باشد که بتوانم بروم و فیلم خوبی بازی کنم و بعد هم به مملکت خود بازگردم و کار کنم، حتما این کار را خواهم کرد، به این دلیل که من خاک وطنم را با هیچ جای دنیا عوض نخواهم کرد! بلوتوث جعلی حدود چند ماه پیش بود به من خبر دادند که 2، 3 تا بلوتوث به نام من آمده... من هم به سردار روزبهانی مراجعه کردم، بلوتوث مشخص بود که جعلی است و من نیستم. مثلا مادر من که یک آدم سنتی است و اهل تکنولوژی هم نیست، متوجه شد که یک مسئله غیراخلاقی در مورد من پخش شده! این اتفاق اثر منفی برای من دارد و اینها خدشههایی است که به روحیه و شخصیت آدم وارد میشود. من شکایت کردم و حتی نامهای هم به سردار احمدیمقدم نوشتم بابت نوع برخوردی که صورت گرفته و از همین جا به خاطر پیگیری که صورت گرفت از سردار احمدیمقدم و سردار روزبهانی تشکر میکنم. ورزش شنا را به صورت مستمر انجام میدهم و اگر بتوانم اسکی هم میکنم. اهل قرمز و آبی هم نیستم، چون اصلا فوتبال را دنبال نمیکنم، ولی وقتی احساس میکنم تیم ملی با پیروزی خود یک امتیاز مثبت برای مردم و خاک وطنم کسب میکند آن را دنبال میکنم، چون من عاشق ایرانم، به همین دلیل هر اتفاقی که یک ارزشی و حرمتی به این خاک اضافه کند، برای من ارزشمند است. به نظر من همه چیز در زندگی تاثیرگذار است همان طور که یک رنگ تیره میتواند روحیه شما را، کمی غمگین کند، یک رنگ روشن شما را شاد میکند. دنیای بازیگری شاید در سالهای آینده، شاهد آن باشید که مهناز افشار دیگر بازی نکند. به این دلیل که فکر میکنم باید دنیاهای دیگری را هم تجربه کنم. ستاره در سینما ببینید تعریف ستاره در دنیا یک جور است و در ایران جور دیگر. ستاره در ایران به بازیگری گفته میشود که دانش و علم این کار را داشته باشد، مردم دوستش داشته باشند و فیلمهایش پرمخاطب باشد. در کل، ستاره کسی است که به معنای واقعی «بازیگر» باشد. در مورد خودم معمولا به این مقوله فکر نمیکنم که ستاره هستم، چون اعتقاد دارم باید کمی بیشتر بیاموزم، هر چند که معتقدم باید خیلی تلاش کنم. هزینه من با هزینه زندگی میکنم! اگر همین الان تصمیم بگیرم که همه پول موجود در کیفم را خرج کنم، خرج میکنم و برعکس، معمولا مشخص نیست که چه زمانی هوس خرج کردن میکنم! فروش فیلم به نظر من هیچ اشکالی ندارد که در یک مقطعی باعث شویم تماشاچی که با سینما قهر کرده بیاید و با سینما آشتی کند و بعد از آن فیلمهای بهتری هم ببیند. درست مثل «اخراجیهای 2»، فروش آن، به سود سینمای ایران بود. [ جمعه 89/1/13 ] [ 2:0 عصر ] [ حسین ]
از لابهلای حرفها مادر: عزیزترین و نازنینترین. پدر: عزیزترین و نازنینترین و بزرگترین کمبود زندگی من. اگر یک دیوار سفید داشته باشید چه چیزی روی آن مینویسید؟ یا حق. * اگر الان بازیگر نبودم، حتما یک مکانیک خودرو بودم!! در حال حاضر در رشته معماری داخلی دانشگاه آزاد تحصیل میکنم. یک خواهر و دو بردار دارم. معمولا مد را خودم برای خودم درست میکنم و از جامعه الگوبرداری نمیکنم. سالها قبل تا حدودی دف را آموزش دیدم و دوست دارم که سه تار هم بیاموزم. از او بیشتر بدانیم مهناز خانوم افشار در گذشتههای نه چندان دور مجسمهسازی و پتینه میکرد، اما گرفتاریها و کمبود وقت دیگر اجازه نداد که این کار را ادامه بدهد. او عاشق فیلم دیدن است و گاهی شده که سه فیلم پشت سر هم ببیند. خلوت و تنهایی را دوست دارد. او مجسمهسازی را خیلی دوست دارد، میگوید: شاید روزی نمایشگاهی از مجسمههایم برگزار کنم. او چند ماه پیش در گفتگو با مجله زندگی ایرانی گفته بود که: «من الان 32 سالمه، شاید به خاطر سن و سالم فکر میکنم که یک بازیگر متاسفانه در سینمای ایران نمیتواند نقشهای متعدد و متفاوتی را پس از یک سنی بازی کند و نقشهای ما به تکرار میرسد. البته هستند بازیگران میانسال و خوشذوقی که بازیگران قابلی هستند و جزو افتخارات ما محسوب میشدند، اما باز هم به خاطر محدودیتهای انتخاب نقش فکر میکنم که جای چندانی برای بازیگرانی از نسل ما باقی نماند! شاید هم روزی از بازیگری خداحافظی کنم، اما الان این را قطعی نمیگویم، وقتی خواستم این کار را انجام دهم، حتما آن را بیان خواهم کرد. من نقشهای متفاوتی را تجربه کردهام، باید فرصت به جوانترها داده شود و آنها هم وارد بازی و عمل شوند، ضمن اینکه تعداد کسانی که هر روز به صنعت سینما میآیند، زیاد و زیادتر میشود. گرچه باید اشاره کنم که دوست دارم در روزهای اوج، بازیگری را ترک کنم. من مثل همه کسانی که دوست دارند، مدام به خودشان برسند نیستم، در کل سعی میکنم تا همیشه روی فرم باشم، مثل خیلی از کسانی که اهل آرایش کردن هستند، نیستم... کسانی که با من کار میکنند، هم این را میدانند که این جوری نیستم و گریمورها هم در حد معقول روی صورتم کار میکنند. او غذاهای مدرن را خیلی خوب بلد نیست درست کند، اما دستپختش در غذاهای سنتی نسبتا بد نیست. خانواده افشار ریشه مذهبی دارند، به همین خاطر در ابتدا با بازیگر شدن او مخالف بودند. «به خاطر تدوینی که خوانده بودم کمی هم با فضاهای هنری از طریق زن داییام که در دانشکده سوره هستند، آشنا بودم. اما یادم است که روزهای اول و چند کار اول، مادرم سر قراردادها با من میآمد.» گفتگو با مهناز افشار حاشیه افشار از جمله بازیگرانی است که مطبوعات زرد، تیترهای زیادی برای او میزنند، میخواهیم بدانیم، مهناز افشار به حاشیه علاقه دارد؟ من تاکنون طوری زندگی کردهام که حاشیه نداشته باشم. این موضوع را غیر از نشریات زرد، آدمهای اهل قلم و مطبوعاتی که کمی از حواشی دور هستند و همکارانم، همه میدانند که من جزو بازیگران بیحاشیه هستم. ولی به نظرم موضوع مطبوعات زرد در همه جای دنیا مرسوم است و هیچ اشکالی هم ندارد، ولی حرف من این است که ای کاش حواشی که به آنها میپردازیم، کمی به واقعیت نزدیک باشد نه حواشی که به زندگی خصوصی و حرفه افراد صدمه میزند. البته من خودم هم در این موضوع بیتقصیر نبودم و در شروع کارم نه در سنی بودم که بدانم چطور باید صحبت کنم و نه تجربه زیادی داشتم و ممکن بود، بعضی اوقات با جابهجا گفتن دو کلمه، باعث ایجاد حاشیه شوم اما الان شکر خدا زیاد حاشیهای ندارم.
شهرت یا محبوبیت من محبوبیت را بیشتر از شهرت دوست دارم چون فکر میکنم دوامش بیشتر از شهرت است. خب حُسن محبوبیت این است که وقتی از کنار یک نفر رد میشوی، حالا پیر یا جوان، زن یا مرد، بزرگ یا کوچک و... وقتی به من لبخند میزنند، حس میکنم که منِ مهناز افشار، در گوشهای از ذهن او اثر مثبتی داشتهام و این برای من بسیار دلنشین است. ولی جنبه منفی این موضوع هم این است که فکر میکنند بازیگرها، آدمهای عجیب و غریبی هستند و از کره دیگری آمدند که این، یک مقدار برایم آزاردهنده است. از او میپرسیم: خیلیها میگویند که بازی شما در «امشب شب مهتابه» اشتباه بود. حالا که نتیجه کار مشخص شده اگر دوباره به عقب برگردید باز هم در این فیلم بازی میکنید؟ میگوید: من فیلم را یک بار بیشتر ندیدم، اما اگر زمان به عقب برگردد، حتما در مورد پذیرش نقش «امشب شب مهتابه» بیشتر فکر خواهم کرد! من برای همه کارهایم زحمت میکشم چون کارم برایم مقدس است. ولی بعضی اوقات وقتی وارد کار میشوی صحبتهایی که از قبل شده فراموش میشود و درگیر یک سری اتفاقات در کار میشوی که بعد پشیمان میشوی، که چرا اصلا چنین کاری کردی! ولی معتقدم که من در این فیلم تلاش خودم را کردم. خانواده خوشبخت خانوادهای است که قلبشان برای هم بتپد! من در یک خانواده اصیل و سنتی بزرگ شدم که قلب تکتک اعضای خانواده برای هم میتپد، فقط جای خالی پدرم را احساس میکنیم و بعد از پنج، شش سال هر وقت دور هم جمع میشویم حتما یادی هم از پدرم میکنیم. این انسجام خانوادگی و اینکه حال هم و خوشی و ناخوشی یکدیگر برای همه مهم باشد، ارزشمندترین ویژگی یک خانواده است و میشود به این خانواده گفت خانواده خوشبخت. من خدا را شاکرم که الان مادر، خواهر و برادرانم را در کنارم دارم. ماندگاری به نظر من، «مهناز افشار» اگر در زندگی و حرفهاش انسان باشد و حضور مثبتی داشته باشد، در ذهن اطرافیان و مردم خواهد ماند.
جشنواره فجر تاکنون سیمرغ جشنواره فجر را کسب نکردهاید چرا؟ ببینید جایزه گرفتن برای من مهناز افشار که روحیه کودکی خودم را هنوز دارم، بسیار جذاب است، اما معتقدم که حتما حقم نبوده! چون اگر حقم بود، حتما این اتفاق میافتاد. اصولا من در زندگی به دایره تقدیر معتقدم، به نظرم همه چیز از پیش مقدر شده است و اگر قرار باشد مهناز افشار جایزهای کسب کند، هیچ چیز در این دنیا نمیتواند جلوی این اتفاق را بگیرد و برعکس. [ جمعه 89/1/13 ] [ 1:0 عصر ] [ حسین ]
اکران نوروزی 1389 با پنج فیلم متفاوت از سینمای ایران شروع شده است. در این نوشته مروری کوتاه داریم بر این پنج فیلم اکران عمومی در تهران و شهرستانها:
فروش فیلم ها در سال 89
اکران نوروز 1389 با فروش بالای فیلم سینمایی «تسویه حساب» به کارگردانی تهمینه میلانی که موضوعی درباره زنان دارد،? به نام زنان رقم خورده است. «تسویه حساب» که بعد از سه سال توقیف رنگ اکران به خود دید، صدرنشین فروش سینماها در نوروز 1389 است. این فیلم که در گروه سینمایی استقلال روی پرده رفته، در 11 روز اکران بیش از 170 میلیون تومان فروخته است. «تسویه حساب» برای نخستین بار در بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و داستان چهار زن بزهکار است که از زندان آزاد شده و درصدد انتقام?گیری از مردان برمی?آیند. لادن مستوفی، مهناز افشار، بهاره افشاری و السا فیروزآذر در نقش این چهار زن ظاهر شدهاند و اکبر عبدی، احمد مهران?فر و محمدرضا شریفی?نیا از جمله بازیگران مرد فیلم هستند. «سلام بر عشق» به کارگردانی اصغر نعیمی دیگر فیلم پرفروش نوروز امسال است. این فیلم در 11 روز 90 میلیون و 800 هزار تومان فروخته است. دومین فیلم سینمایی نعیمی در گروه سینمایی عصرجدید روی پرده است. نیکی کریمی، امین حیایی، الناز شاکردوست، آتیلا پسیانی و احمد پورمخبر بازیگران «سلام بر عشق» هستند که به گفته نعیمی موضوعی اجتماعی را در بستری ملودرام مطرح می?کند. «هیچ» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، در 11 روز اکران 60 میلیون تومان فروخته است. فیلم کاهانی در جریان برگزاری جشنواره فیلم فجر فقط یک نمایش داشت و همین مسئله تصوراتی در مورد وجود مشکلاتی در جریان اکران عمومی فیلم به وجود آورد، اما چهارمین فیلم سینمایی کاهانی بدون سانسور امکان نمایش در نوروز 89 را به دست آورد. این فیلم پربازیگر ماجرای مرد پرخوری است که حضور او در خانواده?ای پرجمعیت مسیر زندگی این خانواده را تغییر می?دهد. مهدی هاشمی، مرضیه برومند، نگار جواهریان، پانته?آ بهرام، باران کوثری، احمد مهران?فر، مهران احمدی و نیره فراهانی بازیگران فیلم «هیچ» هستند، فیلمی که در گروه سینمایی آزاد در 18 سالن روی پرده است. «طهران تهران» به کارگردانی داریوش مهرجویی و مهدی کرم?پور هم در 18 سالن سینما و در گروه سینمایی آزادی روی پرده است. این فیلم در 11 روز 60 میلیون تومان فروخته است. این فیلم دو اپیزودی که طبق گفته محمدعلی حسین?نژاد تهیه?کننده آن، جای خالی اپیزود مربوط به زندهیاد سیف?الله داد در آن خالی است، دو روایت از شهر تهران از نگاه دو فیلمساز از نسل?های مختلف است. پانته?آ بهرام، قربان نجفی، فریده سپاه?منصور و مهتاج نجومی از بازیگران اپیزود اول?اند. رضا یزدانی، رعنا آزای?ور، طناز طباطبایی و برزو ارجمند بازیگران اپیزود «تهران.. سیم?آخر» به کارگردانی کرم?پور هستند. این فیلم قصه چند نوازنده جوان را که دنبال مکانی برای برگزاری کنسرت می?گردند به تصویر می?کشد. اکران «عیار 14» به کارگردانی پرویز شهبازی در نوروز نیز ادامه دارد. این فیلم تاکنون 160 میلیون تومان فروخته و از چهارشنبه 11 فروردین سینمای سرگروه خود، قدس را به فیلم «پوپک و مش?ماشالله» به کارگردانی فرزاد موتمن واگذار خواهد کرد. [ سه شنبه 89/1/10 ] [ 12:32 عصر ] [ حسین ]
|
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |