اکران فیلم سینمایی «شبکه» به عنوان آخرین اثر زندهیاد ایرج قادری از امروز با 20 سینما در گروه سینمایی قدس در سراسر کشور آغاز میشود. «شبکه» آخرین فیلمی است که زندهیاد ایرج قادری کارگردانی آن را برعهده داشته و به عنوان بازیگر هم در آن حضور داشته است. «شبکه» درباره انتشار فیلمهای خصوصی افراد است و اتفاقاتی پیرامون این موضوع را به تصویر میکشد. فیلمنامه «شبکه» را عبدالرضا منجزی نوشته است. نیما شاهرخشاهی، ماهچهره خلیلی، امیرعلی رنجبر، افسانه پاکرو، اکبر عبدی، ایرج قادری، سیروس گرجستانی، مجید مشیری، الیزابت امینی، میرطاهر مظلومی، مریم امیرجلالی و عباس امیری بازیگران «شبکه» هستند. عوامل تولید «شبکه» با نام قبلی «مصادره» عبارتند از مدیر فیلمبرداری: فرج حیدری، صدابردار: بابک اخوان، طراح صحنه و لباس: نوید فرحمرزی، طراح چهرهپردازی: مهین نویدی، دستیار کارگردان و برنامهریز: سوسن دینمحمد، تهیهکننده: حبیب اسماعیلی. * آنونس و پوستر فیلم «شبکه» آخرین اثر ایرج قادری را برای اولین بار ببینید:
آنونس فیلم «شبکه» / 12 مگابایت / --> دانلود <-- [ پنج شنبه 91/2/28 ] [ 10:55 صبح ] [ حسین ]
در حالی که تازه ترین فیلم داریوش مهرجویی روزهای آخر اکرانش را در سینمای سرگروه پشت سر می گذارد. مجموعه ای از عکسهای جالب پشت صحنه این فیلم را منتشر می کند که در ادامه می بینید:(عکاس: مرتضی اتابکی) بوسه حامد بهداد بر دست داریوش مهرجویی:
داریوش مهرجویی و رضا درمیشیان:
عزت الله انتظامی پشت صنه نارنجی پوش:
تولد حامد بهداد و کیک بریدن داریوش مهرجویی:
حامد بهداد و لیلا حاتمی در لحظه ناهار:
مهرجویی و دلبر:
حامد بهداد غرق در فنگ شویی:
خواب اردشیر رستمی:
[ پنج شنبه 91/2/28 ] [ 10:50 صبح ] [ حسین ]
حامد بهداد یک ستاره است. سینمای ایران خیلی به ستارهپروری اعتقادی ندارد اما بهداد با طرفداران زیادش این معادله را به هم ریخته. بخشی از ستارهبودن او به بازیاش برمیگردد و بخش دیگر به صراحت و حرف زدنش. بازی او آمیزهای از تکنیک و احساس است. پارامتر مهمی که تمام بازیگران سینما به دنبالش هستند اما بهداد از همان نخستین کارش نشان داد که در این حوزه بازیگر شش دانگی است. تکنیکهای اجرا را خوب می شناسد و بازیگر بامطالعهای است و در خرج کردن احساساتش هم، نه تنها غریبگی نشان نمیدهد که از بروز تمام و کمال (و گاهی حتی بیش از اندازه) آن هم ابایی ندارد. حامد بهداد فیلم به فیلم رشد کرد و به کمال نزدیک شد. فیلمهایش بیشتر و بیشتر دیده شدند و نام حامد بهداد فراگیر شد. با بهداد به بهانه دو فیلم در حال اکرانش گفتوگویی انجام دادهایم که خواندنش خالی از لطف نیست.
آقای بهداد،اجازه بده با این سوال وارد روند گفت و گو شویم که دلیل این همه محبوبیت فزاینده ات را در چه عاملی می دانی؟ زحمت کشیدم.در حوزه بازیگری به جایی رسیده ام که جزو برنامه ریزی ام بوده و اینکه حواسم به این نکته معطوف بوده که در حقیقتِ بازیگری نفوذ کنم و اینکه در ذهن ورود کنم؛هم در ذهن خودم و هم در ذهن سینما.ضمن اینکه الگویی از دیگران برداشتم و همین می تواند الگوی خوبی برای کسانی باشد که می خواهند وارد سینما شوند.بازیگری برای کسانی که استعداد دارند،کار سختی نیست.من مستقیم و غیرمستقیم از سینمای خیلی ها یاد گرفتم؛هم سینمای اساتید و هم بازی بازیگران بزرگی مانند بهروز وثوقی،خسرو شکیبایی،مهدی هاشمی،حسین پرورش،پرویز پرستویی،رضا کیانیان،گوهر خیراندیش و خیلی های دیگر.اساتید خیلی خوبی داشتم و در حقیقت همان جایی که بازیگری معنا پیدا می کند را نشانه گرفتم.
به نظر خودت، دلیل انتخاب تو در نقش "حامد آبان" از سوی مهرجویی،آن حالت مالیخولیایی بازی ات بوده یا دلیل دیگری داشته؟ اینکه می گویی مالیخولیایی را من از زبان تو دارم می شنوم.اما بازی من در خدمت روایت است،سرعت زیادی دارد و تابع شیوه ای کلاسیک و مدون است.من به این شکل بازی می کنم.باور کن اگر مهرجویی می خواست،من جور دیگری برایش بازی می کردم.
از این گذار،به بحث قهرمان در فیلم های مهرجویی می رسیم و این سوال مهم که آیا "حامد آبان" می تواند قهرمانی ماندگار در پرونده کاری مهرجویی باشد؟ می تواند ماندگار باشد اما نه به اندازه قهرمانان فیلم هامون، بانو و لیلا.
دگردیسی "حامد آبان" را تا چه میزان باورپذیر می دانی؟اینکه قهرمان فیلم با خواندن یک کتاب،تا این میزان دچار انقلاب درونی شود. تو در "نارنجی پوش" مهرجویی با انسانی مواجهی که خیلی باهوش است و سرعت عمل ذهنش هم بسیار بالاست به گونه ای که از یک چیز موثر، زود تاثیر می پذیرد.در خانه اگر کس است،یک حرف بس است.اگر در کاسه سر یک آدم مغز باشد،یک کتاب که خیلی زیاد است،یک کلمه هم می تواند متحولش کند.اینکه خیلی ها از صد تا کتاب و حرف عبرت نمی گیرند به این دلیل است که کاسه سر آنها از مغز تهی است.ما این همه کثافت و دروغ را در جامعه می بینیم اما جلویش را نمی گیریم.ما پر از کثافتیم و می خواهیم همینطور عمرمان بگذرد،حرف بزنیم و گوشه پایمان را بخارانیم.این کاراکتر باهوش و باسواد "نارنجی پوش"، همینطور بی دلیل شکل نگرفته،خالق چنین کاراکتری خودش از معدود کارگردانان باسواد و با دانش سینمای ماست.
دلیل این استقبال قابل توجه از "نارنجی پوش" را تابع چه علتی می دانی؟سبک روایت یا چهره هایی مانند مهرجویی یا بهداد و دیگران؟ مهمترینش،زبان کودکانه فیلم است.به نظرم مردم جامعه ما مملو از عصبیت، خشم و خشونت هستند به گونه ای که روحیه شان را از دست داده اند.گرانی،اقتصاد مریض،مرگ و میر و . . . سبب شده تا خشم مردم جامعه بالا برود.آمار درستی از خشونت جامعه نداریم اما احساسش می کنیم،ما که نمی توانیم به احساس خودمان دروغ بگوئیم.درام،تلخ است اما ماجرای "نارنجی پوش" نمی رود سراغ تلخ کامی کاراکتر پائین شهر یا بالای شهر.مهرجویی از یک جای کم صدمه تر با یک زبان شوخی و کودکانه مطلبش را توصیه کرده و وصیت می کند.مهرجویی پیچ و خم های درام را ساده می کند و در هشتمین دهه زندگی اش،به ما وصیت می کند که درونتان را بشوئید اگر می خواهید بیرونتان تمیز شود، توصیه می کند بیرونتان را بشوئید اگر می خواهید درونتان تمیز شود.وقتی تمام هوای شهر ما، از دود سرب و گاز و گازوئیل پر است،مردم چطور زندگی کنند؟تمام این شهر و کشور پر از زباله است،شما چطور کنار رودخانه و دریا را تمیز نمی کنید؟چرا دریای خزر سال به سال کثیف تر از پارسال است.شما به عنوان یک شهروند می روید بام تهران برای پیاده روی،می روید تا ورزش کنی.آنجا محل پیاده روی و آرامش است.مدیریت آنجا، تعداد زیادی اتوبوس در آن محل قرار داده تا در مکان پیاده روی مردم گاز دهند و رد شوند.خب این مدیر بام تهران مگر سواد ندارد؟تحصیلاتش در چه حدی است؟او می خواهد نمایشگاه اتوبوس راه بیندازد تا مردم برایش کف بزنند؟آیا خودش طراح صنعتی همان اتوبوس هاست و می خواهد مردم را از تماشای این همه صنعت پیشرفته در دنیا شگفت زده کند؟ کدام؟یعنی مدیر بام تهران نمی داند که در محل پیاده روی مردم نباید آلودگی ایجاد کند؟ما آنجا می رویم برای پیاده روی نه اینکه برویم آنجا دود اتوبوس بخوریم.مگر دور میادین اصفهان،مشهد و شیراز، اسب و درشکه نبود و صدای زنگ اسب ها به گوش نمی رسید.بوی سرگین آن اسب ها خیلی بهتر از بوی دود بنزین و گازوئیل است و با طبیعت خواناست.اینگونه نه مردم ما فرهنگ پاکیزگی را دارند و نه مسئولین ما.همه مزاحم هم هستیم،هم مدیر بام تهران مزاحم من است، هم من که از پیاده روی آنجا برای ورزش رد می شوم مزاحم ایشان هستم و . . .
علاقه زیادی به ایفای نقش قهرمان در قالب کلاسیکش داری، درست مانند نقشی که در "جرم" ایفا کردی و با اینکه قهرمان نوشتاری سناریو فرد دیگری بود،تو در قامت یک قهرمان درخشیدی، با همان مولفه ها و شاخصه های یک قهرمان کلاسیک. من علاقمندم که شیوه های مختلف بازیگری را تجربه کنم.هم طبق زبان مهرجویی بازی می کنم و هم بر اساس شیوه دلخواه بازیگری کیمیایی.
و بنا بر همین تعریف تو است که در فیلمی مثل "انتهای خیابان هشتم" بازی کردی که شاید به دلیل بصری،کمتر از یکی،دو نقش دیگر دیده شوی اما اگر قهرمانی را برای آن فرض کنیم،باز هم در شمایل آن قهرمان کلاسیک ظاهر شدی. آن نقشم،بهترین نقش فیلم است.آقای امینی قبل از همه، فیلمنامه را به دست من داد تا خودم،نقش خودم را تعیین کنم و من هم نقش موسی را برگزیدم.من این فیلم را دو بار دیدم و در هر دو بار از انتخابی که کردم به شدت راضی بودم.
و از این جواب تو می خواهم به این سوال برسم که اصلا مبنای انتخاب تو برای بازی در فیلم پیشکسوتانی مانند مهرجویی و کیمیایی و از طرفی دیگر کارگردانانی مانند علیرضا امینی و ؟؟ به چه چیزی بر می گردد؟ به احساسم بر می گردد.ببین من دیگر خودم را پیدا کرده ام.کارم درست است و همین راه را ادامه می دهم که قلبم به من گفته و الان هم به همان نتیجه ای رسیدم که تو سوال اولت را با آن شروع کردی.
خوب در این مسیر موفقیت تو،فیلمی قرار دارد به نام "قبرستان غیرانتفاعی" که نه فیلم خوبی است و نه وجهه انتخاب های درست تو را نشانه گرفته. ببین من دارم کار می کنم. من تا معروف شوم در خیلی از کارهای ضعیف بازی کردم که "قبرستان غیرانتفاعی" پیش آنها کازابلانکاست.من تا به اینجا برسم خیلی زحمت کشیدم.امرار معاش، حق طبیعی من است.چرا همواره باید یک فیلم خوب به من کمک کند تا درآمدی کسب کنم.من از کارگردانانی مانند بهمن قبادی یا عبدالرضا کاهانی پولی نگرفتم،من با مهرجویی یا کیمیایی سفید امضاء می کنم.جامعه، آزاری به من نمی رساند،این من هستم که از امتیازاتم کم می کنم.پول، جاهای دیگری می رود،ارقام میلیاردی به دلار در دست کسانی است که ما اینها را نمی بینیم و اصلا نمی دانیم این افراد چه کسانی هستند.من در صنف فقیری به نام "سینما" مشغول به فعالیت هستم.
پس با این تفاسیر،از این موضوع ترس نداری که میزان محبوبیتت در میان هوادارانت کاسته شود.شاید تقصیر خودت باشد که توقع ها را خیلی نسبت به خودت بالا برده ای. همانطور که توقع ها را خودم بردم بالا،خودم هم آن را پائین می آورم.ببین من برای حقیقت کار کردم بنابراین مردم طرفدار حقیقت هستند و این حقیقت است که برایش کف می زنند و سوت می کشند.من این خیل مشتاق را مربوط به خودم نمی دانم.
به نرم بازیگری ات برگردیم و اینکه گاه گاهی احساس می شود بازی ات کترل شده است.مثال می زنم:فیلم "پرتقال خونی" رگه های روایتی مشابهی به لحاظ نقش تو با فیلم "سعادت آباد" دارد اما شمایل بازی تو در این دو فیلم متفاوت است.واضح تر بگویم بازی تو را در "پرتقال خونی" خیلی کنترل شده دیدم. در یک فیلم باید کارگردانی حاکم باشد تا تو را ادیت کند.نباید همینطور تو را به حال خودت رها کند بلکه باید به شکلی اصولی،دست و پای تو را باز کند.متاسفانه برخی کارگردانان فکر می کنند به جای انسان، با اسب سر و کار دارند،آدم اسب را کنترل می کند.البته کارگردانان اینچنینی یکی،دو بار به پست من خوردند.کارگردانان اینچنینی بهتر است بروند گله دار شوند.وقتی با انسان مواجهی و سنگ انسان بودن را به سینه می زنی،باید بدانی که با چیزی به نام ذهن مواجه هستی.توی کارگردان باید با ذهن من مواجه شوی و آن شیطنت های ذهن را که دست آدمی نیست را کنترل کنی تا از بازیگری که خودت انتخابش کردی،بهترین استفاده را به عمل آوری.البته سوء تفاهم نشود،منظور حرف های من اصلا "سیروس الوند" نیست.طبق سوالی که پرسیدی می گویم شاید شیوه بازیگردانی آقای الوند در آن فیلم،در مورد من اشتباه بوده باشد.
خودت ایرادی در شکل بازی خودت می بینی؟ مثلا فن بیانات... بله اشکال هست. البته ایرادی ندارد، من روی فن بیانم کار کردم. ایراد کوچکی دارد و اینکه کمی تند حرف می زنم ،سرعت حرف زدنم بالاست و دلیلش این است که در دوران دانشجویی ام نتوانستم صدایم را پرورش دهم. میکروفن هم تنالیته صدای من را به صورت کامل جذب نمی کند و دوستان هم در موقع صداگذاری، در مورد لول صدایم مراعات نمی کنند.
آقای بهداد،تو در سینمای ایران در شمایل یک استار هستی. گونه ای از بازیگران استار ما با توجه به فیزیک ظاهری تبدیل به ستاره شدند و عده ای دیگر نیز بنا بر بازی محتوایی و پرصلابت خود به این درجه می رسند. حالا تو چه فرقی را میان این دو گروه ستاره می بینی ضمن اینکه معتقدم تو متعلق به دسته دوم این تعریف هستی. ببین، معنی استار را نمی دانم.به نظرم بازیگر باید مثل "مارلون براندو" همه چیز را با هم داشته باشد. در اینجا سینما امری بسیار چیپ است که یک قصه سفارشی و فرمایشی به آن می دهند و دوستانی که هیچ سوادی در زمینه سینما ندارند در برنامه هفت به عنوان کارشناس حاضر می شوند در حالی که هیچ سررشته ای از سینما ندارند. جوری شده که به دست اینها دوربین داده اند و اینها هم 4 تا جوک و جمله را جمع کردند کنار هم و اسمش را فیلمنامه گذاشتند.از آن طرف برنامه، مصاحبه مهرجویی است که فلسفه و دانش از آن می بارد و از طرف دیگر کارشناسی که اصلا دیالوگ سینمایی را نمی شناسد، اصلا هنر را نمی شناسد و این می شود که سینمای ما بدتر از افغانستان است. وقتی "عباس کیارستمی" در ژاپن فیلم می سازد، خوب این یعنی چه؟ وقتی مهمترین و بزرگترین اشخاص این سینما با آن قهر هستند، وقتی درب خانه صنفی اش را می بندند،این اسمش می شود ملوک الطوایفی که هر کسی راجع به سرنوشتش تصمیم می گیرد.
خوب پس چرا با این وضعیت آن پیشنهاد خارجی ات را نپذیرفتی و در اروپا مشغول به بازی نشدی؟ عزیزم آن چیزی که همه جا پیچید شایعه بود و اصلا پیشنهاد مهمی نبود. آن جلسه هم جلسه ای الکی بود. اگر جدی بود که دنباله اش را می گرفتم. دیدم پیشنهاد آنها آبکی است که اصلا سر و ته ندارد، من هم برگشتم تهران. آنچه مهم است اینکه در این شرایط، کمی از خودخوری های هم را دور بریزیم و به فکر سینما باشیم. در جامعه ای که برای انسان ارزش قائل نیستند،طبیعی است که سرنوشت سینما و تئاتر ما به چنین روزی می افتد. اولش نان و پنیر است و دوم کلمه و ادبیات و فرهنگ. وقتی کسی گرسنه است خوب چطور برود فیلم تماشا کند؟ زندگی انسان باید اول تامین باشد تا بتواند افزایش پیدا کرده و توسعه یابد اما مشکل آنجاست که ما برای این توسعه، برنامه ای نداریم.
چرا با توجه به اعلام قبلی، در برنامه هفت این هفته حضور نداشتی؟ من اولا سرگشته و شیدای آقای مهرجویی هستم. آقای جیرانی هم از دوستان خوب من است.اما کسالت داشتم و الان، همینطور که می بینی سرما خورده ام. اما خیلی دلم می خواست که بخاطر تشکر از مهرجویی و بخاطر طرفدارانم در این برنامه حاضر شوم که متاسفانه قسمت نشد.
در این موقع از سال سرما کجا بود؟ مثل اینکه خودت بدتر از من خانه نشین هستی. مگر ندیدی این چند روز چقدر باران و بوران بود.
به عنوان آخرین سوال،این روزها چه میکنی؟ فعلا هیچ کاری اما منتظر اکران فیلم "بی تابی بیتا" هستم.
[ یکشنبه 91/2/17 ] [ 11:46 صبح ] [ حسین ]
تهیهکننده، نویسنده و کارگردان: داریوش مهرجویی - خلاصه داستان فیلم: حامد آبان عکاس حرفه ای مجلات و روزنامه ها با خواندن کتابی چنان تحت تأثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال زدایی می شود که با لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می پیوندد و با عنوان "نارنجی پوش لیسانسه " به شهرت می رسد و... ___________________________________________________________________________________ - حاشیه نگاری از فیلم: - بازگشت دوباره داریوش مهرجویی به سینما-5 سال بعد از خاطرات تلخ سنتوری – مهرجویی در این مدت اما بیکار نبود دو رمان نوشت- یک تئاتر اجرا کرد. یک فیلم تجربی برای تلویزیون ساخت و یک فیلم نیمه بلند درباره تهران. که هر کدام طرفدارهای خودش را داشت. - انتخاب این طرح توسط مهرجویی غافلگیر کننده بود. او مدت ها روی فیلمنامه مرد اسباب بازی فروش کار کرده بود و حتی صحبت هایی با شرکت ال.جی برای ساخت سه بعدی آن داشت به طور همزمان هم گروهی در خارج ایران زمینه را برای ساخت فیلم کیمیای-رومی برای او فراهم می کردند. - اما این اولین غافلگیری مهرجویی برای طرفدارانش نبود. پروانه ساخت نارنجی پوش صادر شد و انتخاب هر بازیگری برای این فیلم واکنش های خودش را داشت. - حامد بهداد و میترا حجار اولین انتخاب های مهرجویی برای این فیلم بودند. انتخاب بهداد که به دنبال نامه جنجالی اش به فربرز عرب نیا در صدر اخبار سینمایی قرار داشت نارنجی پوش را در مرکز توجه رسانه ها قرار داد. - امید روحانی-اردشیر رستمی و فردوس کاویانی انتخاب های بعدی مهرجویی بودند. در این میان خبر رسید مهرجویی برای دو زن اصلی داستان ساره بیات و لعیا زنگنه را انتخاب کرده. ساره بیات به دلیل حضور در پروژه پیامبر امکان حضور در فیلم را نیافت و خبر انتخاب لعیا زنگنه هم هیچ وقت رسما اعلام نشد. لیلا حاتمی و طناز طباطبایی بازیگران بعدی نارنجی پوش بودند. - از 15 مهر فیلمبرداری فاز مستند در تهران آغاز شد و اوایل ابان فیلمبرداری فاز داستانی نارنجی پوش در اقدسیه با بازی حامد بهداد در نقش حامد آبان آغاز شد. - حاشیه مهم در این میان انتخاب سامان گوران بود که با تقلید حرکات عادل فردوسی پور در خنده بازار شناخته شده بود. کافه سینما برای نخستین بار این خبر را منتشر کرد فردای انتشار این خبر گوران در یک مصاحبه عجیب اعلام کرد شاید وقت نکند در نارنجی پوش بازی کند! مصاحبه ای که به از دست رفتن یک فرصت مهم برای او منجر شد. تلاش گوران برای تکذیب این مصاحبه بی ثمر بود. - جدیدترین فیلم داریوش مهرجویی در حالی آماده نمایش در جشنواره فجر میشد که بر اساس شنیدههای کافه سینما از کسانی که فیلم را دیدهاند نارنجی پوش فضای شاد و ریتم تند و سرحالی دارد. همچنین خبرها از بازیهای قابل توجه حامد بهداد، لیلا حاتمی، میترا حجار و ظناز طباطبایی حکایت دارد. مهرجویی این فیلم را با دوربین روی دست فرخ مجیدی در 31 جلسه در لوکیشنهای متعددی در شهر تهران فیلمبرداری کرده، فیلم در زمانی حدود 110 دقیقه آماده نمایش خواهد شد و هنوز خبری از آهنگسازش نیست. نارنجی پوش حاشیههای جالب توجهی هم دارد تعدادی از بازیگران فیلم از جمله امید روحانی و طناز طباطبایی در این فیلم با نام خودشان حضور دارند. حامد بهداد در نقش حامد آبان نقش مرکزی فیلم را به عهده دارد و لیلا حاتمی با نام لیلا نهال نقش همسر او را ایفا میکند. امید روحانی در این فیلم در نقش سر رفتگر و فردوس کاویانی نقش مربی رفتگری را به عهده دارد! همچنین امیر سیدی دستیار قدیمی مهرجویی در نقش خبرنگار در این فیلم حضور دارد. برخی از چهرههای رسانهای هم در فیلم جدید مهرجویی دیده میشوند. فرامرز روشنایی (روابط عمومی با سابقه سینمای ایران) و علیرضا حائری گوینده برنامه هفت (در نقش فیلمبردار گروه خبری) از جمله این افرادند. نمایش فیلم مهرجویی از اواسط جشنواره در سینماهای مردمی آغاز میشود - داریوش مهرجویی: برای نارنجی پوش هیچ صدایی زیباتر از برخورد جارو روی زمین نیست. یک حرکت آهنگین که نه تنها زمین را از غبار و آشغال می روبد که ذهن و روان خسته و پریشان او را نیز پالایش می دهد. او در دل نیمه شب، تنها و خستگی ناپذیر و با نوای جارویش زمزمه می کند و گویی صدایش در شهر می پیچد که: سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند/ پری رویان قرار دل چو بستیزند بستانند - لیلا حاتمی: ویژگی اول فیلم، همکاری با آقای مهرجویی بود که برایم خوشایند و لذت بخش است و همیشه دوست دارم با ایشان کار کنم. دیگر این که مایه اصلی فیلمنامه ، احترام به طبیعت بود، چیزی که در ایران به شکل جدی به آن توجه نمی کند و حتی خیلی ها کاملا از آن بی خبرند. من از این بی توجهی رنج می برم و خیلی برایم جالب بود که آقای مهرجویی به این موضوع پرداختند. البته طبق معمول کارهای آقای مهرجویی، این فیلم فقط محدود به یک موضوع نمی شود. - امید روحانی: هر چه بشود اگر به فرض حتی اصطلاح در هم نیاید ، مهم ترین حادثه سینمایی در میان تولیدات 1390 خواهد بود. یک فیلم شیرین، گزنده، طناز، و یک فانتزی جذاب و تماشایی و البته با یک پیام که ابعاد مختلفی دارد که می تواند پیامی بومی و محلی و گزنده باشد یا حتی در ابعاد جهانی و بین الملل، پیامی برای انسان معاصر در عرصه جهانی. - نظرات عوامل نارنجی پوش( لیلا حاتمی-وحیده محمدی فر-هایده صفی یاری-امید روحانی-طناز طباطبایی-فریو معیری و نظام الدین کیایی) درباره فیلم و پشت صحنه اش: اینجا - یک ترانه رپ که حامد ابان و پسرش در نارنجی پوش می خوانند: حامد و شهاب (هر دو): پدر و پسر از این تصویر شاکیان... من نمیفهمم مردم با کیان؟... شاید عاشق آشغالزاییان... جارو بکش... جارو بکش - تیتراژ نارنجی پوش را وحیده محمدی فر(عهمسر داریوش مهرجویی) ساخته و مهرجویی در این تیتراژ به عنوان بازیگر حضور دارد - نارنجی پوش در جشنواره سی ام فیلم فجر در حالی به نمایش در آمد که هیچ یک از عواملش برای حضور در نشست مطبوعاتی در برج میلاد حضور نیافتند. - نارنجی پوش بهترین فیلم بخش آسیای جشنواره فجر شد و در بخش سینمای ایران در 9 رشته کاندید شد که هایده صفی یاری برای تدوین و داریوش مهرجویی برای کارگردانی موفق به دریافت جایزه شدند. نامزد نشدن حامد بهداد برای بازیگر نقش اول مرد حواشی و اعتراض هایی را به دنبال داشت به طوری که مهرجویی در اختتامیه جایزه اش رابه او تقدیم کرد. - گفت و گوی داریوش مهرجویی با ماهنامه 24:زندگی را دلپذیر کنیم (اینجا) - سازنگان نارنجی پوش تلاش کردند این فیلم برای عید نوروز اکران شود اما شورای صنفی اجازه این کار را به آنها نداد. یک هفته ای از اکران نوروز نگذشته بود که دو فیلم گشت ارشاد و خصوصی از سینماهای حوزه هنری وشهرداری پایین کشده شدند. و شورای صنفی نمایش اعلام کرد نارنجی پوش می تواند به عنوان جایگزین این فیلم ها اکران شود. با این وجود سازندگان به دلایل مختلف از جمله آماده نبودن کپی از این اکران سر باز زدند. - نهایتا اما با پایان اکران خصوصی نارنجی پوش از اواخر فرودین اکرانش را آغاز کرد. - در اکران نارنجی پوش در دانشگاه علامه مهرجویی اعلام کرد حامد بهداد می تواند جایگزین خسرو شکیبایی باشد. گزارش خبری و تصویری اکران نارنجی پوش در دانشگاه علامه: اینجا و اینجا - حاشیه دیگر نارنجی پوش مصاحبه آزاده نامداری( مجری تلویزیون) با تماشا و اعلام این خبر که مهرجویی به او پیشنهاد بازی در نارنجی پوش را داده بود. رضا درمیشیان( مجری طرح فیلم) بلافاصله به این صحبت نامداری واکنش نشان داد و گفت: خانم نامداری کجا با آقای مهرجویی جلسه گذاشتند که ما بیخبریم؟(اینجا) -داریوش مهرجویی در مصاحبه ای صراحتا درباره اوضاع این روزهای سینمای ایران و حواشی اکران نارنجی پوش سخن گفت (اینجا) ___________________________________________________________________________________ - ویدئو اختصاصی از فیلم: آنونس "نارنچی پوش" / با کیفیت مطلوب / 13 مگابایت / --> دانلود <-- < type="text/java">// var cnt = document.getElementById("avID_e8d735d3");
آنونس "نارنچی پوش" / با کیفیت معمولی / 4 مگابایت / --> دانلود <--
کلبپ پشت صحنه «نارنجی پوش» / مدت: 1:32 / حجم: 5 مگابایت / --> دانلود <--
[ دوشنبه 91/2/4 ] [ 2:57 عصر ] [ حسین ]
|
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |