تیزرها و آنونسهای فیلم سینمای «آل» را اینجا دانلود کنید تیزر شماره یککیفیت بالاکیفیت متوسط فرمت 3GP ( مخصوص تلفن همراه ) تیزر شماره دوفرمت 3GP ( مخصوص تلفن همراه )تیزر شماره سهفرمت 3GP ( مخصوص تلفن همراه ) آنونس شماره یکآنونس شماره دوفیلم سینمایی تحسین شده «طلا و مس » به زودی بر پرده سینما ها می رود. تیزر این فیلم سینمایی را اینجا دانلود کنید:دانلود [ یکشنبه 89/2/19 ] [ 10:52 صبح ] [ حسین ]
دومین مراسم فرش قرمز سینمای ایران، یکشنبه شب با حضور دست اندرکاران فیلم سینمایی "آل" و جمعی از اهالی رسانه و سینما دوستان در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. شلوغی بیش از حد و استقبال مردم و علاقمندان سینما از مراسم فرش قرمز طوری بود که تمام محوطه بیرونی پردیس ملت و اطراف گاردهای کنار فرش پر از مشتاقان سینما و ستارههای آن بود. همین ازدحام باعث شد تا عبور عوامل فیلم و بازیگران از روی فرش قرمز کمی بیش از حد معمول به طول بینجامد تا مردم فرصت عکس گرفتن و امضا و یادگاری با بازیگران محبوبشان را داشته باشند. در این میان حضور مصطفی زمانی شلوغترین و پرشورترین بخش عبور از فرش قرمز بود. پس از عبور بازیگران، تهیه کننده و کارگردان و عوامل فیلم سینمایی آل از روی فرش قرمزی که در محل ورود به پردیس سینمایی ملت پهن شده بود، عوامل فیلم از ورودی ویژه به سالن لنتظار سینما رفتندو عکاسان رسانهها دقایقی از آنها جلوی تابلوی تبلیغاتی سایت سینمای ما عکس گرفتند. مراسم تقدیر از عوامل این اثر سینمایی در ساعت 21 در سالن شماره 3 پردیس ملت آغاز شد. امکان پهن کردن فرش سبز نداریم! در ابتدای این برنامه، نیما حسنی نسب منتقد سینما، مدیر سایت سینمای ما و مجری مراسم که یکی از مسئولان برگزاری برنامه هم بود با اشاره به برگزاری مراسم فرش قرمز در سینمای ایران به همت سایت سینمای ما اینطور شروع کرد: نخستین مراسم فرش قرمز سینمای ایران را برای فیلم سینمایی محاکمه برگزار کردیم و میان این مراسم تا تقدیر از دست اندرکاران فیلم آل فاصله زمانی نسبتاً طولانی شش هفت ماهه وجود دارد. این تاخیر دلایل مختلفی داشت؛ مثلاً بعضیها بیشتر دوست داشتند به جای فرش قرمز برایشان فرش سبز پهن کنیم که ما امکانش را نداریم! بعضی از فیلمسازها هم با این فیلهایی که میسازند بهتر است از روی همان آسفالت رد شوند تا فرش! در ابتدای مراسم کلیپی از نخستین مراسم فرش قرمز سینمای ایران پخش شد. قرار است زهرهترک شوید! حسنینسب دوباره روی صحنه آمد و گفت : امشب سایت سینمای ما و عوامل فیلم "آل" همه سعیشان را کردهاند تا شما را زهرهترک کنند. با این توضیح، مجموعه تصاویری از آثار سینمایی وحشتناک سینمای پخش شد که مورد توجه حاضران قرار گرفت. سازندگان و بازیگران فیلم در سه مرحل روی صحنه دعوت شدند و از آنها با اهدای لوح تقدیر و جایزه ویژه مدلینی تقدیر شد. گروه اول، عوامل فنی "آل" بودند؛ فرخ فدایی(صدابردار)، رضا حاج درویش(طراح صحنه)مهرنوش شاه حسینی (طراح لباس)، بهزاد عبدی (موسیقی)،بهرام دهقانی و رضا شیروانی(تدوینگر)،رحمت عبدالله زاده(مدیر تولید)، جواد جلالی (عکاس) و بهرام عظیمی و امیر پوریا(فیلمنامه نویس) و آذر معماریان (جانشین تولید). فدایی گفت که آل یکی از آثاری است که مخاطب به جز دیالوگ می تواند از عنصری به نام صدا برای رسیدن به محتوی استفاده کند شاه حسینی طراح لباس این اثر سینمایی نیز جدایی بخش طراحی صحنه و لباس را نقطه عطف فیلم آل دانست شیروانی تدوینگر این فیلم نیز "آل" را به دلیل تعلیق های بسیاری که داشت یکی از دشوارترین آثار خود در بخش تدوین برشمرد بهرام عظیمی نیز گفت: فیلمنامه این اثر سینمایی 3 بار توسط من، 17 بار توسط بهرامیان و 1 باز توسط امیرپوریا نگارش شد و اگر مشکلی در کار مشاهده می شود به حتم از کار من است پوریا نیز این اثر سینمایی را یک تریلر روانی نامید و آن را با آنچه مردم از فیلم وحشتناک تصور می کنند، مجزا قلمداد کرد. لوح تقدیر سایت سینمای ما همراه با جایزه ویژه شرکت پرشیا سروش (نماینده انحصاری محصولات مدلینی) توسط جناب آقای کشوری مدیر عامل محترم این شرکت به عوامل فیلم و بازیگران اهدا شد. تقدیر از هیچکاک ایران در ادامه این مراسم با پخش کلیپی از گزیده آثار ساموئل خاکیچیان از این کارگردان فقید سینمای ایران که با اثار سینمایی در ژانر وحشت شناخنه می شود تقدیر شد. حسنینسب پس از پخش این تصاویر از حاضران به دلیل کیفیت خیلی پایین فیلمها عذرخواهی کرد! و گفت شاید ما نباید بابت این فقدانهای فرهنگی عذر بخواهیم اما اینها تنها تصاویر باقیمانده از آثار یک فیلمساز مهم ایرانیست که زمانی هیچکاک ایران لقب داشت؛ فیلمسازی که "آل" به او و تجربههایش در سینمای ترس و دلهره تقدیم شده است. "آل" ادای دین به فیلم البته یادآور تلاشهای امیر قویدل کارگردان فیلم "ترن" و "بندر مهآلود"هم بوده و به همین دلیل از او هم در ابتدای مراسم یاد شد. همسر مرحوم قویدل هم در این مراسم حضور داشت و قرار بود کلیپی هم از آثار قویدل پخش شود که به دلیل طولانیشدن مراسم پخش نشد. خوشحالم که در ایران مراسم فرش قرمز به مردم تعلق پیدا کرد در بخش بعدی مراسم، همایون ارشادی، آنا نعمتی، هنگامه حمیدزاده و مصطفی زمانی بازیگران فیلم آل روی صحنه دعوت شدند و درباره این اثر سینمایی صحبت کردند. طبیعی بود که گروه بازیگران به ویژه مصطفی زمانی بیش از بقیه تشویق شوند. مصطفی زمانی، آناهیتا نعمتی، هنگامه حمیدزاده و همایوش ارشادی روی سن آمدند و چند دقیقه صحبت کردند. ارشادی گفت که از حضور در این اثر سینمایی خرسندم زیرا آل سبک جدیدی را در سینمای ایران بنا گذاشت. در سراسر دنیا فرش قرمز مربوط به افراد خاصی است اما خوشحالم در ایران این مراسم به مردم ما تعلق دارد و سایت سینمای ما این برنامه را برای مردم سینمادوست برگزار میکند. نعمتی نیز با تشکر از سایت سینمای ما با اشاره به شرایط دشوار ساخت این اثر سینمایی از دست اندرکاران آن تشکر کرد. آنا نعمتی اظهار داشت: در سینمایی که به ژانر اصلا توجه نمیشود، ساخت فیلمی مانند «آل» ریسک است و خوشحالم که این فیلم ساخته شد و در آن بازی کردم. مصطفی زمانی بازیگر اصلی فیلم «آل» هم با تشکر از دیگر عوامل این فیلم گفت: به دلیل اینکه در کشور دیگر کار کردیم همه با هم خانوادهای بودیم که توانستیم کار را به سرانجام برسانیم و به حضورم در این فیلم افتخار میکنم. زمانی حضور در فیلم را یکی از افتخارات خود قلمداد کرد. قرعهکشی جوایز توسط بازیگران فیلم انجام شد بخش دیگری از مراسم افتتاحیه، قرعه کشی برای انتخاب برگزیدگان این ضیافت بود. بازیگران هر کدام با اعلام اعداد این قرعه کشی را انجام دادند و برگزیدگان پنج مجموعه دی وی دی فیلمهای ترسناک از طرف کانون فیلم هشت و نیم و همینطور ده جایزه محصول خانگی مدلینی را به یادگار از خانه بردند. بخش قرعهکشی توسط بازیگران با شوخیهای بین مجری و بازیگران و حاضران و شوخیهای بامزه بهرام عظیمی که در ردیف اول نشسته بود و مدام شماره کارت خودش را اعلام میکرد، از لحظات جالب مراسم بود. احمد پور مخبر نداشتیم که حالشو ببریم! بخش دیگر مراسم حضور علی معلم (تهیهکننده) و بهرام بهرامیان (کارگردان) روی صحنه بود. علی معلم تهیهکننده "آل" و مدیر مسئول ماهنامه دنیای تصویر ضمن تشکر از عوامل برپایی مراسم فرش قرمز از وضعیت تبلیغات تلویزیونی فیلم انتقاد کرد: متاسفانه سینمای ایران در بند تجربههای تکراری است و عدهای سلیقه شان را به مردم دیکته میکنند و بعد از توجه به خواسته مردم میگویند. معلم با گلایه از وضعیت امروز سینمای ایران گفت: امروز وضعیت سینما بهگونهای شده است که تلویزیون نیز فقط تیزرهایی را پخش میکند که بازیگرانی مانند احمد پورمخبر در انتهای آن صحبت کنند و بگویند برو حالشو ببر... او به وضعیت سینما در پیش از انقلاب اشاره کرد، اینکه سینمای ایران در سال 55 و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل سیاستهای غلط سقوط کرده بود و فضای سینما بهگونهای شده بود که سینماگران نتوانند کار متفاوتی انجام دهند و حالا هم با همان خطر روبه رو هستیم. معلم ادامه داد: یک دموکراسی قلابی در سینمای ایران بهوجود آمده که جلوی پیشرفت را گرفته است و با این وضعیت به فیلمفارسی قبل از انقلاب میرسیم. وی درباره کار آیندهاش اظهار داشت: من هرازگاهی خوشم میآید که کار کنم و اگر فیلم «آل» در اکران شکست تجاری نخورد، امیدوارم فرصتی فراهم شود تا سال آینده فیلم دیگری را تهیه کنم. باید برای داوران جشنواره عینک ذرهبینی خرید بهرام بهرامیان که از شرایط نمایش جشنوارهای و اکران عمومی اولین ساختهاش گلایه داشت، در مراسم فرش قرمز افتتاحیه "آل" گفت: «آل» در نهایت صداقت و تلاش ساخته شد و سعی کردیم نوع جدیدی از نگاه را ارائه کنیم. علی معلم هم با سرمایه شخصیاش این فیلم را ساخت، اما حُب و بغض باعث شد این فیلم دیده نشود. بهرامیان به انتقادهای تند و تیز خود ادامه داد: «متاسفانه این فیلم با زحمت بسیار ساخته شد اما امروز بدون هیچ تیزر و تبلیغی، نمایش آن آغاز شده است. ازسوی دیگر به نظر میرسد عدهای با حب و بغض قصد دارند نگذارند فیلم دیده شود. من اطمینان دارم از آنجا که این فیلم درنهایت صداقت ساخته شده است میتواند نوع تازهای از نگاه را در سینما ایجاد کند. خودم میدانم که فیلم خوبی ساختهام. بهرامیان با اشاره به بازی خوب بازیگران فیلم گفت: مصطفی زمانی در فیلم آل و دو فیلم دیگر حضور پیدا کرد اما متاسفانه داوران جشنواره بازیهای وی را ندیدند و به نظر میرسد باید برای آنها عینک ذرهبینی درشت خرید. وی در مورد آنا نعمتی هم گفت که بازی متفاوت او در جشنواره شایسته تقدیر ویژه بود. بهرامیان از همایون ارشادی هم تشکر کرد و گفت که شما بهترین بازیتان را در این فیلم انجام دادید اما متاسفانه دیده نشد. بهرامیان در ادامه از عوامل فیلمش تک تک و با خطاب قرار دادن آنها در سالن تشکر کرد و خطاب به حاضران در مراسم گفت: «آل» بدون هیچ تبلیغ و تیزری اکرانش آغاز شده و خواهش میکنم اگر از فیلم خوشتان آمد، مبلغ آن باشید. پیش از نمایش فیلم، بخشهایی از پشت صحنه "آل" که بهرامیان برای این مراسم آماده کرده بود روی پرده رفت که روند تولید این فیلم را در ایران و ارمنستان به نمایش میگذاشت. ... و پایان شب دومین فرش قرمز سینمای ایران حاضران در برنامه سپس به تماشای فیلم "آل" نشستند و پس از پایان فیلم مراسم پذیرایی و شام برگزار شد. همه حاضران در مراسم یک بسته هدیه فرهنگی شامل دو سیدی عکس و تیزر و پشت صحنه "آل" و تراکتهای فیلم و یک جلد کتاب "یادداشتهای یک دوران سپری نشده" (علی معلم) از طرف سایت سینمای ما و موسسه دنیای تصویر دریافت کردند. شرکت پرشیا سروش نمایندگی محصولات مدلینی و شرکت آرپانوش تولید کننده محصولات ایستک و ایکستک و کانون فیلم هشت و نیم، سایت سینمای ما را در برگزاری هر چه بهتر این مراسم یاری کردند. [ پنج شنبه 89/2/9 ] [ 12:2 عصر ] [ حسین ]
[ دوشنبه 89/2/6 ] [ 3:26 عصر ] [ حسین ]
حاتمی کیا بودن سخت است. باید جامعه ای را [ جمعه 89/1/13 ] [ 6:36 عصر ] [ حسین ]
هفته نامه [ جمعه 89/1/13 ] [ 6:31 عصر ] [ حسین ]
لیلا اوتادی متولد 14 مرداد ماه 1362، دارای مدرک کارشناسی معماری داخلی از دانشگاه تهران است. وی با فیلم «چشمان سیاه» ساخته ایرج قادری بازیگری را آغاز کرد. اوتادی این روزها ایام پر مشغلهای را سپری میکند و پس از بازی در فیلمهایی چون عروسک، آدم کش، باغ قرمزو سفید و سیاه جدیدترین ساخته قاسم جعفری و پس از تهیهکنندگی یک فیلم کوتاه در حال فراهم کردن مقدمات تهیهکنندگی اولین فیلم بلند سینمایی خود است. گفتگوی نوروزی با او داشتیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم: تجربه و تحصیل قطعا هر دو اثرات مثبت خود را در روند رو به رشد بازیگر خواهد گذاشت اما نه تنها تحصیلات آکادمیک، بلکه زندگی آکادمیک هم خود مکمل یک بازیگری خوب است. چرا که تحصیلات در هر رشتهای به خصوص رشتههای هنری کمک به سزایی در شناخت استعداد و خلاقیت هنری به فرد میکند. مطالعه در نوع زندگیهای مختلف به خصوص در ارتباط با نقشهایی که پیشنهاد میشود بسیار حائز اهمیت است و در کنار آن قطعا نقش تجربه نیمه دیگر ماجراست. حس و تکنیک به شخصه معتقدم تلفیق حس و تکنیک جواب بهتری میدهد. تجربه به من ثابت کرده است که دانستن تکنیک قدم اول است و اگر میخواهی بازی متفاوتی ارائه بدهی باید راه تلفیق حس و تکنیک را خوب بدانی و این سختترین بخش ماجرا ست، اما اثر و نتیجه اش بسیار به ارائه یک بازی خوب کمک میکند. نوروز نوروز همیشه به من حس خوبی داده است و واقعا به معنای نو شدن همه چیز است.در نوروز همه چیز دچار تغییر میشود، از فصل و سال بگیرید تا حال و هوای انسان. همیشه هفتههای آخر اسفند را به خاطر حال و هوای آمدن نوروز و بهار دوست داشتهام. نوروز همیشه همراه با سنتهای خوب و اصیل ما ایرانیهاست، مثل خانه تکانی، عید دیدنی، عیدی دادن، سفره هفتسین و... امیدوارم سال خوب و پربرکتی برای ایرانیان باشد. نه گفتن را بلد بودم از اوتادی در مورد گزیده کاریاش در تمام این سالها پرسیدم و گفتم چرا مثلا فیلمی مانند «ناسپاس» را رد کردی که در پاسخ میگوید: «نه گفتن را بلد بودم!» در تمام این 9 سال که وارد عرصه بازیگری شدهام، خوشبختانه پیشنهادات زیادی بوده است و همکاران لطف بسیاری به من داشتهاند. سعی کردهام جواب این لطف را نه با زیاده کاری بلکه با گزیده کاری و ارائه بازیهای متفاوت در فیلمهای خوب و همکاری با کارگردانهای صاحب سبک جبران کنم. سینمای ایران در انتظار سوپر استار سوپر استار تعریفی مشخص در تمام دنیا دارد. بازیگری محبوب، مشهورو الگوی اکثر مردم که حضورش در فیلم، علاوه بر تضمین گیشه میتواند بازیهای حرفهای هم از خود به نمایش بگذارد. با این تعریف شاید بتوان گفت سینمای ایران در حال حاضر چهار یا پنج ستاره دارد و در انتظار یک سوپر استار است. ترجمه کتاب و شعر در حال حاضر مشغول ترجمه یک کتاب انگلیسی به زبان فارسی هستم. البته این اولین بار نیست که دست به ترجمه میزنم. البته علاقه به ترجمه از کودکی در من وجود داشت. یادم میآید زمانی که کودک بودم وقتی پدرم برایم کتاب انگلیسی میخرید، فورا شروع به ترجمه آن میکردم.در کنار ترجمه، کتاب شعرم نیز در حال اتمام است که با نام «و تو...» به زودی منتشر خواهد شد. خانواده خوشبخت خانواده خوشبخت چند نشانه بیشتر ندارد.خوشبختی در نگاه تک تک اعضای یک خانواده خوشبخت به زندگی مشهود است.برای من، خانواده خوشبخت خانوادهای است که افراد آن، درجه اول اهمیت را برای یکدیگر دارند.من همیشه وقتی دور از خانه و خانواده هستم، لحظه شماری میکنم که زودتر به خانه برگردم و در کنار خانوادهام باشم، این برای من یعنی خوشبختی. فیلم میسازم بعضی از نقشها و فیلمنامهها که به نظرم جالب میآمد، اما نمونهاش در سینمای ایران کمتر دیده میشد مرا تشویق کرد که سرمایه گذاری در فیلمهای مورد علاقهام را نیز تجربه کنم.در همین راستا یک فیلم کوتاه به نام «مهمانی زیر آب» را به تازگی تهیه کردهام که در مرحله صداگذاری و تدوین است. اولین فیلم بلند سینمایی خودم را هم به زودی و در اوایل سال آینده تهیه خواهم کرد که فیلمنامه آن در مرحله بازنویسی است.این فیلم که «شیطان شلوار لی میپوشد» نام دارد، در ژانر طنز ساخته خواهد شد. مطبوعات مطبوعات همیشه یکی از رسانههایی است که موظف به تبلیغ و کمک رسانی در عرصههای مختلف فرهنگی، ورزشی و سیاسی است. شاید در ایران، واژه کمکرسانی بیشتر به حاشیهسازی و... مبدل شده است، اما به هر حال نشریات فاخر و خوب هم کم نداریم. متاسفانه به تازگی شاهد چاپ مصاحبههایی دروغین از خودم در چند نشریه که بعضا زرد و برخی معتبر هم بودند، بودم و به همین دلیل تنها مصاحبههایی که در سایت شخصیام به آدرس www.leilaotadi.com قرار دارد مورد تاییدم است. امیدوارم روزی مطبوعات ما آنقدر حرفهای شوند که به کمک صنعت سینما، فوتبال و...بیایند، نه به... سینمای ایران از هرچیزی برایم مهمتر است از اوتادی در مورد موضوع پیشنهاد فیلم خارجی میپرسم که در جواب میگوید: ترجیح دادم با موافقت وزارت ارشاد این کار را انجام دهم و در جلسهای که با مسولین فرهنگی کشور داشتم و بررسی شرایط فیلم، به این نتیجه رسیدم که بازی در یک فیلم خارجی را به زمان دیگری موکول نمایم چرا که کشورم و سینمای آن برایم از هر چیز دیگری مهم تر و عزیز تر است. مربی بدنسازی بودم به نظرم بازیگر باید برای بازی در هر نقشی از نظر فیزیکی آمادگی داشته باشد واین آمادگی جز با ورزش مداوم میسر نیست.ورزش همیشه جزء لاینفک زندگیام بوده، من حتی تا چند سال پیش، به مدت دو سال مربی بدنسازی هم بودهام، اما به دلیل مشغله کاری نتوانستم آن را ادامه دهم، اما به طور مدام خودم این ورزش را پیگیری میکنم.در کنار این ورزش، تنیس و اسب دوانی را هم به صورت حرفهای دنبال میکنم. و سفر باید کرد... سفر تقریبا بهترین تفریح من است و آشنایی با فرهنگ و جوامع مختلف برایم همیشه جذاب است به همین دلیل زیاد سفر میکنم. در میان تمام کشورهایی که سفر کردهام میتوانم بگویم هرکدام یک ویژگی و شاخصه مختص به خود را داشتند و شاید نتوان گفت کدام یک از بقیه بهتر بوده است اما سفر به کشورها و جزایری که کمتر در موردش میدانیم و کمتر از آنها خواندهایم و شنیدهایم را بیشتر از همه دوست دارم. نمایشگاه عکاسی من عکاسی را از زمان دانشکده به دلیل اینکه رشتهام معماری بود انجام میدادم و به هر سفری که میرفتم دوربین را هم همراه خودم میبردم. در چند سفر آخرم، به این فکر افتادم که برای کودکان بیسرپرست کاری انجام بدهم. این موضوع دلیل اصلی برگزاری نمایشگاه عکسم در سال آینده است که به نفع یونیسف برگزار خواهد شد. برای برگزاری این نمایشگاه با موضوع شهرها چند تور دور اروپا و... انجام دادهام و این نمایشگاه در ایران و چند کشور دیگر به نفع یونیسف برپا خواهد شد. از لابهلای حرفها سه خواهر و یک برادر دارم. دوست دارم همه ژانرها را تجربه کنم به خصوص کارهای هنری، کمدی و اکشن را بیشتر دوست دارم. البته اگر در ژانر وحشت هم فیلمنامه خوبی به دستم برسد حتما آن را کار خواهم کرد. فکر میکنم آرمان همه انسانها در زندگی، آرامش و امنیت خاطر است.من هم از این قاعده مستثنا نیستم و دوست دارم در زندگی به آرامش و امنیت خاطر برسم. در درجه اول نقشی که به من پیشنهاد شده است حائز اهمیت است. بعد فیلمنامه، کارگردان و بقیه عوامل مثل نقشهای دیگرو... البته از همه مهمتر هر نقشی که بازی میکنم با تمام علاقهام بازی میکنم و تمام سعیام را میکنم که خروجی کار مطلوب باشد. فکر میکنم دغدغه اصلیام مفید واقع شدن است. موفقیت در زندگی هنری و زندگی شخصی را هم به این دغدغهها اضافه کنید. سینمای تجاری و هنری سینمای هنری یک سری اشلهای مخصوص به خودش را دارد که کاملا معیارها و آرمانهایش با سینمای تجاری متفاوت است.اعتقاد دارم که هر دو، برای بقای سینما و صنعت سینما لازم است. من هردو سینما را در جایگاه خود میپسندم و در هردوی آنها بازی کردهام و پاسخهای رضایتبخشی هم گرفتهام. تعریف اوتادی از بازیگری بازیگری فرصتی است برای تجربه شرایط و زندگیهایی که ممکن است در حالتهای عادی زندگی قادر به تجربه آنها نباشیم. مطمئنا بازیگری حرفه حساس و خاصی است که مورد توجه و قضاوت عموم مردم قرار میگیرد. ولی برای من بخش مهم شغلم این است که زندگیهای مختلفی را میتوانم تجربه و احساس کنم. رویای کودکی لیلا انسان وقتی کودک است به خیلی چیزها فکر میکند، شاید یک دورانی پزشکی، یک دورانی مهندسی و... فکر میکنم بازیگر شدن رویای کودکی خیلی از انسانهاست و بعضیها این رویا را دنبال میکنند و به آن میرسندو بعضی دیگر وقتی به سن بالاتری میرسند به چیزهای دیگری میپردازند و دنبال این کار نمیروند. بازیگری هم یکی از رویاهای قوی کودکیام بود که آن را دنبال کردم. [ جمعه 89/1/13 ] [ 6:0 عصر ] [ حسین ]
مهناز افشار در سال 76 و از تلویزیون و بازی در مجموعه «عشق گمشده» عرصه بازیگری را تجربه کرد و پس از آن سر از شورعشق، شیرهای جوان و دوستان سر در آورد. شورعشق ساخته شد و ناگهان دو چهره اصلی فیلم افشار و بهرام رادان به شهرتی باورنکردنی دست پیدا میکنند... و پس از آن بازی در فیلمهای خاکستری، نگین و دختری در قفس... اما در سال 83، شانس یک بار دیگر در خانه مهناز افشار را میزند و او با سه فیلم زهرعسل، کما و سیزده گربه روی شیروانی که با فروش بالایی روبهرو میشوند، به سینماها میآید افشار باز هم یک پله بالاتر میآید، ضمن اینکه، اکران تقریبا همزمان سه فیلم از او، نام و چهرهاش را بیشتر در اذهان ماندگار میکند. اما سال 83 و بازی در فیلم ایرج قادری، «آکواریوم» او را تا حد یک سوپراستار معرفی میکند و پس از آن بازی در سالاد فصل، تله و سرانجام فیلم دیدنی «آتشبس» و بازی در کنار محمدرضا گلزار... مهناز افشار، از خوشقولترین هنرپیشههای سینماست، اگر دوست نداشته باشد، برای مثال گفتگو کند، همان لحظه میگوید و این خوشقولی از نکات بارز زندگی اوست. این گفتگو چند ماه قبل با ایشان انجام شد، دلمان میخواست این گفتگو را در شمارهای چاپ کنیم که از خواندن آن لذت ببرید و چه شمارهای بهتر از نوروز... مهناز افشار «بیریا» به پرسشهای خبرنگار ما پاسخ داد، آنچه که میخوانید ماحصل این گفتگو است. با سپاس از مهناز افشار... قصه بازیگر شدن من پس از دیپلم قرار بود معماری بخوانم ولی چون در تربیت بدنی دانشگاه سراسری پذیرفته شدم، تصمیم گرفتم که تدوین بخوانم. چهار سال زیرنظر استاد مجید فخرایینژاد، تدوین خواندم و پس از آن هم خانم فضلاللهی که یک کار 90 دقیقهای با هم انجام داده بودیم، مرا به آقای نوابی برای بازی در اولین و آخرین کار تلویزیونیام «گمشده» معرفی کردند. آقای اسکندری طراح گریم بودند که من را به دفتر پویافیلم و آقای فرحبخش معرفی کردند و از آنجا استارت کار سینمایی من زده شد. تجربه یا تحصیل من فکر میکنم هر دو به نوعی موثر است. درست است که تدوین خوانده بودم که به هرحال شاخهای از هنر سینماست، اما پس از آن کلاسهای بیان را نزد آقای سمندریان گذراندم و مطالعات زیادی در زمینه بازیگری داشتم، با این حال به نظر من، هم تجربه، هم تحصیل، نه فقط در سینما، بلکه در همه رشتهها بسیار مهم و تاثیرگذار است. گمشده با سریال «گمشده» و با تلویزیون به عرصه تصویر معرفی شدم، اما پس از آن در تلویزیون کار نکردم. خیلیها از من میپرسند، چرا؟ معتقد هستم، مسیرم همیشه هدایت شده است و من تنها باید تلاشم را انجام بدهم و این مسیر برای من فقط در سینما رقم خورده بود و تا الان هم به همین منوال پیش رفته است. ضمن اینکه من هیچ وقت کار در تلویزیون را برگشت به عقب نمیدانم و از آنجایی که همیشه دوست دارم، خلاف موج و خلاف روالی که رایج است، عمل کنم، چند ماه پیش قرار بود در سریال «شمسالعماره» سامان مقدم کار کنم، ولی یک جراحی فک برای من پیش آمد و حدود 20 روز نمیتوانستم صحبت کنم در واقع قسمت نبود که در تلویزیون کار کنم و بازیگر دیگری جایگزین من شد. آتشبس «آتشبس» نشان داد که زوج گلزار و افشار میتوانند به گیشه رونق بخشند. اما این اتفاق در «کلاغ پر» نیفتاد! من معتقدم یک زوج سینمایی اگر در یک فیلمی جواب میدهند به این دلیل است که در جای خودشان قرار گرفتهاند! ضمن اینکه من به کار گروهی اعتقاد دارم و به نظرم از گروه تدارکات گرفته تا کارگردان همه در موفقیت یک پروژه موثر هستند و صرفا به این که حضور یک بازیگر به تنهایی میتواند موفقیت یک فیلم را تضمین کند، اعتقاد ندارم. چون معتقدم اگر بازیگر به درستی سر جایش قرار نگیرد و کار گروهی درست نباشد، آن کار موفق نخواهد شد. نمونه این موضوع را حتی در هالیوود هم میشود دید. بازیگرانی هستند که در یک فیلم زوجهای موفقی هستند، اما همین زوج در فیلم بعدی موفق نیستند. از صفر شروع کردم برای من چه در زندگی حرفهای و چه در زندگی شخصی، مهمترین اصل، انسانیت و تواضع است و فکر میکنم که انسان هر قدمی که بر میدارد نباید گذشته را فراموش کند. من هیچ وقت فراموش نمیکنم که من همان «مهناز افشار»ی هستم که از صفر شروع کردم، حتی تجربیات و اشتباهات گذشتهام، درسی بوده برای امروز و فردا و از همه این تجربیات برای قدمهای آینده در زندگیام استفاده میکنم... از او میپرسیم تا اینجای زندگی خوشبخت بودید؟ ببینید، به نظرم در این دنیا هیچ چیز مطلق نیست. به اعتقاد من همه چیز بالا و پایین و کم و کاست دارد، اما خدا را شکر به خاطر عشق و اعتقادات قلبی که دارم خوشبختی را در این میدانم که اولا خانوادهام سلامت هستند و تن خودم سالم است و دوم اینکه صفات بدی که در درون هر انسانی است و ممکن است درون من هم باشد را سعی میکنم از بین ببرم، خدا را شکر... فعلا خوشبختم.
از او میپرسیم تا اینجای زندگی خوشبخت بودید؟ ببینید، به نظرم در این دنیا هیچ چیز مطلق نیست. به اعتقاد من همه چیز بالا و پایین و کم و کاست دارد، اما خدا را شکر به خاطر عشق و اعتقادات قلبی که دارم خوشبختی را در این میدانم که اولا خانوادهام سلامت هستند و تن خودم سالم است و دوم اینکه صفات بدی که در درون هر انسانی است و ممکن است درون من هم باشد را سعی میکنم از بین ببرم، خدا را شکر... فعلا خوشبختم. شور عشق یادم هست که شور عشق، اولین فیلمی بود که با اقبال جوانان روبهرو شد وبه اصطلاح جوانپسند بود. شور عشق در مورد رابطه جوانان ساخته شده بود و آن زمان هم فروش خوبی داشت. البته زرشک زرین هم یادم هست که به این فیلم تعلق گرفت! خیلی جالب بود که آن جایزه و آن جشنواره، فقط یک بار اتفاق افتاد و آن هم نصیب شور عشق شد. تا آن جایی که من به یاد دارم این فیلم بین قشر جوان جامعه بسیار موفق بود و به ناموفق بودن این فیلم اعتقادی ندارم.
تغییر و تحول در زندگی معمولا آدمهای خردادی، انسانهای بسیار متغیری هستند من هم این گونه هستم! حتی شده برای تغییر یک لیوان را جابهجا کنم. برای تغییر در حال و هوای جایی که زندگی میکنم، این کار را میکنم. من بزرگترین کارها را برای تغییر حالم انجام میدهم و اصلا هم برایم اهمیتی ندارد که آن کار سخت باشد یا آسان، به طور کلی خیلی اهل تغییر و تحول هستم. حمایت از کودکان غزه فکر میکنم عید دو سال پیش بود که به اتفاق یک عده از دوستان رفتیم دیدار بچههای بیسرپرست. من به کارهای انساندوستانه علاقه دارم و اهل شعار دادن هم نیستم، وقتی ماجرای غزه را فهمیدم بخشی از دستمزدم را بخشیدم و سند این موضوع هم هست پس از آن هم اعلام کردم «حاضرم به غزه بروم». ویژگیهای خوب و بد اخلاقی بارزترین مشخصه منفی اخلاقی من این است که فکر میکنم کمی عجول هستم و بارزترین مشخصه مثبتم هم این است که تا آنجایی که بتوانم سعی میکنم به شخصیت دیگران لطمهای وارد نکنم! پدر پدر قوت قلبی برای من در زندگی بود، یاد او همیشه در خاطرم است، روزی نیست که با یاد پدر زندگی نکنم، او همه چیز من در این زندگی بود، مادرم مونس من است، بدون او زندگی برای من دیگر معنا ندارد. دوستی در سینما خدا را شکر، با همه همکارانم ارتباط تعریف شده و دوستانهای دارم. نه خیلی زیاد صمیمیت دارم و نه خیلی زیاد دورم و سعی میکنم، رفتار مناسبی داشته باشم. خاک وطنم من حدود هفت، هشت سال پیش از خارج از کشور یک پیشنهاد خارجی داشتم، معتقدم اگر شرایط رفتن به این گونه باشد که بتوانم بروم و فیلم خوبی بازی کنم و بعد هم به مملکت خود بازگردم و کار کنم، حتما این کار را خواهم کرد، به این دلیل که من خاک وطنم را با هیچ جای دنیا عوض نخواهم کرد! بلوتوث جعلی حدود چند ماه پیش بود به من خبر دادند که 2، 3 تا بلوتوث به نام من آمده... من هم به سردار روزبهانی مراجعه کردم، بلوتوث مشخص بود که جعلی است و من نیستم. مثلا مادر من که یک آدم سنتی است و اهل تکنولوژی هم نیست، متوجه شد که یک مسئله غیراخلاقی در مورد من پخش شده! این اتفاق اثر منفی برای من دارد و اینها خدشههایی است که به روحیه و شخصیت آدم وارد میشود. من شکایت کردم و حتی نامهای هم به سردار احمدیمقدم نوشتم بابت نوع برخوردی که صورت گرفته و از همین جا به خاطر پیگیری که صورت گرفت از سردار احمدیمقدم و سردار روزبهانی تشکر میکنم. ورزش شنا را به صورت مستمر انجام میدهم و اگر بتوانم اسکی هم میکنم. اهل قرمز و آبی هم نیستم، چون اصلا فوتبال را دنبال نمیکنم، ولی وقتی احساس میکنم تیم ملی با پیروزی خود یک امتیاز مثبت برای مردم و خاک وطنم کسب میکند آن را دنبال میکنم، چون من عاشق ایرانم، به همین دلیل هر اتفاقی که یک ارزشی و حرمتی به این خاک اضافه کند، برای من ارزشمند است. به نظر من همه چیز در زندگی تاثیرگذار است همان طور که یک رنگ تیره میتواند روحیه شما را، کمی غمگین کند، یک رنگ روشن شما را شاد میکند. دنیای بازیگری شاید در سالهای آینده، شاهد آن باشید که مهناز افشار دیگر بازی نکند. به این دلیل که فکر میکنم باید دنیاهای دیگری را هم تجربه کنم. ستاره در سینما ببینید تعریف ستاره در دنیا یک جور است و در ایران جور دیگر. ستاره در ایران به بازیگری گفته میشود که دانش و علم این کار را داشته باشد، مردم دوستش داشته باشند و فیلمهایش پرمخاطب باشد. در کل، ستاره کسی است که به معنای واقعی «بازیگر» باشد. در مورد خودم معمولا به این مقوله فکر نمیکنم که ستاره هستم، چون اعتقاد دارم باید کمی بیشتر بیاموزم، هر چند که معتقدم باید خیلی تلاش کنم. هزینه من با هزینه زندگی میکنم! اگر همین الان تصمیم بگیرم که همه پول موجود در کیفم را خرج کنم، خرج میکنم و برعکس، معمولا مشخص نیست که چه زمانی هوس خرج کردن میکنم! فروش فیلم به نظر من هیچ اشکالی ندارد که در یک مقطعی باعث شویم تماشاچی که با سینما قهر کرده بیاید و با سینما آشتی کند و بعد از آن فیلمهای بهتری هم ببیند. درست مثل «اخراجیهای 2»، فروش آن، به سود سینمای ایران بود. [ جمعه 89/1/13 ] [ 2:0 عصر ] [ حسین ]
از لابهلای حرفها مادر: عزیزترین و نازنینترین. پدر: عزیزترین و نازنینترین و بزرگترین کمبود زندگی من. اگر یک دیوار سفید داشته باشید چه چیزی روی آن مینویسید؟ یا حق. * اگر الان بازیگر نبودم، حتما یک مکانیک خودرو بودم!! در حال حاضر در رشته معماری داخلی دانشگاه آزاد تحصیل میکنم. یک خواهر و دو بردار دارم. معمولا مد را خودم برای خودم درست میکنم و از جامعه الگوبرداری نمیکنم. سالها قبل تا حدودی دف را آموزش دیدم و دوست دارم که سه تار هم بیاموزم. از او بیشتر بدانیم مهناز خانوم افشار در گذشتههای نه چندان دور مجسمهسازی و پتینه میکرد، اما گرفتاریها و کمبود وقت دیگر اجازه نداد که این کار را ادامه بدهد. او عاشق فیلم دیدن است و گاهی شده که سه فیلم پشت سر هم ببیند. خلوت و تنهایی را دوست دارد. او مجسمهسازی را خیلی دوست دارد، میگوید: شاید روزی نمایشگاهی از مجسمههایم برگزار کنم. او چند ماه پیش در گفتگو با مجله زندگی ایرانی گفته بود که: «من الان 32 سالمه، شاید به خاطر سن و سالم فکر میکنم که یک بازیگر متاسفانه در سینمای ایران نمیتواند نقشهای متعدد و متفاوتی را پس از یک سنی بازی کند و نقشهای ما به تکرار میرسد. البته هستند بازیگران میانسال و خوشذوقی که بازیگران قابلی هستند و جزو افتخارات ما محسوب میشدند، اما باز هم به خاطر محدودیتهای انتخاب نقش فکر میکنم که جای چندانی برای بازیگرانی از نسل ما باقی نماند! شاید هم روزی از بازیگری خداحافظی کنم، اما الان این را قطعی نمیگویم، وقتی خواستم این کار را انجام دهم، حتما آن را بیان خواهم کرد. من نقشهای متفاوتی را تجربه کردهام، باید فرصت به جوانترها داده شود و آنها هم وارد بازی و عمل شوند، ضمن اینکه تعداد کسانی که هر روز به صنعت سینما میآیند، زیاد و زیادتر میشود. گرچه باید اشاره کنم که دوست دارم در روزهای اوج، بازیگری را ترک کنم. من مثل همه کسانی که دوست دارند، مدام به خودشان برسند نیستم، در کل سعی میکنم تا همیشه روی فرم باشم، مثل خیلی از کسانی که اهل آرایش کردن هستند، نیستم... کسانی که با من کار میکنند، هم این را میدانند که این جوری نیستم و گریمورها هم در حد معقول روی صورتم کار میکنند. او غذاهای مدرن را خیلی خوب بلد نیست درست کند، اما دستپختش در غذاهای سنتی نسبتا بد نیست. خانواده افشار ریشه مذهبی دارند، به همین خاطر در ابتدا با بازیگر شدن او مخالف بودند. «به خاطر تدوینی که خوانده بودم کمی هم با فضاهای هنری از طریق زن داییام که در دانشکده سوره هستند، آشنا بودم. اما یادم است که روزهای اول و چند کار اول، مادرم سر قراردادها با من میآمد.» گفتگو با مهناز افشار حاشیه افشار از جمله بازیگرانی است که مطبوعات زرد، تیترهای زیادی برای او میزنند، میخواهیم بدانیم، مهناز افشار به حاشیه علاقه دارد؟ من تاکنون طوری زندگی کردهام که حاشیه نداشته باشم. این موضوع را غیر از نشریات زرد، آدمهای اهل قلم و مطبوعاتی که کمی از حواشی دور هستند و همکارانم، همه میدانند که من جزو بازیگران بیحاشیه هستم. ولی به نظرم موضوع مطبوعات زرد در همه جای دنیا مرسوم است و هیچ اشکالی هم ندارد، ولی حرف من این است که ای کاش حواشی که به آنها میپردازیم، کمی به واقعیت نزدیک باشد نه حواشی که به زندگی خصوصی و حرفه افراد صدمه میزند. البته من خودم هم در این موضوع بیتقصیر نبودم و در شروع کارم نه در سنی بودم که بدانم چطور باید صحبت کنم و نه تجربه زیادی داشتم و ممکن بود، بعضی اوقات با جابهجا گفتن دو کلمه، باعث ایجاد حاشیه شوم اما الان شکر خدا زیاد حاشیهای ندارم.
شهرت یا محبوبیت من محبوبیت را بیشتر از شهرت دوست دارم چون فکر میکنم دوامش بیشتر از شهرت است. خب حُسن محبوبیت این است که وقتی از کنار یک نفر رد میشوی، حالا پیر یا جوان، زن یا مرد، بزرگ یا کوچک و... وقتی به من لبخند میزنند، حس میکنم که منِ مهناز افشار، در گوشهای از ذهن او اثر مثبتی داشتهام و این برای من بسیار دلنشین است. ولی جنبه منفی این موضوع هم این است که فکر میکنند بازیگرها، آدمهای عجیب و غریبی هستند و از کره دیگری آمدند که این، یک مقدار برایم آزاردهنده است. از او میپرسیم: خیلیها میگویند که بازی شما در «امشب شب مهتابه» اشتباه بود. حالا که نتیجه کار مشخص شده اگر دوباره به عقب برگردید باز هم در این فیلم بازی میکنید؟ میگوید: من فیلم را یک بار بیشتر ندیدم، اما اگر زمان به عقب برگردد، حتما در مورد پذیرش نقش «امشب شب مهتابه» بیشتر فکر خواهم کرد! من برای همه کارهایم زحمت میکشم چون کارم برایم مقدس است. ولی بعضی اوقات وقتی وارد کار میشوی صحبتهایی که از قبل شده فراموش میشود و درگیر یک سری اتفاقات در کار میشوی که بعد پشیمان میشوی، که چرا اصلا چنین کاری کردی! ولی معتقدم که من در این فیلم تلاش خودم را کردم. خانواده خوشبخت خانوادهای است که قلبشان برای هم بتپد! من در یک خانواده اصیل و سنتی بزرگ شدم که قلب تکتک اعضای خانواده برای هم میتپد، فقط جای خالی پدرم را احساس میکنیم و بعد از پنج، شش سال هر وقت دور هم جمع میشویم حتما یادی هم از پدرم میکنیم. این انسجام خانوادگی و اینکه حال هم و خوشی و ناخوشی یکدیگر برای همه مهم باشد، ارزشمندترین ویژگی یک خانواده است و میشود به این خانواده گفت خانواده خوشبخت. من خدا را شاکرم که الان مادر، خواهر و برادرانم را در کنارم دارم. ماندگاری به نظر من، «مهناز افشار» اگر در زندگی و حرفهاش انسان باشد و حضور مثبتی داشته باشد، در ذهن اطرافیان و مردم خواهد ماند.
جشنواره فجر تاکنون سیمرغ جشنواره فجر را کسب نکردهاید چرا؟ ببینید جایزه گرفتن برای من مهناز افشار که روحیه کودکی خودم را هنوز دارم، بسیار جذاب است، اما معتقدم که حتما حقم نبوده! چون اگر حقم بود، حتما این اتفاق میافتاد. اصولا من در زندگی به دایره تقدیر معتقدم، به نظرم همه چیز از پیش مقدر شده است و اگر قرار باشد مهناز افشار جایزهای کسب کند، هیچ چیز در این دنیا نمیتواند جلوی این اتفاق را بگیرد و برعکس. [ جمعه 89/1/13 ] [ 1:0 عصر ] [ حسین ]
اکران نوروزی 1389 با پنج فیلم متفاوت از سینمای ایران شروع شده است. در این نوشته مروری کوتاه داریم بر این پنج فیلم اکران عمومی در تهران و شهرستانها:
فروش فیلم ها در سال 89
اکران نوروز 1389 با فروش بالای فیلم سینمایی «تسویه حساب» به کارگردانی تهمینه میلانی که موضوعی درباره زنان دارد،? به نام زنان رقم خورده است. «تسویه حساب» که بعد از سه سال توقیف رنگ اکران به خود دید، صدرنشین فروش سینماها در نوروز 1389 است. این فیلم که در گروه سینمایی استقلال روی پرده رفته، در 11 روز اکران بیش از 170 میلیون تومان فروخته است. «تسویه حساب» برای نخستین بار در بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و داستان چهار زن بزهکار است که از زندان آزاد شده و درصدد انتقام?گیری از مردان برمی?آیند. لادن مستوفی، مهناز افشار، بهاره افشاری و السا فیروزآذر در نقش این چهار زن ظاهر شدهاند و اکبر عبدی، احمد مهران?فر و محمدرضا شریفی?نیا از جمله بازیگران مرد فیلم هستند. «سلام بر عشق» به کارگردانی اصغر نعیمی دیگر فیلم پرفروش نوروز امسال است. این فیلم در 11 روز 90 میلیون و 800 هزار تومان فروخته است. دومین فیلم سینمایی نعیمی در گروه سینمایی عصرجدید روی پرده است. نیکی کریمی، امین حیایی، الناز شاکردوست، آتیلا پسیانی و احمد پورمخبر بازیگران «سلام بر عشق» هستند که به گفته نعیمی موضوعی اجتماعی را در بستری ملودرام مطرح می?کند. «هیچ» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، در 11 روز اکران 60 میلیون تومان فروخته است. فیلم کاهانی در جریان برگزاری جشنواره فیلم فجر فقط یک نمایش داشت و همین مسئله تصوراتی در مورد وجود مشکلاتی در جریان اکران عمومی فیلم به وجود آورد، اما چهارمین فیلم سینمایی کاهانی بدون سانسور امکان نمایش در نوروز 89 را به دست آورد. این فیلم پربازیگر ماجرای مرد پرخوری است که حضور او در خانواده?ای پرجمعیت مسیر زندگی این خانواده را تغییر می?دهد. مهدی هاشمی، مرضیه برومند، نگار جواهریان، پانته?آ بهرام، باران کوثری، احمد مهران?فر، مهران احمدی و نیره فراهانی بازیگران فیلم «هیچ» هستند، فیلمی که در گروه سینمایی آزاد در 18 سالن روی پرده است. «طهران تهران» به کارگردانی داریوش مهرجویی و مهدی کرم?پور هم در 18 سالن سینما و در گروه سینمایی آزادی روی پرده است. این فیلم در 11 روز 60 میلیون تومان فروخته است. این فیلم دو اپیزودی که طبق گفته محمدعلی حسین?نژاد تهیه?کننده آن، جای خالی اپیزود مربوط به زندهیاد سیف?الله داد در آن خالی است، دو روایت از شهر تهران از نگاه دو فیلمساز از نسل?های مختلف است. پانته?آ بهرام، قربان نجفی، فریده سپاه?منصور و مهتاج نجومی از بازیگران اپیزود اول?اند. رضا یزدانی، رعنا آزای?ور، طناز طباطبایی و برزو ارجمند بازیگران اپیزود «تهران.. سیم?آخر» به کارگردانی کرم?پور هستند. این فیلم قصه چند نوازنده جوان را که دنبال مکانی برای برگزاری کنسرت می?گردند به تصویر می?کشد. اکران «عیار 14» به کارگردانی پرویز شهبازی در نوروز نیز ادامه دارد. این فیلم تاکنون 160 میلیون تومان فروخته و از چهارشنبه 11 فروردین سینمای سرگروه خود، قدس را به فیلم «پوپک و مش?ماشالله» به کارگردانی فرزاد موتمن واگذار خواهد کرد. [ سه شنبه 89/1/10 ] [ 12:32 عصر ] [ حسین ]
خانه سینما گزارش فروش 58 فیلمهای سینمایی که در سال 1388 اکران شدند را منتشر کرد. خانه سینما گزارشی از فروش فیلمهای سینمایی در سال 1388 منتشر کرده که در زیر میخوانیم: یکی از اتفاقات ویژه سینما در سال 1388 تعداد فیلمهای سینمایی بود که در این سال روی پرده رفت. در این میان فروش 12 فیلم بالای یک میلیارد تومان و فروش رکورد شکن «اخراجیها2» سینمای ایران را در زمینه فروش و اکران فیلمهای سینمایی وارد مسیر تازهای کرد، هرچند که همچنان تعداد زیادی فیلم در انتظار اکران هستند و در میان فیلمهایی که امسال اکران شدند میتوان نمونههایی را یافت که فروش آنها حتی به 5 میلیون تومان نرسیده است. در سال 1388، 58 فیلم سینمایی اکران شد. تعداد سالنهای سینما و شرایط اکران فیلم های سینمایی همواره رابطه نزدیک و تنگاتنگی با هم داشتند، به گونهای که بسیاری از کارشناسان فروش نسبتاً بالای فیلمهای سینمایی را در سال 1388 به سه عامل راهاندازی پردیسهای سینمایی و فعالیت این سالنهای سینما در مناطق مختلف شهر تهران دیگری موفقیت شورای صنفی نمایش و دست آخر حمایت های سینما شهر در تامین کپی فیلم همزمان برای شهرستانها مربوط میدانند. در حال حاضر بر اساس آماری که از سوی موسسه سینماشهر اعلام شده است، 212 سالن سینمای فعال در ایران وجود دارد که مجموع این سالنها 131044 صندلی دارند. نکته قابل توجه اینکه تعداد سالنهای موجود غیرفعال بیشتر از سالنهای فعال است. 215 سالن غیرفعال سراسر ایران 106985 صندلی دارد و 6 سینمای نیمهفعال هم در ایران موجود است که 3200 صندلی دارد. * «اخراجیها2» ابتدای سال 1388 سینماهای سراسر کشور شلوغترین مقطع فعالیت را پشت سر گذاشتند. اکران «اخراجیها2» در حالی که تبلیغات گستردهای در مورد آن صورت گرفته بود در نوروز آغاز شد. «اخراجیها2» پس از 79 روز اکران در 29 سینما به فروش 3 میلیارد و 800 میلیونی در تهران و 4 میلیارد و 700 میلیونی در شهرستان دست پیدا کرد که مجموع فروش آن به 8 میلیارد و 500 میلیون تومان رسید. این فیلم با موضوع دفاع مقدس روایتی است کمدی از اسیر شدن تعدادی رزمنده جنگ تحمیلی ایران و عراق و قسمت دوم فیلم سینمایی «اخراجیها» محسوب میشود. * «دو خواهر» «دوخواهر» به کارگردانی محمد بانکی پس از 90 روز نمایش در 22 سینما، 1 میلیارد و 350 میلیون تومان در تهران و 1 میلیارد و 275 میلیون تومان در شهرستانها و در مجموع 2 میلیارد و 625 میلیون تومان فروخت. بانکی در این فیلم از محمدرضا گلزار در دو نقش استفاده کرده است. این فیلم ماجرای مردی است که با دو خواهر ارتباط برقرار میکند و دست آخر دست او برای این خواهرها رو میشود. * «زندگی شیرین» «زندگی شیرین» به کارگردانی قدرتالله صلحمیرزایی به مدت 62 روز در 24 سینما اکران شد و در نهایت 880 میلیون تومان در تهران و 1 میلیارد و 275 میلیون تومان در شهرستانها و در مجموع 2 میلیارد و 625 میلیون تومان فروخت. صلحمیرزایی در این فیلم به سبک کارهای چند سال اخیر خود با جواد رضویان کار کرده و داستان مرد خوانندهای را روایت میکند که ورود برادر دوقلوی او به ایران دردسرهایی را برایش به وجود میآورد. * «درباره الی...» «درباره الی...» به کارگردانی اصغر فرهادی یکی از فیلمهای نوروزی سال 1388 بود که اتفاقاتی غیر منتظره در جریان اکران فیلم زمان نمایش آن را به اواخر خرداد 1388 موکول کرد. برخی همین مساله را یکی از دلایل جدی بالا نرفتن مجموع فروش فیلم از 2 میلیارد تومان عنوان میکنند. «درباره الی...» بعد از 99 روز نمایش در 25 سالن 1 میلیارد و 200 میلیون تومان در تهران و 800 میلیون تومان در شهرستان ها و در نهایت 2 میلیارد تومان فروخت. فیلم تحسین شده اصغر فرهادی ماجرای سفر پرحاشیه و اتفاق چند دوست به صورت دسته جمعی به شمال کشور است؛ سفری که اتفاقات غیر منتظرهای را پیش روی مسافران قرار میدهد. * «پسر تهرونی» «پسر تهرونی» ساخته کاظم راستگفتار پس از 78 روز اکران در 25 سالن به فروش 950 میلیون تومان در تهران و 900 میلیون تومان در شهرستان ها و در مجموع 1 میلیارد و 850 میلیون تومان دست پیدا کرد. آنچه به عنوان خلاصه قصه فیلم منتشر شده عبارتست از: سروش تهرانی به تازگی از آمریکا برگشته و پدرش اصرار به ازدواج او دارد. اما سروش که در گذشته 5 بار شکست عشقی خورده حاضر به ازدواج نیست. * «خروس جنگی» «خروس جنگی» به کارگردانی مسعود اطیابی یکی دیگر از فیلم های میلیاردی سال 1388 است. این فیلم بعد از 95 روز نمایش در 21 سالن در تهران 920 میلیون تومان و در شهرستان 850 میلیون تومان و در مجموع 1 میلیارد و 780 میلیون تومان فروخت. مسعود اطیابی این فیلم را با بازی مریلا زارعی و رضا عطاران درباره زن و شوهری است که تصمیم میگیرند مدتی جایشان را با هم عوض کنند، قرار گرفتن در جایگاه یکدیگر برای هر کدام ماجرایی را بوجود میآورد. *«نیش زنبور» «نیش زنبور» به کارگردانی حمیدرضا صلاحمند در مدت 72 روز اکران در 25 سینما، 950 میلیون تومان در تهران، 800 میلیون تومان در شهرستان و در مجموع 1 میلیارد و 750 میلیون تومان فروخت. این فیلم درباره دو دوست از دو طبقه اقتصادی و اجتماعی متفاوت است که روزگار خوبی را با یکدیگر گذراندهاند اما جریانی تازه ارتباط قدیمی آنها را وارد فضای تازهای میکند. * «سوپراستار» نخستین رقم فروش میلیاردی در سینمای ایران به نام فیلمی از تهمینه میلانی ثبت شده است. «آتش بس» اولین فیلمی بود که در تاریخ سینمای ایران فروش آن از مرز یک میلیارد تومان گذشت. این کارگردان سال 88 «سوپراستار» را در نوروز روی پرده داشت. فیلمی که بعد از 79 روز اکران در 25 سینما در تهران 900 میلیون تومان و 700 میلیون در شهرستانها و 1 میلیارد و 600 میلیون تومان در مجموع فروخت. این فیلم با بازی شهاب حسینی در نقش سوپراستار فیلم داستان یک بازیگر ستاره سینماست که ورود دختری نوجوان به زندگی او، مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. * «بیپولی» «بیپولی» دومین فیلم سینمایی حمید نعمتالله، پس از 79 روز اکران در 25 سینما در تهران 800 میلیون تومان، در شهرستانها 750 میلیون تومان و در مجموع 1 میلیارد و 550 میلیون تومان فروخت. این فیلم کمدی با بازی لیلا حاتمی و بهرام رادان در نقشهای اصلی ماجرای زن و شوهری است که در ابتدای زندگی تا مرز فقر پیش میروند. * «کتاب قانون» «کتاب قانون» که به عنوان اولین فیلم رفع توقیف شده در مدیریت جدید سینمایی روی پرده رفت و در تهران 950 میلیون تومان و در شهرستانها 450 میلیون تومان و در مجموع 1 میلیارد و 500 میلیون تومان فروش داشت. این ساخته مازیار میری نگاهی انتقادی به دیدگاه برخی افراد در ایران به دین و دینداری دارد. فیلم ماجرای مسلمان شدن زنی مسیحی و حضور او در ایران به عنوان همسر مردی ایرانی است. * «محاکمه در خیابان» «محاکمه در خیابان» که به عنوان تازهترین فیلم مسعود کیمیایی در 22 سالن به مدت 72 روز اکران شد و در تهران 600 میلیون تومان و در شهرستانها 400 میلیون تومان و در مجموع 1 میلیارد تومان فروخت. این فروش بالاترین میزان فروش بر ای فیلمهای مسعود کیمیایی در سالهای اخیر محسوب میشود. این فیلم کیمیایی هم در مدح و ثنای رفاقت است. فیلمی با حضور پولاد کیمیایی در نقش اصلی که ماجرای مطلع شدن دامادی را از خیانت همسرش ساعاتی قبل از برگزاری مراسم عروسی روایت میکند. * «حلقههای ازدواج» «حلقههای ازدواج» به کارگردانی شاهین باباپور بعد از 47 روز نمایش در 19 سالن در تهران 550 میلیون تومان و در شهرستانها 240 میلیون تومان و در مجموع 1 میلیارد تومان فروخت. آنچه در قالب خلاصه داستان این فیلم مطرح شده به این شرح است: "فیلم داستان جوانی به نام حمید است که در یک شرکت بزرگ کار میکند. در شرکت اتفاقهایی میافتد که موقعیت شغلی و زندگی خانوادگی او را به خطر میاندازد. پرونده فیلم های میلیاردی سال 1388 با 12 فیلمی که از آنان نام برده شد، به پایان رسید و باقی فیلمهای اکران شده از رسیدن به فروش میلیاردی بازماندند. * «کیش و مات» «کیش و مات» ساخته جمشید حیدری و با فضای کمدی پس از 46 روز اکران در 21 سینما در تهران 530 میلیون تومان و در شهرستانها 450 میلیون تومان و در مجموع 980 میلیون تومان فروخت. این فیلم داستان جوانی به نام بهروز است که دست به هر کاری میزند شکست میخورد و دست به خودکشی میزند اما نجات پیدا میکند و این شروعی تازه برای او است. * «آقای هفت رنگ» «آقای هفت رنگ» ساخته شهرام شاهحسینی برخلاف انتظارات سازندگان به فروش میلیاردی دست پیدا نکرد و بعد از 49 روز نمایش در 23 سالن در تهران 390 میلیون تومان و در شهرستانها 375 میلیون تومان و در مجموع 765 میلیون تومان فروخت. داستان فیلم به این شرح است: مردی که به قصد دزدی وارد خانهای میشود، به طور اتفاقی به دومین ازدواج پنهان یکی از مسئولین شورای محل پی میبرد. * «دختر میلیونر» «دختر میلیونر» ساخته اکبر خامین به مدت 54 روز در 14 سینما در تهران اکران شد و فروش تهران آن به 385 میلیون تومان و فروش شهرستانها به 250 میلیون تومان و در مجموع 635 میلیون تومان فروخت. * «دلخون» «دلخون» به کارگردانی محمدرضا رحمانی 46 روز در 16 سالن اکران و در تهران 300 میلیون تومان و در شهرستانها 290 میلیون تومان و در مجموع 590 میلیون تومان فروخت. در خلاصه داستان دلخون آمده است: عماد که همسرش را به قتل رسانده منتظر اجرای حکم اعدام است، اما با ورود وکیل تسخیری و پیشنهاد غافلگیرکننده او مسیر داستان تغییر پیدا میکند. * «هر شب تنهایی» «هر شب تنهایی» ساخته رسول صدرعاملی هم با همین میزان فروش کل از پرده سینماهای تهران و شهرستان پایین آمد. این فیلم که به مدت 48 روز در 10 سینما روی پرده بود در تهران 400 و در شهرستانها 190 میلیون تومان فروش داشت. این فیلم صدرعاملی یکی از سه فیلم این کارگردان درباره زائران امام رضا(ع) است. فیلم با بازی لیلا حاتمی و حامد بهداد ماجرای سفر زن و شوهری به مشهد است. * «پستچی سه بار در نمیزند» «پستچی سه بار در نمیزند» به کارگردانی حسن فتحی پس از 45 روز نمایش در 20 سالن در تهران 400 میلیون و در شهرستانها 180 میلیون و در مجموع 580 میلیون تومان فروخت. این فیلم در فضای وحشت سه دوره از تاریخی را به تصویر میکشد و روابط افراد را در این دورهها مورد توجه قرار میدهد. * «چشمک» «چشمک» به کارگردانی جهانگیر جهانگیری طی 39 روز اکران در 21 سینما در تهران 300 میلیون تومان و در شهرستانها 250 میلیون تومان و در مجموع 550 میلیون تومان فروخت. این فیلم ماجرای هستی با بازی افسانه بایگان به عنوان زنی مرفه است که با توجه به مشکلات خانوادگی از همسرش جدا شده و این جدایی او را در مسیر دشواری قرار میدهد. * «وقتی همه خوابیم» «وقتی همه خوابیم» به کارگردانی بهرام بیضایی در نوروز 1388 اکران شد و پس از 80 روز اکران در 18 سینما در تهران 330 میلیون و در شهرستانها 170 میلیون و در مجموع 500 میلیون تومان فروخت. این فیلم بعد از فیلمنامههای متعدد بهرام بیضایی در فضای فیلم در فیلم نخستین کار او در این فضا است که برخی مسائل پشت پرده سینما را به بهانه زندگی یکی از بازیگران اصلی فیلم روایت میکند. * «بیست» «بیست» سومین فیلم سینمایی عبدالرضا کاهانی که آن هم جزو فیلمهای اکران نوروزی بود، به عنوان اولین فیلم این کارگردان که سپیدی پرده اکران عمومی را به خود دید، در 61 روز اکران در 17 سینما در تهران 260 میلیون تومان و در شهرستانها 150 میلیون تومان و درمجموع 410 میلیون تومان فروخت. این فیلم پربازیگر داستان کارکنان رستورانی است که برای نجاب رستوران از تعطیلی باید در مدت 20 روز همه تلاش خود را انجام دهند. * «امشب شب مهتابه» «امشب شب مهتابه» به کارگردانی محمدهادی کریمی، پس از 95 روز اکران در 21 سینما، در تهران 250 میلیون تومان و در شهرستانها 170 میلیون تومان و در مجموع 220 میلیون تومان فروخت. این فیلم با بازی مهناز افشار داستان زن و شوهری است که شوهر به دلیل ابتلا به سرطان در آستانه مرگ است و حالا پیش از مرگ بازگشت به سرزمین قدیمی بهانهای است برای مرور گذشته این فرد. * «پاتو زمین نذار» «پاتو زمین نذار» ساخته ایرج قادری طی 42 روز و در 14 سالن در تهران 135 میلیون و در شهرستانها 150 میلیون تومان و در مجموع 285 میلیون تومان فروخت. این فیلم داستان مردی است که از قدرت و وضعیت مالی خوبی برخوردار است اما اتفاقی برای او رخ میدهد که زندگی او دچار تغییر میشود. * «حریم» «حریم» به کارگردانی رضا خطیبی طی 38 روز در 14 سالن اکران شد. این فیلم که در ژانر وحشت معرفی شده و برای تماشاگران آن رده سنی تعیین شد، در تهران 170 میلیون تومان و در شهرستانها 100 میلیون تومان و در مجموع 270 میلیون تومان فروخت. این فیلم با بازی حمید فرخنژاد داستان یک روستا است که در تصرف اشباح قرار دارد تا از میراث روستا حمایت کنند. * «تردید» «تردید» دومین فیلم واروژ کریممسیحی که بعد از نزدیک به 20 سال از ساخت فیلم اول این کارگردان تولید شد، در 55 روز نمایش در 13 سالن سینما در تهران 225 میلیون تومان و در شهرستانها 40 میلیون تومان و در مجموع 265 میلیون تومان فروخت. واروژ کریممسیحی این فیلم را بر اساس اقتباسی از هملت ساخت. فیلم داستان پسری است که به راز مرگ پدر خود پی میبرد. * «خاک آشنا» «خاک آشنا» به کارگردانی بهمن فرمانآرا که بالاخره بعد از حرف و حدیثهای بسیار و حذفیات متعدد فیلم امکان نمایش عمومی به دست آورد، در 46 روز نمایش در 8 سینما، 150 میلیون تومان در تهران و 30 میلیون تومان در شهرستانها و 180 میلیون تومان در کل فروش داشت. فیلم فرمانآرا حکایتی است از زندگی نویسندهای که مدتها است گوشهنشینی اختیار کرده است. * «شبانه» «شبانه» ساخته مشترک کیوان علیمحمدی و امید بنکدار، که از سال 1384 انتظار نمایش عمومی را میکشید بالاخره به عنوان فیلمی که تصویر هدیه تهرانی را بعد از مدتها روی پرده سینما منعکس میکند، توانست از فروشهای بسیار اندک رهایی یابد. این فیلم پس از 26 روز اکران در 12 سالن در تهران 100 میلیون، در شهرستانها 70 میلیون و در مجموع 170 میلیون تومان فروخت. شبانه روایتی است از حضور چند دوست در یک مهمانی و اتفاقاتی که در ذهن شخصیتهای داستان شکل میگیرد. * «کلبه» «کلبه» به کارگردانی جواد افشار در تهران و شهرستانها 60 میلیون تومان و در مجموع 120 میلیون تومان فروخت. این فیلم افشار سفر چهار دوست را به شمال کشور و اتفاقاتی که برای آنان در جریان این سفر رخ می دهد را روایت میکند. * «تردست» «تردست» ساخته محمدعلی سجادی پس از 28 روز نمایش در 20 سالن سینما 65 میلیون تومان در تهران، 45 میلیون تومان در شهرستانها و در نهایت 110 میلیون تومان فروخت. فیلمی که بعد از مدتها توقیف بالاخره امکان نمایش عمومی را به دست آورد. بازگشت روح مادر پسری به زندگی او، پسر را در برخورد با مسائل زندگی در شرایط تازهای قرار میدهد. * «تاکسی نارنجی» «تاکسی نارنجی» به کارگردانی ابراهیم وحیدزاده بعد از 28 روز اکران در 19 سالن در تهران 75 میلیون تومان و در شهرستانها 35 میلیون تومان و در مجموع 110 میلیون تومان فروخت. آزیتا حاجیان در این فیلم در نقش راننده تاکسی زنی ظاهر شده که در جزیره کیش کار رانندگی انجام میدهد. * «هرچی تو بخوای» «هرچی تو بخوای» به کارگردانی محمد متوسلانی بعد از 49 روز اکران در 14 سالن سینما در تهران 70، در شهرستانها 35 و در مجموع 105 میلیون تومان فروخت. * «خواب لیلا» «خواب لیلا» هم مدتها انتظار اکران را کشید تا اینکه فرصت نمایش در 15 سالن را به مدت 23 روز به دست آورد. این فیلم در تهران 70 میلیون و در شهرستانها 30 میلیون و در مجموع 100 میلیون تومان فروخت. این فیلم در ژانر وحشت است و داستان مواجه دختری با بازی لیلا زارع را با موجودی خیالی روایت میکند. * «شکار روباه» «شکار روباه» ساخته مجید جوانمرد در 23 روز و در 10 سالن سینما در تهران 45 میلیون تومان و در شهرستانها 50 میلیون تومان و در مجموع 95 میلیون تومان فروخت. * «صداها» «صداها» ساخته فرزاد موتمن که درجریان اکران، سرو صدایی داشت طی 27 روز و با در اختیار داشتن 4 سالن در تهران 65 میلیون تومان و در شهرستانها 25 میلیون تومان و در مجموع 90 میلیون تومان فروخت. صداها داستان قتلی است که در ساختمانی سه طبقه اتفاق میافتد و هر یک از ساکنین را به نوعی درگیر میکند. * «18-» «18-» در 23 روز نمایش در 9 سالن سینما در تهران 40 میلیون و در شهرستانها 50 میلیون و در مجموع 90 میلیون تومان فروخت. * «محافظ» «محافظ» ساخته محمدجواد کاسهساز در گروه فرهنگی روی پرده رفت و در 10 روز اکران در 11 سینما در تهران 25 میلیون تومان و در شهرستانها 40 میلیون تومان و در مجموع 65 میلیون تومان فروخت. * «پنجمین سوار سرنوشت» «پنجمین سوار سرنوشت» به کارگردانی سعید مطلبی بعد از 30 سال توقیف در 3 سالن سینما روی پرده رفت و در تهران 20 میلیون تومان و در شهرستانها 40 میلیون تومان و در مجموع 60 میلیون تومان فروخت. * «تنها دوبار زندگی میکنیم» «تنها دوبار زندگی میکنیم» به کارگردانی بهنام بهزادی که بعد از دو سه سالی فرصت نمایش به دست آورد، بعد از 36 روز اکران در 6 سالن در تهران 45 میلیون تومان، در شهرستانها 15 میلیون تومان و در مجموع 60 میلیون تومان فروخت. این فیلم ماجرای مردی است که در آستانه خودکشی میخواهد تسویه حسابهایی انجام دهد اما ورود دختری جوان به زندگی این مرد، مسیر او را تغییر میدهد. * «ماجراهای اینترنتی» «ماجراهای اینترنتی» به کارگردانی حسین قناعت در تهران 30 میلیون، در شهرستانها 20 میلیون و در مجموع 50 میلیون تومان فروخت. این فیلم با بازی بهاره رهنما داستان حضور معلمی جوان را در یکی از روستاهای شمال کشور و ارتباط او با دانشآموزانش را روایت میکند. * «شوریده» «شوریده» ساخته محمدعلی سجادی پس از 20 روز نمایش در 9 سالن در تهران 25 میلیون تومان و در شهرستانها 25 میلیون تومان و در مجموع 50 میلیون تومان فروخت. * «تهران انار ندارد» مستند «تهران انار ندارد» به کارگردانی مسعود بخشی که فقط در تهران روی پرده رفت، 35 میلیون تومان فروخت و اتفاق تازهای را در زمینه اکران فیلمهای مستند رقم زد. این فیلم تهران را به لحاظ تاریخی در صد سال گذشته مورد توجه قرار میدهد. * «حیران» «حیران» به کارگردانی شالیزه عارفپور طی 18 روز اکران در دو سینما در تهران 25 میلیون تومان و در شهرستان 10 میلیون تومان و در مجموع 35 میلیون تومان فروخت. * «آخرین ملکه زمین» «آخرین ملکه زمین» به کارگردانی محمدرضا عرب بعد از سه سال رنگ پرده به خود دید و در مدت 40 روز اکران در 5 سینما در تهران 20 میلیون تومان و در شهرستانها 10 میلیون تومان و در مجموع 30 میلیون تومان فروخت. * «چهره به چهره» «چهره به چهره» به کارگردانی علی ژکان هم در تهران 10 میلیون تومان و در شهرستانها 20 میلیون تومان و در مجموع 30 میلیون تومان فروخت. این فیلم به مدت 36 روز در 12 سینما اکران شد. این فیلم حکایتی است از زندگی دوگانه یک مرد در دو موقعیت متفاوت. * «استشهادی برای خدا» «استشهادی برای خدا» ساخته علیرضا امینی در 35 روز نمایش و با در اختیار داشتن 6 سالن سینما در تهران 18 میلیون تومان و در شهرستانها 12 میلیون تومان و در مجموع 30 میلیون تومان فروخت. سوزنبانی در آستانه مرگ به روستای قدیمی بازمیگردد تا از همه حلالیت بگیرد اما یافتن همسر قدیمیاش برای حلالیت گرفتن کار او را دشوار میکند. * «ماهوش» «ماهوش» به کارگردانی محمد درمنش طی 27 روز اکران در 15 سالن سینما در تهران 22 میلیون تومان و در شهرستانها 8 میلیون تومان و در مجموع 30 میلیون تومان فروخت. بازگشت خوانندهای قدیمی به ایران بعد از انقلاب اسلامی و نمایش تحولات کشور در این مدت قصه اصلی فیلم است. * «پنالتی» «پنالتی» به کارگردانی انسیه شاهحسینی طی 25 روز اکران در 6 سالن در تهران و شهرستانها 15 میلیون تومان و در مجموع 30 میلیون تومان فروخت. این فیلم داستان مردمان آبادان است که برای گرفتن خانه از شرکت نفت تیم فوتبالی تشکیل میدهند. * «کینه2» «کینه2» که در جریان اکران فیلمهای خارجی فقط در تهران اکران شد، 27 میلیون تومان فروخت. * «شاعر زبالهها» «شاعر زبالهها» به کارگردانی محمد احمدی که اکران آن تا روزهای پایانی سال 88 ادامه داشت، در تهران 20 میلیون و در شهرستانها 5 میلیون تومان و در مجموع 25 میلیون تومان فروخت. * «در میان ابرها» «در میان ابرها» به کارگردانی روحالله حجازی در تهران 13 میلیون تومان و در شهرستانها 7 میلیون تومان و در مجموع 20 مییلیون تومان فروخت. * «به کبودی یاس» «به کبودی یاس» به کارگردانی جواد اردکانی پس از 14 روز نمایش در 5 سالن در تهران 8 میلیون و در شهرستانها 7 میلیون تومان و در مجموع 15 میلیون تومان فروخت. * «شب حورا» «شب حورا» به کارگردانی شهاب ملتخواه در تهران 8 میلیون، در شهرستانها 7 میلیون و در مجموع 15 میلیون تومان فروخت. * «خانه روشن» «خانه روشن» به کارگردانی وحید موساییان فقط در تهران اکران شد و 12 میلیون تومان فروخت. * «آن سوی رودخانه» «آن سوی رودخانه» ساخته عباس احمدی مطلق در تهران اکران شد و سه و نیم میلیون تومان فروخت. * «دره اله»، «سینه سرخ» و «گوآنتانامو» «دره اله» در شهر تهران 2.5 میلیون تومان، «سینه سرخ» به کارگردانی پرویز شیخطادی در تهران 1.5 میلیون تومان و «گوآنتانامو» در شهرتهران 4 میلیون تومان فروخت. [ یکشنبه 89/1/8 ] [ 12:24 عصر ] [ حسین ]
|
|
||||||||||||||||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |